نلی می خواست سرش داد بکشه بگه بی غیرت حس کرد که شوهرش هم بی غیرته که داره یه زن دیگه ای رو می کنه . تصمیم گرفت که اونم خودشو هماهنگ با اونا در بیاره هر چند فکرش به اون اجازه رو نمی داد ولی برای اینم که سیاستشو حفظ کنه تر جیح داد سکوت کنه . مهران هم اینو به خوبی حس کرد که نلی نم تر شده . شروع کرد به بوسیدن لبای نلی و از اون جا اومد زیر گلوش . لباشو گذاشت رو سینه های اون و میک زدنو شروع کرد ..
-آخخخخخخخ نههههههه من نمی خوام .نمی خوام ...
مهران هم که می دونست عشوه کردنای زنونه نلی شروع شده گذاشت هر چی که می خواد بگه . اون خوشش میومد از این مدل ناز کردنای زنا به خصوص از نلی که حالا به زحمت تونسته بود اونو وارد میدون کنه و. همین به اون آرامش و لذت و انگیزه می داد که در ادامه راه همچنان پر تلاش باشه . سرعت فرو کردن و بیرون کشیدن کیرشو توی کس نلی زیاد تر کرده بود . اون طرف که مهنازرفته بود روی کیر نیما نشسته بود و مرتب از شوهرش می پرسید که استیل کونش چه طوره ..
مهران : عزیزم .. مهناز جون حالا که رفتی رو کیر داداش نیمای من نشستی دیگه زن اون هستی . در این لحظات مال اونی . اول باید از نیما بپرسی که حالت کونت چطوره ؟ خوش استیله یا نه . اگه می خوای آبش کنی ازکدوم قسمت کم کنی بهتره . ولی به نظر من که حرف نداره . شاید اینو میگم که خودم عاشق این مدل کونها هستم . من حالا باید از استیل نلی جون خودم تعریف کنم که بالاخره به ما افتخار داده و پذیرفته که در جمع ما باشه ..
نلی : من به نیما هم گفتم که فقط برای همین یک باره ..
مهران با خودش گفت همچین ردیفت کنم که از این به بعد هفته ای حداقل یک بار رو دور هم باشیم . این جور فعالیت ها طول عمر آدمو زیاد تر می کنه .
مهران : داداش نیما نلی هم کون خیلی خوش استیلی داره ....
نیما : خیرشو ببینی داداش . فعلا که زن توست . پس خوب سر حالش کن ..
نلی می خواست کمتر حرف بزنه و هوس خودشو نشون بده . کیر و تماسی که با کس داشت رفته رفته نرمش کرده بود . مهران کمرشو گرفت . اونو رو زمین دراز کرد . اول از همون مسیر تا می تونست با هاش سکس کرد. بعد اونو طاقباز کرد . پاهاشو به دو سمت باز کرد .. با کف دستش چند ضربه به بالای کسش زد و لباشو رو لبای نلی گذاشت . زن چندشش می شد که مردی به غیر از شوهرش اونو ببوسه اونم با یه لب به لب چسبون ولی یواش یواش عادت کرد طوری که دستاشو دور کمر مهران حلقه زد و خودشو به اون چسبوند .. مهناز یه اشاره ای به نیما کرد و گفت ببین که زنت راه افتاده ...
-خیلی خوشحالم مهناز ..
مهناز : هیچ زنی نیست که بخواد از زیر بار این جور هوس ها در ره . مخصوصا اگه شوهرش رضایت داشته باشه . یه مدت بگذره زوجهای دیگه ای رو هم وارد کار می کنین . حالا بیا کارت رو بکن که می خوام حال کنم . لذت ببرم . جووووووووون .. مهناز رو کیر نیما نشسته بود و نیما هم دوتا دستاشو گذاشته بود رو کون مهناز و خودشو از زمین به سمت بالا حرکت می داد ...
-اوووووووفففففف پسر پسر مثل این که تو کیرت فلفل ریختی ... داره می سوزونه . ووووووووییییییییی آتیش گرفتم . سوختم . سوختم .
مهناز به شدت حشری شده بود .. با این که کیر داخل کسو مسدود کرده بود ولی از کناره ها آب هوسش ریخت بیرون .. مهران شوهرش به خوبی شاهد این قضیه بود . نیما در جا کیرشو کشید بیرون و رفت پشت مهناز قرار گرفت .
مهران : نیما جون خشک بکن توکونش ... اون عادت داره ..
نیما یه نگاهی به سوراخ کون مهناز انداخت ..انگشتشو فرو کرد توی کون .. بعد کیرشو به سوراخ کون مهناز فشار آورد و گذاشت که بره . توی کون اون ...
نیما : زنت چه کون با حالی داره ...
-نوش جونت .. مدتها روش کار کردم تا این جوری شد ... ولی نلی خیلی بد قلقه ... نیما چند بار کیرشو عقب جلو کرد و آبشو ریخت توی کون مهناز .. و حالا اومد سراغ نلی که به شدت حشری بود و از شوهرش می خواست که به اون کاری نداشته باشه تا ار گاسم شه . بعد از ار گاسم نلی , نیما رفت زیر زنش دراز کشید و این بار مهران پس از چرب کردن کون نلی فرو کرد توی کونش ..
نلی : آخخخخخخخخ آخخخخخخخخخخ خواهش می کنم . ..
مهران : عیبی نداره . بذار جا باز می کنه داداش نیمای ما از این به بعد باید با کون تو هم حال کنه ..
خلاصه دو تایی شون حسابی نلی رو کردند . و بعد رفتن سراغ مهناز ... هر کدوم از مردا هم به نوبت با دو تا زن بودند . انواع و اقسام سکسها رو تا صبح پیاده کردند .. وقت خدا حافظی همه شون گفتن که خیلی خوش گذشت ..
مهران : ولی حیف که نلی گفت همین یه باره و دیگه نمیاد ...
نلی : من این حرفو زدم ؟ نمی دونم ... میشه حرفمو پس بگیرم ؟ تازه می خوام بر نامه دیدار ها مونو از هفته ای یک بار به دوبار افزایش بدم .. خود مونیم ضربدری خیلی حال میده ها . .... پایان .... نویسنده .... ایرانی
-آخخخخخخخ نههههههه من نمی خوام .نمی خوام ...
مهران هم که می دونست عشوه کردنای زنونه نلی شروع شده گذاشت هر چی که می خواد بگه . اون خوشش میومد از این مدل ناز کردنای زنا به خصوص از نلی که حالا به زحمت تونسته بود اونو وارد میدون کنه و. همین به اون آرامش و لذت و انگیزه می داد که در ادامه راه همچنان پر تلاش باشه . سرعت فرو کردن و بیرون کشیدن کیرشو توی کس نلی زیاد تر کرده بود . اون طرف که مهنازرفته بود روی کیر نیما نشسته بود و مرتب از شوهرش می پرسید که استیل کونش چه طوره ..
مهران : عزیزم .. مهناز جون حالا که رفتی رو کیر داداش نیمای من نشستی دیگه زن اون هستی . در این لحظات مال اونی . اول باید از نیما بپرسی که حالت کونت چطوره ؟ خوش استیله یا نه . اگه می خوای آبش کنی ازکدوم قسمت کم کنی بهتره . ولی به نظر من که حرف نداره . شاید اینو میگم که خودم عاشق این مدل کونها هستم . من حالا باید از استیل نلی جون خودم تعریف کنم که بالاخره به ما افتخار داده و پذیرفته که در جمع ما باشه ..
نلی : من به نیما هم گفتم که فقط برای همین یک باره ..
مهران با خودش گفت همچین ردیفت کنم که از این به بعد هفته ای حداقل یک بار رو دور هم باشیم . این جور فعالیت ها طول عمر آدمو زیاد تر می کنه .
مهران : داداش نیما نلی هم کون خیلی خوش استیلی داره ....
نیما : خیرشو ببینی داداش . فعلا که زن توست . پس خوب سر حالش کن ..
نلی می خواست کمتر حرف بزنه و هوس خودشو نشون بده . کیر و تماسی که با کس داشت رفته رفته نرمش کرده بود . مهران کمرشو گرفت . اونو رو زمین دراز کرد . اول از همون مسیر تا می تونست با هاش سکس کرد. بعد اونو طاقباز کرد . پاهاشو به دو سمت باز کرد .. با کف دستش چند ضربه به بالای کسش زد و لباشو رو لبای نلی گذاشت . زن چندشش می شد که مردی به غیر از شوهرش اونو ببوسه اونم با یه لب به لب چسبون ولی یواش یواش عادت کرد طوری که دستاشو دور کمر مهران حلقه زد و خودشو به اون چسبوند .. مهناز یه اشاره ای به نیما کرد و گفت ببین که زنت راه افتاده ...
-خیلی خوشحالم مهناز ..
مهناز : هیچ زنی نیست که بخواد از زیر بار این جور هوس ها در ره . مخصوصا اگه شوهرش رضایت داشته باشه . یه مدت بگذره زوجهای دیگه ای رو هم وارد کار می کنین . حالا بیا کارت رو بکن که می خوام حال کنم . لذت ببرم . جووووووووون .. مهناز رو کیر نیما نشسته بود و نیما هم دوتا دستاشو گذاشته بود رو کون مهناز و خودشو از زمین به سمت بالا حرکت می داد ...
-اوووووووفففففف پسر پسر مثل این که تو کیرت فلفل ریختی ... داره می سوزونه . ووووووووییییییییی آتیش گرفتم . سوختم . سوختم .
مهناز به شدت حشری شده بود .. با این که کیر داخل کسو مسدود کرده بود ولی از کناره ها آب هوسش ریخت بیرون .. مهران شوهرش به خوبی شاهد این قضیه بود . نیما در جا کیرشو کشید بیرون و رفت پشت مهناز قرار گرفت .
مهران : نیما جون خشک بکن توکونش ... اون عادت داره ..
نیما یه نگاهی به سوراخ کون مهناز انداخت ..انگشتشو فرو کرد توی کون .. بعد کیرشو به سوراخ کون مهناز فشار آورد و گذاشت که بره . توی کون اون ...
نیما : زنت چه کون با حالی داره ...
-نوش جونت .. مدتها روش کار کردم تا این جوری شد ... ولی نلی خیلی بد قلقه ... نیما چند بار کیرشو عقب جلو کرد و آبشو ریخت توی کون مهناز .. و حالا اومد سراغ نلی که به شدت حشری بود و از شوهرش می خواست که به اون کاری نداشته باشه تا ار گاسم شه . بعد از ار گاسم نلی , نیما رفت زیر زنش دراز کشید و این بار مهران پس از چرب کردن کون نلی فرو کرد توی کونش ..
نلی : آخخخخخخخخ آخخخخخخخخخخ خواهش می کنم . ..
مهران : عیبی نداره . بذار جا باز می کنه داداش نیمای ما از این به بعد باید با کون تو هم حال کنه ..
خلاصه دو تایی شون حسابی نلی رو کردند . و بعد رفتن سراغ مهناز ... هر کدوم از مردا هم به نوبت با دو تا زن بودند . انواع و اقسام سکسها رو تا صبح پیاده کردند .. وقت خدا حافظی همه شون گفتن که خیلی خوش گذشت ..
مهران : ولی حیف که نلی گفت همین یه باره و دیگه نمیاد ...
نلی : من این حرفو زدم ؟ نمی دونم ... میشه حرفمو پس بگیرم ؟ تازه می خوام بر نامه دیدار ها مونو از هفته ای یک بار به دوبار افزایش بدم .. خود مونیم ضربدری خیلی حال میده ها . .... پایان .... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر