نمی دونم چرا تمام نگاههای من و لاله و مهران متوجه سمیه بود که اون چیکار می کنه . شاید به این خاطر که می خواستیم متوجه شیم که روحیه و عکس العمل اون در قبال بیگانه و یک مورد جدید به چه صورته ..
در چهره مهران اون حسادتی که لازمه یک مرد باشه به چشم نمی خورد . هر چند که میگن مردا بیشتر عامل غیرت و تعصب درشون تاثیر داره .. شاید واسه همینه که گذشت زنا بیشتره . با این که نمی تونن رقیبو در کنار خودشون ببینن اما به هر حال و معمولا بیشتر اونا می تونن عشقشونو ببخشند اگه بدن زن دیگه ای رو لمس کرده باشه ... دستای پر هوس و پر انرژی ما ساژور ها رو می دیدم که چه جوری بدن بقیه رو می ما لونه . خودم هم فوق العاده لذت می بردم . چشای همه خمار شده بود .. جالب این جا بود که من و لاله وسمیه رو سینه های خودمون سوتین نبسته بودیم و یه شورت خیلی نازک و فانتزی پا مون کرده بودیم . روغن ماساژ رو بدنهامون ریخته شده بود ... کف دستای مرد غریبه رو که مثلا انگلیسی بود می دیدم که چه جوری تن سمیه رو مالش میده .. اون دستا طوری شونه ها شو می ما لوند که منو به هوس می آورد . از اون جا رسید به کون سمیه ... طوری با عشق و هوس اون دو تا قاچ برهنه شو ماساژ می داد گوشتاشو توی دستاش جمع می کرد و یهو بازشون می کرد که کیر منو شق کرده بود و دوست داشتم از جام پا شم و کون سمیه رو بکنم .. بی اختیار دستامو رو شورتم قرار دادم و اونو به سمت پایین کشیدم تا کیرم آزاد شه و اونو به زمین بمالونم .. آهههههههه چه کیفی داشت . طرف من حس کرد که من حتما کونم می خاره .. دستشو از همون با لا سرم و در جهت عکسم گذاشته بود رو قاچای کونم و اونا رو باز و بسته شون می کرد .. کف دستشو گذاشت رو شکاف کونم و با سوراخم بازی می کرد واز اون جا هم اومد پایین تر و با بیضه هام ور رفت .. یه حس داغی عجیبی به من دست داده بود . هم دوست داشتم که کونمو بکنه و هم من کون اونو بکنم . قلبم به شدت می تپید . مرد سفید رو و خوش اندامی بود . با چشمانی آبی و موهایی بور . دلم می خواست که بیشتر با کونم ور می رفت و با سوراخ اون , ولی ظاهرا در اون لحظات باید به کل بدنم فکر می کرد .. . نگاه کردن به بدن سمیه و این که چه جوری در حال مالیده شدنه هم هوس منو خیلی زیاد می کرد . اون دو تایی هم که رفته بودن سراغ مهران هم کمی کارشون عجیب بود . در واقع این مهران بود که کارش عجیب می نمود . زن از پشت به سمت پا هاش اومده بود و رو کون و پا هاش کار می کرد به آرومی شورتشو پایین کشید تا مثلا بهتر اونو بمالونه .. پا های مرد درست رو بروی سر مهران قرار داشت .. مهران سرشو آورد بالا تر .. سمیه رو دیدم که نگاهشو به مهران دوخته . چون دستشو برد به سمت شلوار اون مرد انگاری می خواست اونو پایین بکشه و با اون ور بره . ..
راستش من در اون لحظات این حس و حالو نداشتم که بخوام ببینم مردی داره کیر مرد دیگه ای رو ساک می زنه ... یه لحظه نگاهمو که به سمیه دوختم متوجه شدم که اونم از این که شوهرش این طور دست و پا بسته خودشو در اختیار مرد دیگه ای قرار بده به شدت ناراحت و نگرانه . دقایقی بعد همه چیز از فرم ماساژخارج شده بود . دیگه پای ما شورتی نبود و اونا پس از یک داغ کردن اساسی مرحله بعدی کارشونو شروع کرده بودند . سمیه کمی سرخ شده بود . اون بیشتر از مهران خجالت می کشید . دیگه نمی دونست که مهران خودش رفته تو یه فاز دیگه ای و داره از دو مسیر لذت می بره . همون وضعیتی رو که من درش قرار داشتم . هم حس کون کردن و هم حس کون دادن . واااااااایییییییی سرمو بر گردوندم . اگه سمیه اون صحنه رو می دید حتما دگرگون می شد .. مهران داشت با کیر اون مرد ی که روبروش قرار داشت ور می رفت ...
سمیه از لذت زیاد چشاشو بسته بود و هنوز نمی دونست که شوهرش داره چیکار می کنه . برای چند لحظه نگاه من و مهران با هم تلاقی کرد و یه اخمی بهش کردم که متوجه منظورم شد و جا رفت ... اون زن هم دستشو رسونده بود به کیر مهران . راستش دلم نمیومد که لاله رو بر رسی کنم . آخه من اونو متعلق به خودم می دونستم . البته از این که اون بخواد با کسی باشه زیاد برام فرقی نمی کرد چون منم با کسان دیگه ای بودم .. ولی این که بخواد از کس دیگه ای لذت ببره بیشتر از اون لذتی که من بهش میدم نصیبش شه حسادت می کردم حرصم می گرفت و امید وار بودم که این طور نباشه ..
ولی لاله طاقباز کرده بود و حالا طرف یا سینه هاش ور می رفت . سینه های لاله چه براق و هوس انگیز شده بود ! .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
در چهره مهران اون حسادتی که لازمه یک مرد باشه به چشم نمی خورد . هر چند که میگن مردا بیشتر عامل غیرت و تعصب درشون تاثیر داره .. شاید واسه همینه که گذشت زنا بیشتره . با این که نمی تونن رقیبو در کنار خودشون ببینن اما به هر حال و معمولا بیشتر اونا می تونن عشقشونو ببخشند اگه بدن زن دیگه ای رو لمس کرده باشه ... دستای پر هوس و پر انرژی ما ساژور ها رو می دیدم که چه جوری بدن بقیه رو می ما لونه . خودم هم فوق العاده لذت می بردم . چشای همه خمار شده بود .. جالب این جا بود که من و لاله وسمیه رو سینه های خودمون سوتین نبسته بودیم و یه شورت خیلی نازک و فانتزی پا مون کرده بودیم . روغن ماساژ رو بدنهامون ریخته شده بود ... کف دستای مرد غریبه رو که مثلا انگلیسی بود می دیدم که چه جوری تن سمیه رو مالش میده .. اون دستا طوری شونه ها شو می ما لوند که منو به هوس می آورد . از اون جا رسید به کون سمیه ... طوری با عشق و هوس اون دو تا قاچ برهنه شو ماساژ می داد گوشتاشو توی دستاش جمع می کرد و یهو بازشون می کرد که کیر منو شق کرده بود و دوست داشتم از جام پا شم و کون سمیه رو بکنم .. بی اختیار دستامو رو شورتم قرار دادم و اونو به سمت پایین کشیدم تا کیرم آزاد شه و اونو به زمین بمالونم .. آهههههههه چه کیفی داشت . طرف من حس کرد که من حتما کونم می خاره .. دستشو از همون با لا سرم و در جهت عکسم گذاشته بود رو قاچای کونم و اونا رو باز و بسته شون می کرد .. کف دستشو گذاشت رو شکاف کونم و با سوراخم بازی می کرد واز اون جا هم اومد پایین تر و با بیضه هام ور رفت .. یه حس داغی عجیبی به من دست داده بود . هم دوست داشتم که کونمو بکنه و هم من کون اونو بکنم . قلبم به شدت می تپید . مرد سفید رو و خوش اندامی بود . با چشمانی آبی و موهایی بور . دلم می خواست که بیشتر با کونم ور می رفت و با سوراخ اون , ولی ظاهرا در اون لحظات باید به کل بدنم فکر می کرد .. . نگاه کردن به بدن سمیه و این که چه جوری در حال مالیده شدنه هم هوس منو خیلی زیاد می کرد . اون دو تایی هم که رفته بودن سراغ مهران هم کمی کارشون عجیب بود . در واقع این مهران بود که کارش عجیب می نمود . زن از پشت به سمت پا هاش اومده بود و رو کون و پا هاش کار می کرد به آرومی شورتشو پایین کشید تا مثلا بهتر اونو بمالونه .. پا های مرد درست رو بروی سر مهران قرار داشت .. مهران سرشو آورد بالا تر .. سمیه رو دیدم که نگاهشو به مهران دوخته . چون دستشو برد به سمت شلوار اون مرد انگاری می خواست اونو پایین بکشه و با اون ور بره . ..
راستش من در اون لحظات این حس و حالو نداشتم که بخوام ببینم مردی داره کیر مرد دیگه ای رو ساک می زنه ... یه لحظه نگاهمو که به سمیه دوختم متوجه شدم که اونم از این که شوهرش این طور دست و پا بسته خودشو در اختیار مرد دیگه ای قرار بده به شدت ناراحت و نگرانه . دقایقی بعد همه چیز از فرم ماساژخارج شده بود . دیگه پای ما شورتی نبود و اونا پس از یک داغ کردن اساسی مرحله بعدی کارشونو شروع کرده بودند . سمیه کمی سرخ شده بود . اون بیشتر از مهران خجالت می کشید . دیگه نمی دونست که مهران خودش رفته تو یه فاز دیگه ای و داره از دو مسیر لذت می بره . همون وضعیتی رو که من درش قرار داشتم . هم حس کون کردن و هم حس کون دادن . واااااااایییییییی سرمو بر گردوندم . اگه سمیه اون صحنه رو می دید حتما دگرگون می شد .. مهران داشت با کیر اون مرد ی که روبروش قرار داشت ور می رفت ...
سمیه از لذت زیاد چشاشو بسته بود و هنوز نمی دونست که شوهرش داره چیکار می کنه . برای چند لحظه نگاه من و مهران با هم تلاقی کرد و یه اخمی بهش کردم که متوجه منظورم شد و جا رفت ... اون زن هم دستشو رسونده بود به کیر مهران . راستش دلم نمیومد که لاله رو بر رسی کنم . آخه من اونو متعلق به خودم می دونستم . البته از این که اون بخواد با کسی باشه زیاد برام فرقی نمی کرد چون منم با کسان دیگه ای بودم .. ولی این که بخواد از کس دیگه ای لذت ببره بیشتر از اون لذتی که من بهش میدم نصیبش شه حسادت می کردم حرصم می گرفت و امید وار بودم که این طور نباشه ..
ولی لاله طاقباز کرده بود و حالا طرف یا سینه هاش ور می رفت . سینه های لاله چه براق و هوس انگیز شده بود ! .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر