مهران : عجب لبخندی می زنه این استیو . چه جوری داره از کون دادن لذت می بره شیدا یه خورده بیا این ور تر ببینم . حیف که نمیشه خم شد کیرشو گرفت توی دست . ولی خیلی با حاله .
استیو که اشتیاق مهران رو دید رفت سمت اون . در همون حالتی که کیر من توی کونش بود . مهران راست می گفت چه لبخندی می زد این استیو .
مهران : سمیه کجاست ببینه که مردان این جا از کون دادن چه لذتی می برند و اونو ننگ نمی دونن !
شیدا : مثل این که یادت رفته من یک شی میل هستم و دارم استیو رو می کنم .
-نه یادم نرفته . ولی این اطمینان رو دارم که اگه یک مرد هم استیو رو بکنه اون همین جوری لبخند می زنه و این مسائل برای اونا حل شده .
-شاید حق با تو باشه . ولی جامعه این جا با ایران فرق می کنه . الان وقت فلسفه بافی نیست آقا مهران . ببین استیو کیر درشتشو گرفته سمت تو . حیف که نمی تونم اونو ساک بزنم .
اگه مهران می خواست کیر استیو رو ساک بزنه کیرش از توی کون مایکل میومد بیرون . مگر این که استیو می رفت رو یه بلندی تا کیرش هم تراز دهن مهران شه . مهران کیر استیو رو گرفت توی دستش و با اون بازی می کرد ... طوری با حرص و ولع به اون کیر نگاه می کرد که آدم اگه نگاش می کرد دلش واسش می سوخت و می گفت که طفلک عجب کیر نخورده هست . خلاصه این سمیه هم باید یه جورایی با این مهران می ساخت . دستمالی شدن کیر استیو توسط مهران هیجان هر دو تا شونو زیاد تر کرده بود . الان مهران شده بود مرد سه جبهه ای و در سه جبهه داشت می جنگید . دستامو گذاشته بودم رو شونه های استیو و کمرمو با یه حرکات خاصی به سمت جلو حرکت می دادم ..
اون طرف هم که سر و صدای لاله و سمیه رو می شنیدیم که چه جور دارن ایف و اوف می کنن . لاله مرتب جری رو فریاد می زد و سمیه هم دست از سر جیم بر نمی داشت ..
سمیه : شیدا چه خبره هنوز این شوهر کونی ما کونش جر نخورده ؟. دو تا تیر برق با هم برن توی کون اون بازم کم میاره .
مهران : من کون نمیدم . دارم کون می کنم .. اوووووووخخخخخخخخخ ..
سمیه : جون خود ت , تو گفتی و منم باور کردم . این طور حرف زدنت نشون میده که همین حالا یه کیر کلفت رفته توی کونت ...
مهران : زن حالتو بکن . حالا من بهت اجازه دادم بری زیر کیر مردای غریبه این قدر زبون در نیار ..
سمیه : خجالت نمی کشی پیش غریبه ها آبروی آدمو می بری ؟
مهران : زن ! تو قاطی کردی ها . اونا که زبون ما حالیشون نیست . جووووووووون چه عشقی می کنیم ما ..
یه نگاهی هم به مایکل انداختم .. عجب کیر کلفتی رو می کرد توی کون مهران و می کشید بیرون .. منم کارم شده بود مقایسه کیر ها با هم . مهران گردنشو خم کرد و به زحمت طوری که کیرش از توی کون مری بیرون نیاد کیر استیو رو گذاشت دهنش .. و طوری مزه مزه می کرد که بازم سمیه گفت ..
- آهای شوهرم ظاهرا دیگه این بار زبونت بسته شده و داری حسابی حال می کنی .
-نه سمیه جون اون خودش تر جیح داده دیگه جو رو زیاد شلوغ نکنه . تو که می دونی اون چقدر زنشو دوست داره .
ولی عجب با حالی بود این جا دو تا مرد داشتند کون می دادند و خیلی هم کیف می کردند ..
مهران پا هاشو ستون کرده بود تا کیر مایکل راحت تر بتونه توی کونش مانور بده . استیو هم خودشو خم تر کرد تا مهران واسه ساک زدن کیر اون به مشکل نخوره از اون جایی که بین ما و اون چهار نفر یه حد فاصل, دیوار وجود داشت و مرز و ورودی هم طوری بود که نسبت به هم دید نداشتیم لاله و سمیه هم هوس کردند که بیان سمت ما ..
گوشه و کنار چند تا تشک و ملافه افتاده بود رو زمین . لاله و جری و سمیه و جیم هم دیگه وارد فضای ما شدند . سمیه تا چشمش به شوهرش افتاد که کیر استیو رو فرو کرده توی دهنش و تازه دستشو گذاشته زیر بیضه هاش و چه جورم داره با تخماش بازی می کنه گفت
-بپا خفه نشی خوش اشتها . هر چی این جا به مردا کون میدی بده ولی توی ایران ما از این خبرا نیست .
-سمیه جون ولش کن بذار حالا حالشو کنه . این قدر سر به سرش نذار . تو هم الان کیر چند تا از این مردا رومی خوری خلاصه از یکی در میاد فرو میره توی یکی دیگه ..
لاله : من که به همون یک دوم قانعم .
-ولی لاله جون به وقت عمل اشتهات باز میشه ..
سمیه : خودمونیم این مردا هم مثل این که تا حالا زنای درست و حسابی ندیده بودن ولی ازوقتی که ما رو دیدن دل دل کندن از ما رو ندارن ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
استیو که اشتیاق مهران رو دید رفت سمت اون . در همون حالتی که کیر من توی کونش بود . مهران راست می گفت چه لبخندی می زد این استیو .
مهران : سمیه کجاست ببینه که مردان این جا از کون دادن چه لذتی می برند و اونو ننگ نمی دونن !
شیدا : مثل این که یادت رفته من یک شی میل هستم و دارم استیو رو می کنم .
-نه یادم نرفته . ولی این اطمینان رو دارم که اگه یک مرد هم استیو رو بکنه اون همین جوری لبخند می زنه و این مسائل برای اونا حل شده .
-شاید حق با تو باشه . ولی جامعه این جا با ایران فرق می کنه . الان وقت فلسفه بافی نیست آقا مهران . ببین استیو کیر درشتشو گرفته سمت تو . حیف که نمی تونم اونو ساک بزنم .
اگه مهران می خواست کیر استیو رو ساک بزنه کیرش از توی کون مایکل میومد بیرون . مگر این که استیو می رفت رو یه بلندی تا کیرش هم تراز دهن مهران شه . مهران کیر استیو رو گرفت توی دستش و با اون بازی می کرد ... طوری با حرص و ولع به اون کیر نگاه می کرد که آدم اگه نگاش می کرد دلش واسش می سوخت و می گفت که طفلک عجب کیر نخورده هست . خلاصه این سمیه هم باید یه جورایی با این مهران می ساخت . دستمالی شدن کیر استیو توسط مهران هیجان هر دو تا شونو زیاد تر کرده بود . الان مهران شده بود مرد سه جبهه ای و در سه جبهه داشت می جنگید . دستامو گذاشته بودم رو شونه های استیو و کمرمو با یه حرکات خاصی به سمت جلو حرکت می دادم ..
اون طرف هم که سر و صدای لاله و سمیه رو می شنیدیم که چه جور دارن ایف و اوف می کنن . لاله مرتب جری رو فریاد می زد و سمیه هم دست از سر جیم بر نمی داشت ..
سمیه : شیدا چه خبره هنوز این شوهر کونی ما کونش جر نخورده ؟. دو تا تیر برق با هم برن توی کون اون بازم کم میاره .
مهران : من کون نمیدم . دارم کون می کنم .. اوووووووخخخخخخخخخ ..
سمیه : جون خود ت , تو گفتی و منم باور کردم . این طور حرف زدنت نشون میده که همین حالا یه کیر کلفت رفته توی کونت ...
مهران : زن حالتو بکن . حالا من بهت اجازه دادم بری زیر کیر مردای غریبه این قدر زبون در نیار ..
سمیه : خجالت نمی کشی پیش غریبه ها آبروی آدمو می بری ؟
مهران : زن ! تو قاطی کردی ها . اونا که زبون ما حالیشون نیست . جووووووووون چه عشقی می کنیم ما ..
یه نگاهی هم به مایکل انداختم .. عجب کیر کلفتی رو می کرد توی کون مهران و می کشید بیرون .. منم کارم شده بود مقایسه کیر ها با هم . مهران گردنشو خم کرد و به زحمت طوری که کیرش از توی کون مری بیرون نیاد کیر استیو رو گذاشت دهنش .. و طوری مزه مزه می کرد که بازم سمیه گفت ..
- آهای شوهرم ظاهرا دیگه این بار زبونت بسته شده و داری حسابی حال می کنی .
-نه سمیه جون اون خودش تر جیح داده دیگه جو رو زیاد شلوغ نکنه . تو که می دونی اون چقدر زنشو دوست داره .
ولی عجب با حالی بود این جا دو تا مرد داشتند کون می دادند و خیلی هم کیف می کردند ..
مهران پا هاشو ستون کرده بود تا کیر مایکل راحت تر بتونه توی کونش مانور بده . استیو هم خودشو خم تر کرد تا مهران واسه ساک زدن کیر اون به مشکل نخوره از اون جایی که بین ما و اون چهار نفر یه حد فاصل, دیوار وجود داشت و مرز و ورودی هم طوری بود که نسبت به هم دید نداشتیم لاله و سمیه هم هوس کردند که بیان سمت ما ..
گوشه و کنار چند تا تشک و ملافه افتاده بود رو زمین . لاله و جری و سمیه و جیم هم دیگه وارد فضای ما شدند . سمیه تا چشمش به شوهرش افتاد که کیر استیو رو فرو کرده توی دهنش و تازه دستشو گذاشته زیر بیضه هاش و چه جورم داره با تخماش بازی می کنه گفت
-بپا خفه نشی خوش اشتها . هر چی این جا به مردا کون میدی بده ولی توی ایران ما از این خبرا نیست .
-سمیه جون ولش کن بذار حالا حالشو کنه . این قدر سر به سرش نذار . تو هم الان کیر چند تا از این مردا رومی خوری خلاصه از یکی در میاد فرو میره توی یکی دیگه ..
لاله : من که به همون یک دوم قانعم .
-ولی لاله جون به وقت عمل اشتهات باز میشه ..
سمیه : خودمونیم این مردا هم مثل این که تا حالا زنای درست و حسابی ندیده بودن ولی ازوقتی که ما رو دیدن دل دل کندن از ما رو ندارن ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر