حالا شهباز اومده بود سراغ کونم .. و شهیار رفت و مشغول بازی کردن با کسم شد .. آخیش امروز انگار اونا فقط می خواستن کون بکنن . همون چیزی که من خیلی دوست داشتم و ازش لذت می بردم . به من جون می داد . جوووووووووون ...
-شهباز تو خوب می دونی چه جوری قلق آدمو بگیری ..
اون زمانی انگشتشو فرو کرده بود توی کون من که کونم هنوز از آب کیر شهیار خیس می خورد . با انگشتش خیسی رو لمسش می کرد .. اووووووووفففففففف نهههههههههه شهیار هم انگشتاشو کرده بود توی کسم .. چه حال و هوایی شده بود ! دو تایی شون داشتن بی اندازه به من حال می دادن .. جیغ می کشیدم . فقط به همون لحظه از زمان فکر می کردم . به این که چه جوری می گذره . چه حسی برای آدم می مونه و چه لذت و آرامشی میده !
شهباز کیرشو چسبوند به سوراخ کونم .. آخخخخخخخخخ جاااااااااان ... کونم بازم یه کیر دیگه رو حس کرده بود .. اوخ .. چه کیفی می کردم .
-شیرین جون اوووووففففففف نمی دونی من چه حالی دارم . چه کیفی می کنم . خوشم میاد . جوووووووون . من درآخر عشق و حال و لذت هستم. جووووووون . از این بهتر نمیشه . ولی ناراحتم . دلخورم ..
شیرین : چرا عسیسم .. عقش من ...
-واسه این که تو این دو تا آقا خوشگله رو گذاشتی که به من حال بدن و خودت رو فرا موش کردی . پس تو چی ؟ من که نباید همه چی رو واسه خودم بخوام .
به نظرم اومد که شیرین عشق عجیبی نسبت به من پیدا کرده دوست داشت این کارا رو بکنه و خودشو نسبت به عشق و حال با پسرا بی خیال تر نشون بده که هوای منو داشته باشه بگه که چقدر خاطرمو می خواد ..
-آههههههههه نههههههههه شهباز .. کونمو چه با حال می کنی! . بگردون کیرت رو داخلش بگردون .. محکم بفرستش تاته .. کون من با کون بقیه اونایی که دیدی و کردی فرق می کنه .. ووووووویییییی نهههههههه شهیار تو دیگه کی هستی .بکن .. اووووویییییی بکن .
اون هم از روبرو کردتوی کسم ..
-ووووووویییییییی .. پسرا پسرا ...
و حالا شرایط طوری شده بود که شیرین از کناره ها چسبیده بود به لبا و سینه هام . دیگه کاری کرده بود که نتونستم تکون بخورم . لذت و عشق و حال از هر طرف داشت وجود منو آتیش می داد . طوری بی حسم کرده بودند که فقط داشتم به حرفای اون سه نفر گوش می دادم . شهباز کونمو به دو سمت بازشون کرده بود و حسابی داشت منو می کرد . بهش گفته بودم ازش خواسته بودم که وقتی داره کون منو می کنه حس کنه که داره کس رو می کنه . چون آتنایی که کیر جبار کونشو کرده باشه در برابر این کیر هایی که نسبت به کیر جبار بزرگ نیستند خیلی راحت می تونه دوام بیاره و حال کنه .
و شهیار هم طوری داشت کسمو می کرد که مکمل حال کردنم از پشت شده بود . و شیرین هم در اون لحظات لباشو گذاشته بود رو سینه های من .
- جوووووووون ... اووووووووفففففففف بزنین .. بکنین .. .منو ...
این حرفایی بود که در درون خودم زمزمه می کردم ... با لذت چشامو بسته بودم و می دونستم حالم طوریه که دلم می خواد تا دقایق زیادی همچنان به کردنم مشغول باشن .
- آخخخخخخخخ ... وووووووویییییییی نهههههههه ...
این سر و صدای شهیار بود ...
-پسر تو تازه توی کون من خالی کردی . خود نگه دار باش . چرا این جوری می کنی ... وووووویییییی آروم باش . آبت یه دقیقه بر گشت ؟
شهیار : وقتی اندام تو رو می بینم چرا که بر نگرده ؟! شیرین جون اگه میشه تو برو سراغ یه جای دیگه از آتنا من می خوام سینه ها شو بخورم و کسشو بکنم ...
-پسرا می خوام ار گاسم شم .. تا بهتون نگفتم آبتونو خالی نمی کنین ..
شهیار و شهباز دو تایی شون کس و کون منو می کردن . شیرین لباشو گذاشته بود رو دهنم .. شهیار داشت نوک سینه هامو می خورد . و شهباز هم لباشو گذاشته بود رو شونه هام .. دیگه از این چی می تونست بهتر باشه برای ار گاسم شدنم . توی دهن شیرین ناله می کردم .. پر پر می زدم . با اشاره دست به طرف عقب و جلو حالیشون کردم که من ار گاسم شدم و حالا بهترین وقتیه که می تونن آبشونو توی کس و کون من خالی کنن .. دو تا کیر با چه تناسبی وارد بدنم شده و به عقب بر می گشتند ! با اشاره دست مرتب راهنمایی شون می کردم که تند و تند تر منو بکنن . ! اووووووووخخخخخخخ .. چه مزه ای می داد .. وقتی همزمان داغی منی اون دو پسر رو توی دو تا سوراخام حس کردم تمام بدنم از درون گرم شده بود . گرم که بودم داغ که بودم رسیدم به مرحله سوختن .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
-شهباز تو خوب می دونی چه جوری قلق آدمو بگیری ..
اون زمانی انگشتشو فرو کرده بود توی کون من که کونم هنوز از آب کیر شهیار خیس می خورد . با انگشتش خیسی رو لمسش می کرد .. اووووووووفففففففف نهههههههههه شهیار هم انگشتاشو کرده بود توی کسم .. چه حال و هوایی شده بود ! دو تایی شون داشتن بی اندازه به من حال می دادن .. جیغ می کشیدم . فقط به همون لحظه از زمان فکر می کردم . به این که چه جوری می گذره . چه حسی برای آدم می مونه و چه لذت و آرامشی میده !
شهباز کیرشو چسبوند به سوراخ کونم .. آخخخخخخخخخ جاااااااااان ... کونم بازم یه کیر دیگه رو حس کرده بود .. اوخ .. چه کیفی می کردم .
-شیرین جون اوووووففففففف نمی دونی من چه حالی دارم . چه کیفی می کنم . خوشم میاد . جوووووووون . من درآخر عشق و حال و لذت هستم. جووووووون . از این بهتر نمیشه . ولی ناراحتم . دلخورم ..
شیرین : چرا عسیسم .. عقش من ...
-واسه این که تو این دو تا آقا خوشگله رو گذاشتی که به من حال بدن و خودت رو فرا موش کردی . پس تو چی ؟ من که نباید همه چی رو واسه خودم بخوام .
به نظرم اومد که شیرین عشق عجیبی نسبت به من پیدا کرده دوست داشت این کارا رو بکنه و خودشو نسبت به عشق و حال با پسرا بی خیال تر نشون بده که هوای منو داشته باشه بگه که چقدر خاطرمو می خواد ..
-آههههههههه نههههههههه شهباز .. کونمو چه با حال می کنی! . بگردون کیرت رو داخلش بگردون .. محکم بفرستش تاته .. کون من با کون بقیه اونایی که دیدی و کردی فرق می کنه .. ووووووویییییی نهههههههه شهیار تو دیگه کی هستی .بکن .. اووووویییییی بکن .
اون هم از روبرو کردتوی کسم ..
-ووووووویییییییی .. پسرا پسرا ...
و حالا شرایط طوری شده بود که شیرین از کناره ها چسبیده بود به لبا و سینه هام . دیگه کاری کرده بود که نتونستم تکون بخورم . لذت و عشق و حال از هر طرف داشت وجود منو آتیش می داد . طوری بی حسم کرده بودند که فقط داشتم به حرفای اون سه نفر گوش می دادم . شهباز کونمو به دو سمت بازشون کرده بود و حسابی داشت منو می کرد . بهش گفته بودم ازش خواسته بودم که وقتی داره کون منو می کنه حس کنه که داره کس رو می کنه . چون آتنایی که کیر جبار کونشو کرده باشه در برابر این کیر هایی که نسبت به کیر جبار بزرگ نیستند خیلی راحت می تونه دوام بیاره و حال کنه .
و شهیار هم طوری داشت کسمو می کرد که مکمل حال کردنم از پشت شده بود . و شیرین هم در اون لحظات لباشو گذاشته بود رو سینه های من .
- جوووووووون ... اووووووووفففففففف بزنین .. بکنین .. .منو ...
این حرفایی بود که در درون خودم زمزمه می کردم ... با لذت چشامو بسته بودم و می دونستم حالم طوریه که دلم می خواد تا دقایق زیادی همچنان به کردنم مشغول باشن .
- آخخخخخخخخ ... وووووووویییییییی نهههههههه ...
این سر و صدای شهیار بود ...
-پسر تو تازه توی کون من خالی کردی . خود نگه دار باش . چرا این جوری می کنی ... وووووویییییی آروم باش . آبت یه دقیقه بر گشت ؟
شهیار : وقتی اندام تو رو می بینم چرا که بر نگرده ؟! شیرین جون اگه میشه تو برو سراغ یه جای دیگه از آتنا من می خوام سینه ها شو بخورم و کسشو بکنم ...
-پسرا می خوام ار گاسم شم .. تا بهتون نگفتم آبتونو خالی نمی کنین ..
شهیار و شهباز دو تایی شون کس و کون منو می کردن . شیرین لباشو گذاشته بود رو دهنم .. شهیار داشت نوک سینه هامو می خورد . و شهباز هم لباشو گذاشته بود رو شونه هام .. دیگه از این چی می تونست بهتر باشه برای ار گاسم شدنم . توی دهن شیرین ناله می کردم .. پر پر می زدم . با اشاره دست به طرف عقب و جلو حالیشون کردم که من ار گاسم شدم و حالا بهترین وقتیه که می تونن آبشونو توی کس و کون من خالی کنن .. دو تا کیر با چه تناسبی وارد بدنم شده و به عقب بر می گشتند ! با اشاره دست مرتب راهنمایی شون می کردم که تند و تند تر منو بکنن . ! اووووووووخخخخخخخ .. چه مزه ای می داد .. وقتی همزمان داغی منی اون دو پسر رو توی دو تا سوراخام حس کردم تمام بدنم از درون گرم شده بود . گرم که بودم داغ که بودم رسیدم به مرحله سوختن .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی
0 نظرات:
ارسال یک نظر