ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

شوخی یا جدی ؟ 17 (قسمت آخر )

اوووووووووههههههه اسد جون اسد جون میگن اون مردایی که یه خورده تجربه دار تر میشن بهتر می تونن ما زنا رو درک کنن . بهتر می تونن نیاز های جنسی ما رو تامین کنن . کی میگه تو پیری . تو خیلی خوش تیپی . خودمونیم به کسی نگی . من با این کیر تو خیلی بهتر می تونم حال کنم تا با کیر جوونا . اصلا به اونا نمیشه اعتماد کرد . بیا بیا طرف من . بگو دوستم داری . بگو که عاشق کوسم شدی . بگو که کونمو می خوای . عزیزم این قدر ساکت نباش . این قدر خجالت نکش . من هوس دارم . به من حال بده . می دونستم بخاری از این بلند بشو نبود . آخر وقت بود و یه جوری باید حال و تفریح می کردیم تازه باید هوای این شهبالو هم می داشتیم تا اون به مامانم باج نده . اگه دست از پا خطا می کرد من هم از این طرف واسش مایه میومدم تا نتونه مامانشو بکنه و تازه دیگه هم باهاش سکس نمی کردم -بیا بیا طرف من عزیزم اوخ کیرتو بخورم .. مات مونده بود و منو نگاه می کرد . این چه جوری بیشتر از بیست سال زنشو گاییده خدا میدونه . این زنه باید یه جورایی خودشو راضی کرده باشه . شایدم صبر و تحملش زیاد بوده . مثل الان نیست که تحمل خیانتو ندارن و میرن تلافی می کنن . تازه خیانت نکرده مد راه انداختن و میرن دنبال دوست پسر . اونم نه واسه حرف زدن و لاسیدن خشک و خالی بلکه واسه تقدیم وجود و جسم و کوس و کونشون . بعضی هاشون هم این قدر کوس خلن که فکر می کنن دوست پسرشون عاشقشون شده . آخه کوس خل جان ! زن 40 ساله ای که میری دوست پسر 20 ساله می گیری مگه اون پسره کوس خله بیاد تو رو پس از طلاق و جدایی از شوهرت اونم با چند تا بچه بگیره ؟/؟اگه عشق و وفا ارزش داشت خودت به همون شوهرت وفادار می موندی . همون کوستو بدی واسه هفت پشتت بسه . ول کن بابا بریم به اسد خان خودمون برسیم که داره بر و بر منو نگاه می کنه و منتظره که یه کاری صورت بدم . کیرشو تو دهنم میک می زدم و مشغول ساکیدن بودم . مگه دراز می شد ؟/؟مثل آدامس کش میومد و مثل کش می رفت سر جای اولش . کشتم خودمو تا پس از چند دقیقه ساک زدن قد و قواره اشو به ده دوازده سانت رسوندم .-حاجی اسد جون از کدوم طرف دوست داری بذاری تو کوسم ؟/؟..نخیر هنوز راه نیفتاده بود . اونو خوابوندمش و رفتم رو کیرش نشستم . شق هم که شده بود یه خورده شلی داشت . دو تا رون تپلم یه خورده راه کوسمو بسته بود . مجبور شدم چاک وسط پامو بیشتر بازش کنم کوسمو بیشتر مشخص کنم و کیر اسدو گرفتم توی دستم و مالیدمش به کوسم . کلی این طرف و اون طرفش کردم تا به زور توی کوسم جاش دادم واسه این که روحیه اسد خان پایین نیاد زیاد به کون و کوسم حرکت نمی دادم که یه وقتی کیرش بیرون نزنه  اون وقت دیگه چاخانها مو قیول نمی کرد ... حس کردم کیرش یه خورده سفت تر شده -اسد اسد اسد جان یه خورده تند تر بزن حال بده . بگو دوستم داری بگو با من حال می کنی -دوستت دارم عروس خانوم . دارم حال می کنم . باورم نمیشه چند وقت پیش تو عروسیت بودم حالا کیرم رفته تو کوست . وقتی با اون لباس خوشگل و سفید عروسی دیدمت که خیلی هم ناز و سفید شدی داشتم حسرت می خوردم کاش جوون بودم و دوباره با یه خوشگلایی مث تو حال می کردم -قربونت من اینجام که تو دیگه حسرت نخوری و آه نکشی . بیا منو ببوس بهم حال بده کاری کن که من حسرت نخورم . می دونی حسرت خوردن و آه کشیدن چقدر درد داره . میگن یک سوزن به خود و یک جوالدوز به دیگران . اووووووفففففف من میخوام با هات حال کنم . اسد کیرشو بیشتر تو کوسم حرکت می داد -یه خورده جلو گیری کن آبتو الان خالی نکن . اول عروس خانومو راضی کن . اول من من من . زنو که راضی کردی بعد آب کیرتو خالیش کن . بغلش کردم و لبامو رو لباش غلتوندم و تنشو محکم به تنم چسبوندم . قبلشم بهش گفتم هر وقت حس کردی داغ شدی بهم بگو ازت جدا شم . نمی خوام زود خالی کنی . اون طرف تماشای سکس مادر و پسر هوسمو برده بود بالا . سکس اون طرفی کجا و این طرفی کجا . شهبال اینجا رو با میدون اسب دوانی اشتباه گرفته بود . منتظر بودم کی مادره به ار گاسم می رسه منم این وری یه کولی بازی الکی راه بندازم و بگم ار گاسم شدم که شهبالو بفرستم طرف خودم . شهبال رو مامانش سوار بود و کیرشو مثل یک شلاق اول به دو طرف کون مادرش می زد بعد یهو از پشت می کرد تو کوسش . بگیر رباب بگیر رباب بگیر ربابه جون . بگیر کیر پسرتو تا هوس کیر غریبه رو نکنی . بگیر عزیزم . ربابه غرق در هوس و ناله گاهی چشاشو می بست و منتظر حرکت بعدی پسرش بود . یه لحظه شهبال متوجه من و نگاهم شد و از راه دور یه بوس واسم فرستاد . منم طوری که باباهه متوجه نشه جوابشو دادم . عجب دنیایی بود . خونه ما کم بود خونه همسایه هم شده بود جنده خونه .-شهبال شهبال پسرم مادرت داره پر پر میشه چاره کن .-چیکار کنم مادر جون کییییییررررررررمن چاررررره کوسسسسسسته . پاهای ربابه رو انداخت رو شونه هاش .-مامان پاهاتو رو شونه هام محکم کن . سعی کن زیاد حرکت نکنه . می تونم با دستام داشته باشمشون ولی می خوام لای کوستو باز کنم تا کیر به حاشیه هاش هم بخوره و بیشتر حال کنی . لبهای کوسو به دو طرف بازش کرد و کیر و تا ته می فرستاد تو کوس مامان و می کشید بیرون -اووووووفففففف اووووووففففف نزدیکه نزدیکه نزدیکه بکن بکن بکن -گلوریا خانوم حواست کجاست کجا رو نگاه می کنی -هیچی اسد جون اونا رو که نگاه می کنم متوجه ارزش کار شما میشم . چقدر با مرام و با تواضع و با متانت می کنی .  مرد مردونه . مثل یه آقا بکن . منو بکن بزززززن اسد جون اوخ اوخ اوخ کوسسسسسم کوسسسسسم . مثل اسب چموش چند تا پرش و لگد زدم و ساکت شدم و رفتم تو بغل اسد . ازش نخواستم که تو کوس یا کونم یا رو سینه هام آب بریزه . اگه کیرش افت می کرد مایه آبرو ریزی بود . دیگه با هیچ صراطی راست نمی شد . باید همین جا بیست و چهار ساعت بست می نشستم تا آب رفته به جوی بر گرده ...-اسد جون کیرت بهم خیلی حال داد تا حالا این قدر از سکس لذت نبرده بودم . شوهرم و شهبال هم نتونستن مثل تو منو تا این حد سر حال بیارن . هر چیزی یه تجربه ای میخواد . لبخند رضایتو تو صورت اسد می دیدم . خیلی خوشحال بود . اون طرف هم پسره مادرشو چسبونده بود به دیوار و بیرحمانه می کردش .اسد زبون در آورده بود-شهبال جان جرش ندی یه موقع . اون وقت حالشو تو باید ببری دردسراش مال منه . واسه این که زمینه رو آماده کنم گفتم آقا اسد برو کمکشون -بده -ببین چی دارم میگم تماشاش می کنی بد نیستا . برو جلو . فوری پشیمون شدم و گفتم نه بیا پیش خودم سرتو بذار رو سینه ام نازت کنم .-عزیزم خوشگل من . عروس تپلم این منم که باید تو رو ناز کنم .... راستش حساب کرده بودم که اگه بره اونور زنشو شریکی بکنه کیره رفته واسه خودش . اون طرف پسره مادره رو ارضا کرد و منم از شهبال خواستم بیاد این طرف . حالتهای اسد نشون می داد که دیگه دوست نداره منو بده دست شهبال چه برسه به این که شریکی هم منو بگان . حالا من بودم و دو تا کیر . کیر شهبال دو برابر کیر پدر ش نشون می داد . مادره بیحال یه گوشه ای افتاده بود .  شهبال با این که خسته بود و تو کوس مادرش خالی کرده بود ولی کوس منو که دید دوباره سر بلند شد .-آقا اسد اگه دوست داری بذار تو کونم . رفتم وسط پدر و پسر . کیرشونو نوبتی میذاشتم تو دهنم و حرکتای هنر پیشه ای از خودم در می آوردم . هر دو تا کیرو برشته اش کرده بودم . لحظه به لحظه حشری تر می شدم -بچه ها حالا هر دو تا کیرو با هم بذارین تو دهنم . هیجانی کار کنین . انگار گوششون سنگین بود . شایدم نفهمیدن چی گفتم . اول کیر شهبالو کردم تو دهنم و کنارش هم کیر پدرشو . یه خورده کار سخت شده بود ولی دهنمو تا می تونستم باز می کردم و دو تا کیرو با هم ساک می زدم . من امشب یه هیجان می خواستم یه تنوع . یه بار اول کار شهبال منو به ار گاسم رسونده بود با این که هوس داشتم ولی حس کردم دیگه امروز پیمانه ار گاسمم پر شده و باید حال کنم . شهبالو رو زمین خوابوندم و رفتم رو کیرش نشستم . اوخخخخخخ کیرش چه راحت رفت تو کوسم . اسد از پشت رفت رو کونم و هرچی سر کیرشو به سوراخ کونم فشار می داد سر کج می شد و از دست سوراخ در می رفت -شهبال جان یه انگشتتو بذار بغل کیرت ببین کوسم جا داره ؟/؟انگشته رو از بغل کیرش فرو کرد تو کوسم و گفت از نظر من آره تو که دردت نگرفت ؟/؟-نه شهبال جون . آقا اسد فعلا کونو ولش . یا کیرتو امشب لج کرده یا کون من .. کیرتو از بغل کیر پسرت فرو کن تو کوس من .. اسد مثل غول قصه ها هر چی می گفتم گوش می کرد.  کیرش خیلی راحت از بغل و بالای کیر شهبال رفت توی کوسم . حالا دو تا کیر تو کوسم بود . بیشستر کیر شهبالو احساس می کردم . هم نفوذ بیشتری داشت هم در اصل دراز تر بود . نیمساعت تمام داشتند منو می گاییدند و تعجبم از این پدره بود که چطور تونسته این همه اراده داشته باشه و جلو گیری کنه -خسته اتون کردم قربون شما پدر پسرای باحال برم . شما از یه خون و خونه این . حال کنیین دونفرتون و به منم حال بدین . با هم بریزین و خالی کنین تو کوسم و این جوری بیشتر سر مستم کنین . اسد جون می بینی دو نفری یه نفرو گاییدن چه حالی میده . نمیگم هر کی رو که گیر آوردی باهاش شریک شو . این رباب خانوم هم حق داره صفا کنه .حالشو ببره . هر وقت دوست داشتین تنهایی بکنینش وواسه تنوع هم دو نفری بیفتین سرش . این دو روزه دنیا ارزششو نداره که حال نکرده وقت تلف کنین و یه روز به خودتون بیایین که هیچ حال و حوصله ای واستون نمونده . فکر کنم این اسده داغ کرده بود . آب کیرشو خالی کرده بود . چون حرکت و فشار تنشو حس می کردم و ریزش آبو . شهبال هم دستاشو دور کمرم فشار می داد . خودشو از رو زمین به طرف بالا و داخل کوسم پرت می کرد . فقط همینو کم داشتم که یه انگشتشو هم فرو کنه تو کوسم -اووووووففففف کوسسسسسم کوسسسسسم دوباره هوس کیییییییررررر کرده تو با انگشتات چیکار می کنی پسر . چشام خمار شده بود و لبام گرد و حلقه ای . دیگه فرصتی نبود تا بخوام بمونم و جون شهبالو بگیرم تا یه بار دیگه منو به ار گاسم برسونه . پس از چند تا پرش از بالا به پایین کمرمو گرفت و روی خودش که طاقباز رو زمین قرار داشت فشرد طوری که پدره به همراه کیرش به یه طرف پرت شد و سوراخ کوس منم در حالی که توسط کیرش قفل شده بود آبهای ریخته شده رو قورتش داد -آخخخخخخ گلوریا جون کوسسسسسست خیلی حال داد . با این که خیلی تنگه تعجب می کنم چطور دو تا کیر ما رو قبول کرد -ویه انگشتو ...روی شهبال دراز کشیدم و لباشو بوسیدم . دوتا رو هم قرار گرفتیم و قصد جدا شدن از همو نداشتیم . فکر کنم اسد حسودیش شده باشه . اون اومد سرشو گذاشت رو کونم و بقیه تنشو به طرف پایین دراز کرد . من و شهبال در حال لیسیدن زبون هم بودیم و اسد هم داشت کون منو لیس می زد . ربابه هم که تازه کیف مستی از سرش پریده بود اومد  و کمرمو مورد نوازش دستای لطیف زنونه اش قرار داد . دیگه داشت دیرم می شد . خیلی اصرار کردن که بمونم ولی بهشون قول دادم که زود زود بهشون سر بزنم . قبل از این که برم اسد منو برد اتاق خودشون و از جیبش یه دستبند طلا و پر ملات در آورد و به من هدیه داد . هر چی تعارف الکی کردم که نگیرم نشد و گفت این هدیه عروس خانومه -حالا راستشو بگو واسه عروسی منه یا واسه دومادی تو و این که امشب یا این دم صبحی تونستی منو عروس خودت کنی ؟/؟خندید و این بار لبمو بوسید و گفت بازم از این ورا بیا . تو خیلی به من روحیه دادی حس می کنم جوون شدم .... راست می گفت چون هفته بعد که اومدم اینجا تیپش عوض شده بود و از تار های سفید موی سرش اثری نبود و کیرشم شق تر شده بود که فکر کنم قرص وایاگرا می خورد . حالا در ادامه اون شب که صبح شده بود بگم که چهار صبح رفتم خونه و همه چی امن و امان بود و رفتم تو بغل لخت بابا خوابیدم ....... زندگی ادامه داشت و من و بابا با هم بودیم و مامان و همایون هم با هم بودند . هر دو هفته در میون یه سکس ضربدری هم انجام می دادیم که همیشه هم من و بابا حرص می خوردیم و کارمون به قهر و آشتی می کشید. اسد و همایون و شهبال و بابا چهار تا مردی هستند که تا حالا منو کامل گاییدن . یواش یواش هوای یه مرد دیگه یا یه کیر تازه به سرم افتاده . آدم که به هر از راه رسیده ای که نمی تونه بگه بیا منو بکن . هنوز جامعه ما به اون حد از خود باوری نرسیده که این مسائل حلاجی بشه ولی من می دونم نفر بعدی که برای اولین بار منو بگاد کی می تونه باشه . البته همچین اولین بار اولین بار هم نه ها اون شوهر خالمه که خیلی خوش تیپ و خوش قد و قواره و همسن بابامه چهار پنج سالم که بود کیرشو به سوراخ کونم مالید و آبشو ریخت اون وسط پاکش کرد . سرمو شیره مالید . به من گفت بریم خاله جون بازی و یه نقشی به من داد و منو به جای مریض گذاشت و کیرشو در آورد به جای سرنگ و اون آبی رو هم که لا درز کونم خالی کرد گذاشت به حساب آمپول . می دونم با پیش کشیدن این موضوع می تونم زمینه رو داغش کنم و ریش و قیچی قضیه رو تو دستم بگیرم .. .پایان .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

matin گفت...

خیلی خیلی عالی بود مرسی ایرانی عزیز

ایرانی گفت...

قزبان لطفت داداش ...ایرانی

sia گفت...

با سلام و خسته نباشی..
مثل همیشه، جالب و پرهیجان. واقعن دمت گرم. عالی مینویسی. اصلن نمیشه پیش بینی کرد که ادامه داستان چی میشه. ولی عجب اسمهایی داشتنا!! گلوریا، شهبال: تا حالا نشنیده بودم.
بهتره تا مامیم بیدار نشده برم خودمو به خواب بزنم.. شب و روزت خوش.. مرسی..

ایرانی گفت...

درود بر سیا جان خستگی ناپذیر ..دست گلت درد نکنه با این پیامهای گرمت .. شاد باشی .. ایرانی

 

ابزار وبمستر