ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط مال تو 6 (قسمت آخر)

رفتم جلوتر و پیشونی خواهر جونمو به عنوان احترام و عزت و عشق بوسیدم و بهش گفتم دوستت دارم . حالا من می خوام برم سراغ مامان . اگه دلت میخواد می تونی بیای تماشا .-نه من دلشو ندارم . نمی دونم شایدم اومدم ولی نمی تونم . گریه ام می گیره . مامان خیلی پرروست . حساب اونو از دوست دخترام جدا کن -فکر می کنی مامان خودشو در اختیارم بذاره ؟/؟-اگرم نذاره تو ول کنش نیستی . اون خیلی ترسوست . هارت و پورتشو نگاه نکن . خیلی زود جا میره و این کیری که تو وارد کونم کردی از اون کیراییه که مامان واسش سر و دست می شکنه . رفتم سراغ مامان . هنوز خواب بود . با یه نگاه به اندام توپ و آبدارش کیرم دوباره شق کرد . سینه هایی داشت مثل هلوی درشت و پوست کنده و آبدار . کیرم به سمت کوسش بلند شد . اون بر خلاف مهسا طاقباز کرده بود . کیرمو مالیدم به کوسش . خشک بود . نشون می داد که خوابیده چند تا حرکت به خودش داد و با همون چشای بسته اش گفت کجا بودی مهران . بیدار شدن تو رو ندیدم . می خواستم بیام اتاق مهسا ولی گفتم بهتره به خودت اخطار بدم . بی توجه به حرفاش کیرمو به کوسش می مالیدم . خیس کرده بود -جوابمو ندادی اگه بخوای منو قال بذاری دیگه کوسمو بهت نمیدم . موهای سر اونو هم مثل مهسا کشیده و کیرمو فشار دادم به کوسش . راه باز شد و رفت توی کوس مامان . با همون چشای خمارش که هنوز نفهمیده بود منم گذاشت زیر گوشم . منم که دیگه اونو یه مادر حساب نمی کردم و بلکه یک جنده تمام عیار می دونستم چند برابر محکم تر گذاشتم زیر گوشش .-حالا منو می زنی برو گمشو .. منو به حرف آورد -جنده کثافت . حالا به کیر بیست سال جوون تر توهین می کنی ؟/؟خیلی دلت بخواد -دانیال نهههههه چرا ادای مهرانو در میاری . بگو داری شوخی می کنی -مامان این پسرته که روی تو افتاده و این کیر اونه که توی کوسته . پس لال شو و ضر زیادی نزن . از تو و دانیال هم کلی فیلم گرفتم که اگه شلوغش کنی منم تکثیرش می کنم . باور نداری یه خورده اشو بذارم ببینی . مهشید ساکت شده بود .-جنده لاپاتو باز کن کیرم راحت تر رفت و آمد کنه . حالا میری با غریبه ها طرف میشی ؟/؟اگه بابا بفهمه چی میشه ؟/؟متاسفم واست مامان . شرم آوره . واقعا شرم آوره . تف به تو . مادر خیلی زود ساکت و تسلیم شده بود . می دونستم که بهترین وقت واسه اتمام حجت با اونه . کیرمو از کوسش بیرون کشیدم -چیه مهران امون ندادی . پیش وجدانت شرمنده شدی که داری کوس مامانتو می کنی ؟/؟دوست داشتم یه بار دیگه بذارم زیر گوشش ولی خونسردی خودمو حفظ کردم و با خودم گفتم بهتره با همون سلاح خودش که استفاده از منطق و بازی با کلماته پیش برم -مادر این تویی که باید پیش وجدانت شرمنده باشی که داری به بابا خیانت می کنی . به پسرت اگه کوس بدی جای دور نمیره . فقط خواستم یه چیزی رو با تو طی کنم و این که من میخوام فقط مال من باشی و زیر کیر دیگه ای نخوابی . حالا بابا شوهرته و مسئله ای نیست . مهسا رو هم خودم تامینش می کنم و حق نداری اعتراض کنی . چی میگی ؟/؟یه نگاهی به کیرم انداخت و فهمید که با کیر هایی که تا حالا چشیده برابری می کنه . گفت باشه .. می دونستم که واسه مرحوم پدر بزرگم یعنی پدر خودش که اونو بیشتر از همه دنیا دوست داشت احترام خاصی قائله -باید به روح پدر بزرگ قسم بخوری . چند ثانیه سکوت کرد و گفت به روح پدرم قسم می خورم که جز شوهرم فقط مال تو باشم -یعنی فقط مال من و بابا . در همین لحظه مهسا وارد شد و گفت داداشی در عوض من فقط مال توام و مال هیچکس دیگه نیستم . قطره اشکی رو که رو گونه هاش در حال غلتیدن بود پاکش کرده و گفتم خواهرم خیلی دوستت دارم . تو که نمی خواستی بیای . برو دلشو ندارم ناراحتت ببینم . مهشید رفت یه متلکی به مهسا بگه که خیطش کردم . مهسا رفت و من مثل یک گرگ گرسنه افتادم به جون مامان . تمام بدنشو با مکیدن و گاز زدن کبودش کردم و طوری به هوسش آوردم که خودش ازم می خواست بیشتر گازش بگیرم -بابا میاد بده ..-نه تا یه ماه دیگه نمیاد . کبودیهام خوب میشه . پیشش لخت نمیشم ... هر کاری دوست داری بکن .. کونشو بغل می کردم . می بوسیدم . کیرمو خشک می فرستادم تو سوراخ کونش و مچ دستمو فرو می کردم تو کوسش . مامان رو کیرم عسل می ریخت و می خورد .یکی از این دفعات وقتی عسلو ریخت رو کیرم و داشت میکش می زد آب کیرمم خالی شد و با عسل رفت تو دهنش.... برای بارسوم در این چند ساعت هم آبمو ریختم تو کوس مامان مهشید . فقط این یک بارو دوست داشتم که بار دار نشه . چون معلوم نبود پدر بچه کیه . چند روز بعد وقتی که مامان پریود شد از خوشحالی داشتم بال در می آوردم . قرار شد که این بار من شانس خودمو آزمایش کنم تا مامانو بچه دارش کنم . واما از دانیال و دوستان نامرد.. طوری به دست و پام افتاده بودند که دسته جمعی قول دادند ده میلیون تومن بهم پول بدن و رضایت منو جلب کنن . هر چند این جور چیزارو نمی شد با پول خرید ولی قبول کردم . پنج میلیونشو گرفتم وپنج تا دیگه اشو چک قبول کردم . واما بشنوید از مهشید و مهسا . من خودم جداگانه اونارو می گاییدم ولی گاهی وقتا هم ترکیبی اونارو کنار هم میذاشتم و با هردوتاشون حال می کردم . مامان که پریود شده بود مجبور بودم فروکنم تو کونش . مهشید جون و مهسای نازمن دوتایی به طرف من قمبل کرده بودند و من کیرمو از کون یکی در می آوردم و فرو می کردم تو کون اون یکی . خیلی خوششون میومد و می خندیدند -راستی مهسا جون آخرش مارو با وبلاگ امیر سکسی آشنا نکردی . مامانم به حرف اومد و گفت اگه چیز خوبیه منو هم باهاش آشنا کنین . به مامانم گفتم فقط یه شرط داره . این که اگه زیاد حشری شدی به فکر تنوع و خیانت به من نیفتی -مهران پسر گلم من فقط مال توام . مهسا پرید وسط حرفش و گفت این حرف از نظر دستوری و معنوی غلطه . چون تومال بابای منم هستی . اینجا فقط من می تونم به مهران جونم بگم که فقط مال توام .. پایان .. نویسنده .. ایرانی 

7 نظرات:

جيبر گفت...

مرسي بابت زحماتت خيلي داستان خوبي بود اميدوارم جايگزيني براي اين داستان داشته باشي بازم يه دنيا ممنون از زحماتت

ناشناس گفت...

واقعا عالی بود ایرانیه عزیز فرزاد.ص

سعید گفت...

سلام
داستانت خیلی خوب شروع و تموم شد
ممنون

ایرانی گفت...

سپاسگزارم داداش فرزاد وجبیر گل وعزیزم .برقرار باشید..ایرانی

ایرانی گفت...

داداش سعید دستت درد نکنه .سپاس که به یاد ما بودی و می دانم که خواهی بود .شاد و خندان باشی ...ایرانی

سعيد ن گفت...

داستانات عاليه ايراني عزيز.
هميشه عالي بودي و هستي...

matin گفت...

خیلی عالی و زیبا مرسی

 

ابزار وبمستر