ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

راز نگاه 59

غروب جمعه بود و دلم خیلی گرفته . نمبی دونستم چیکار کنم و کجا برم . از خودم از گدایی هوس بدم اومده بود . دوست داشتم زیبا ترینو واسه خودم داشته باشم و شایدم بهترینو . احساس حقارت می کردم . فقط دوست داشتم زنده بمونم و انتقام خودمو بگیرم . باید زهر خودمو خالی می کردم . باید به این عوضی نشون می دادم که با چه کسی بازی کرده . با یکی از روساش . با یه کسی که با یه اشاره می تونه عوضش کنه ولی نه به همین سادگیها . هم از تنهایی بدم میومد و هم از با دیگران بودن .هم از زندگی بدم میومد هم از مرگ . غمگین بودم .باورم نمی شد این قدر پست شده باشم . فرشاد و فر هاد بودن خونه پدری و مامان و با با رفته بودند خونه مادر یزرگ . ترجیح دادم برم خونه مامان بزرگ . اونجا وسیع بود و می تونستم تو حیاطش بگردم و کمی فکر کنم . تازه حوصله شوخیهای داداشامو نداشتم . خسته شده بودم از بس راجع به بیماری قلابی خودم و آلودگی رحم و معافیت از آمیزش واسشون تو ضیح داده بودم . باز پدر حداقل یکی رو داشت که بهش بچسبه و دایی صمد رو هم می شد راحت دست به سرش کرد . رفتم اونجا به دیدنم خوشحال شدند . غروب یه گوشه حیاط داشتم واسه خودم قدم می زدم و به بد بختیهای خودم فکر می کردم که یهو دیدم یکی مثل اجل معلق جلوم سبز شد . بابا فرزاد بود .-چته فرشته جون نبینم این قدر ناراحت باشی . از دست شوهر به درک رفته ات این قدر ناراحت نمی شدی . اوهوووومی دونم چته این بیماری نمی ذاره دختر خوشگلم خودشو لخت بندازه تو بغل بابایی . اگه بخوای من حاضرم همین جوری هم با تو بر نامه داشته باشم خیالم نیست به درک ویروسی شدم . شنیدم که این جور مواقع مردا ناقل بیماری میشن . تازه می تونم از کون تو رو بکنم ..-بابا اون طرفم خودش یه بیماری دیگه داره ولی تو این چیزا رو از کجا می دونی . شاید بعضی وقتا این طور باشه ولی این قضیه اش فرق می کنه . این به خود طرف هم آسیب می رسونه وگرنه من از خدامه که بپرم تو بغل پدر جونم و حال کنم . هنوز مزه سه چهار تا سکسی که با هات داشتم زیر زبونمه . قسمتی از سینه هامو از زیر بلوز یقه بازم در آورد و شروع کرد به میک زدن . کمتر از چند ثانیه نوکشونو سیخ کرد . هم هوس داشتم هم حوصله اشو نداشتم کمرم داشت درد می گرفت . دوست نداشتم به غیر از کوروش کسی منو بکنه ولی الان دیگه از زمین و زمان متنفر بودم . کوروشم باید میومد ناز منو می کشید آره جون خودم داشت میومد . تازه بر فرض هم اگه راضی می شدم که کوس و کونمو تقدیم بابا جونم بکنم اون دروغی که قبلا سر هم کرده بودم چی می شد . مثل یک معشوقی که معشوقه اشو می بوسه لباشو به لبام چسبوند و با این که بدم نمیومد ولی زود خودمو ازش جدا کردم به این بهونه که یکی ممکنه سر برسه که این تقریبا یه حرف الکی بود . نمی دونم چرا هوس کرده بودم یه سکس زنده ببینم که یه کیر داره میره داخل کوس و میاد بیرون . طوری که صدای جیغ و داد زنو بشنوم . بسته شدن چشای مردو از زور هوس ببینم . این در حال حاضر امکان نداشت . جز این که صحنه گاییده شدن مامان توسط بابا را در یک همچین شب پر ستاره ببینم . نمی دونم چرا یهو یی همچین فکری به سرم افتاد . شاید دچار نوعی جنون شده بودم و شایدم می خواستم غم قال گذاشته شدنم توسط کوروشو تا حدود ی از یاد ببرم . اصلا نمی خواستم بهش فکر کنم ولی نمی تونستم . همش داشتم به این فکر می کردم که فردا تو فروشگاه چه جوری باهاش روبرو شم . شایدم زیاد طرفم نمیومد ولی باید لیست جنسارو می دادم دستش وارد کنه . اگه زنا و دخترای اون طرف با هزار و یک بهونه اونو به طرف خودشون می کشیدن چی ؟/؟یعنی من عجله کردم ؟/؟-فرشته چت شده انگار توی این دنیا نیستی . چیه مگه عاشق شدی ؟/؟-نه بابا این حرفا چیه که می زنی بابا . من و عاشق شدن ؟/؟یه بابای خوب مثل تو دارم که تامینم می کنه مگه مرض دارم خودمو اسیر مرد جماعت کنم ؟/؟پدر جون یه خواهش ازت دارم امید وارم رومو زمین نندازی -بگو عزیزم بابایی فدات شه -می تونم امشب وقتی که داری مامانو می کنی یه گوشه ای قایم شم و ببینمت ؟/؟-دختر شاید من اصلا نمی خواستم بکنمش . آخه دیشب گاییدمش -خب چه اشکالی داره امشبم بکنش ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

5 نظرات:

ناشناس گفت...

ممنون
اگه تونستی این داستان ها را هم بگو
داستان که مادر وخواهرپسرهجنده هستن اون هم خوشش مییاد
وداستانی که پسره یا مرده بی غیرت باشه خواهرومادرش را بده دوستاش بکنن زوری هم باشه خوبه

ناشناس گفت...

داستان واقعا توپیه
می تونه قهرمان داستانت از کوروش از طریق گاییده شدن خواهرش ازش انتقام بگیره
راستی همسایه رو هم فراموش نکن با تعریفی که کردی بد مالی نیست

ایرانی گفت...

سلام به آشنایان گرامی یه چیزی شبیه به همین داستانی که در پیام اول نوشته شده به نام دودغیرت در هفته آینده منتشرش می کنم البته شبیه بوده ولی زور توش نیست .چون داستان راز نگاه را تا آخرش نوشته ام به این صورت نیست یه فرم دیگه ای داره .البته تا آخر چند تا سکس هم داره ولی بعضی جاهاش هم زیاد عشقی یا احساسی و عاطفی میشه .دوستان عزیز همگی شاد و پیروز باشید ...ایرانی

matin گفت...

خیلی عالی مرسی ایرانی عزیزم

ایرانی گفت...

متشکرم داداش متین ..ایرانی

 

ابزار وبمستر