ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 5

به گاییدن پریسا ادامه دادم . بدن پری نمای زن داداش پریسا تو دستام لیز می خورد و من سر تا پاشو غرق بوسه کرده بودم . نمی دونستم کجاشو بکنم و به کجاش پیله کنم -آریا آریا جونم . خیلی سنگینم کمرم درد می کنه . راستش حالا دارم فکر می کنم که دارم عشقباری می کنم .. تو دلم گفتم بی انصاف این همه کیر خوردی داری پشت سر همه این کیرا غیبت می کنی ؟/؟شایدم بیچاره راست می گفت . صد نفر آدم تو یه مجلس رنگارنگ بکن بکن اونم در یک فاصله و مهلت زمانی دوازده ساعته واقعا کمه . ظاهرا حالا دیگه فاصله رویک ماه یک ماه کرده بودنش .. پریسا جونو سر و ته یکی کرده و کیرمو از بالا فرو کردم تو کوسش ..-جووووون عزیزم آریا . بده به من کیرتو . داداشت الان داره پرواز می کنه میره تایلند عوضش من از اون بیشتر اوج گرفتم . سوار هواپیمای تو شدم -یعنی کیر من مث یه هواپیماست ؟/؟-نگو برادر شوهر خوش تیپم . مثل یه جت می مونه -عزیزم کمر و گردنت که این جوری درد نمی گیره -نه نه آریا جون ادامه بده خیلی خوب شد که داداشت باهام قهر کرد و رفت . این جوری من و تو راحت تر می تونیم کارمونو بکنیم . تو این افکار بودم که فرق پریسا با این جنده ای که امروز کرده بودم در چیه ؟/؟شاید اون جندهه یه ماهه چهل پنجاه نفر بیفتن سرش . سر این پریسا یه روزه افتاده بودن . بد جوری این فکر منو به خودش مشغول کرده بود که چه طور می تونم وارد گروه بشم . کلی تو دلم از بابام انتقاد می کردم . چند ماهی شناسنامه امو دیر تر گرفتند . تاریخ تولد منو دیر تر گرفتند وگرنه الان دو سه ماهی از هیجده بیشتر بودم . اما تو شناسنامه هنوز یه ماهی  مونده بود -چته آریا ماتت برده ؟/؟دیگه باهام حال نمی کنی ؟/؟بهت مزه نمیده ؟/؟-چرا عزیزم -ببینم من دست تنهام . هر وقت کلاس نداشتی میای مغازه پیشم ؟/؟-دستمزدم چی ؟/؟-میشه کوس مزد بهت بدم ؟/؟-من کوس مزد رو با کون مزد میخوام . ولی یه جوری باید از شر آرمیلا هم خلاص باشیم .-خب یه جوری دست به سرش می کنیم قربونت برم هر وقت خواستیم حال کنیم می بندیم و میریم تو پستو یا طبقه بالا . شبا هم که میای پیشم تا تنها نباشم -آره عزیزم هر چی تو بگی -نهههههههه کوسسسسسسم داره آتیش می گیره . آریا جونم چیکارش کردی نمی تونه جلو خودشو بگیره . واااااااییییییی نه . محکم تر آریا .واسه این که به کمرش زیاد فشار نیارم از حالت سر و ته یکی خارجش کرده و اونو از زمین بلندش کرده پاهاشو انداختم به دو طرف پهلوهام و در حالی که دستامو دور کمرش حلقه زده بودم اونو رو هوا می گاییدم . این جوری به کمر من فشار میومد ولی پریسا خوب سواری می خورد و حال می کرد . اونو دوباره بردمش انداختم رو تخت و این بار دمر خوابوندمش . صاف صاف . دو تا قاچ کونشو از وسط باز کرده و کیرمو فرستادم تو کون آماده و سرخ شده اش . چقدر خیس بود . مثل این که واقعا با این همه کیر نتونسته به خوبی حال کنه . واییییی آدم تو میون این همه چطور می تونه انتخاب کنه . لحظه اول یه سری چشاشون بسته و اندامهاشون پشت به اوناییه که میخوان انتخاب کنن .. این کار حداقل جلوی پنجاه در صد از قدرت شناختو می گیره و اونایی که قدرت تشخیصشون بیشتره اون هلوهای ناب رو زودتر می قاپن . واییییی که چه هیجانی داره . من تعجبم از اینه که چطور کتک کاری نمیشه . شایدم تا حالا شده باشه من چه می دونم . من که تا حالا تو این جور مجالس نبودم . دوست داشتم زودتر ته و توی قضیه رو در بیارم و ببینم آیا راهی هست که بتونم عضو شم یا نه . مگه امشب خوابم می برد تا تکلیفمو روشن نمی کردم .؟/؟-پریس جون عزیزم چرا این قدر دیر ارضا میشی ؟/؟-چیه آریا خسته شدی یا دلتو زدم ؟/؟عجله داری چته ؟/؟-یادم اومد مامان یه چیزی ازم خواسته باید برم خونه ولی بر می گردم شبو پیش تو می خوابم -ناقلا نکنه می خوای بری پیش دوست دخترت -دوست دخترم کجا بود یه حرفی می زنی ها . این بار اونو طاقبازش کرده خودمو انداختم روش . کیرمو با سرعت و فشار زیاد فرو می کردم تا ته کوسش و پریسا به شدت جیغ می کشید و سرشو بالا می آورد که وقتی کیر میاد بیرون بتونه اونو ببینه و از درشتی و درازیش کیف کنه -آهههههه آریا این جوری هوسم خیلی بیشتر میشه . یه دستمو گذاشتم پشت گردنش تا یه تکیه گاهی باشه واسش و کمرش درد نگیره و یه دست دیگه امو گذاشتم رو لبه کوسش و باهاش ور می رفتم تا هوسشو زیاد تر کنم . چه جور جیغ می کشید . همچین که دلم واسش کباب می شد . دوست داشتم زود تر اونو به ار گاسم برسونم . موهای سرمو به شدت می کشید و من دردو می خوردم . می دونستم داره ارضا میشه . عشق خونه مادر بزرگ مقاومت منو زیاد کرده بود . نمی خواستم یه نیروی باز دارنده ومزاحم وضد حال بره تو هوس پریسا جونم -اووووووووهههههه اوههههههه عزیزم بززززززن ادامه بده کوسسسسسسسم داره می ترکه کیییییییییرررررتو میخواد آه آه آتیششششششش کن . دوستتتتتت دارم . این بار دیگه پوست سرمو هم با همون موهام داشت می کند . یواش یواش فشار دستش کمتر شد و بیحال تو بغلم داشت سنگین تر می شد که من مهلتش نداده و اونو رو زمین خوابونده و با چند تا ضربه شدید دیگه آبمو ریختم تو کوسش -.ایییییی زن داداش کوست حرف نداره . تا صبح باید زیر کیر من باشه -آریا اگه بدونی چقدر بهم انرژی دادی . حس می کنم تازه نیرو گرفتم . ببین چیزی نمی خورم تا تو بر گردی -عزیزم شامتو بخور من شاید یه خورده دیر بیام -پس من خونه نمی مونم -هر جور میلته -بد جنس حالا که حالتو کردی من کخ شدم و می خوای قالم بذاری ؟/؟-شوخی کردم سعی می کنم زودتر بیام . ازش خدا حافظی کرده والبته این بار گفتم که مادربزرگ یه کار واجب باهام داشته میخوام برم اونجا .. راه خونه پدر بزرگو در پیش گرفتم خونه که چه عرض کنم یه کاخ بود .دو سه هزار متر زمین و شایدم بیشتر از هزار متر زیر بنا و کلی اتاق ..هم واحد به واحد و طبقه ای و هم یک ویلایی رو میشد دید و هم یه قسمتش چند واحد به صورت آپارتمان داخلش ساخته بودند که فکر کنم زیر بنارو از دوهزار متر هم در مجموع رد کرده بود . معلوم نبود این مدل مجوز ها چه جوری واسشون صادر میشه . من که از این چیزا سر در نمی آوردم . فقط می دونستم اگه پونصد نفر هم بخوان تو این خونه با هم قاطی شن بازم جا هست . می دونستم این وقت شب پدر بزرگ و مادر بزرگ تنهان . با مادر بزرگ راحت تر می شد کنار اومد . اون خیلی دوستم داشت .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

14 نظرات:

ar@sh گفت...

irani jan man yeki hamishe hava dare shoma azizanam hastam.dorod bar pesaran aryaee

ناشناس گفت...

فقط برای خوندن این داشتان میام

ناشناس گفت...

خوب بود ایرانی جان؛دمت گرم
ایرانی عزیز فقط یه در خواست داشتم نمی دونم بخونی یا نه فقط ازت می خواستم یه داستان سکس درباره مادر وپسر بنویسی که تو اون سکس مستقیم وجود نداشته باشه بیشتر حال غیر علنی باشه مثل سکس با زن عمو و مامان ممنون

سعید گفت...

سلام
داستانهات یکی از یک بهتره
فقط داستانای سایت امیر سکسی و بس

ناشناس گفت...

salam dost azia..web jalebi dari
ye pishnahad daram baraton
inke dastanhaie donbale daroo barash ye mozo dorost konin va listesho bezarin samt rast linke ke adam mostagim bere to on link
masalan hamin dastane harki be harki ro linkesho bar asas mozo bezarid ke vaghti rosh click mikonim az shoma 1 ta 5 dasan baid
mamnon
bye

ناشناس گفت...

edame edame faghat in dastan ro eshghe

matin گفت...

حرف نداشت ایرانی عزیز خیلی ممنون

ایرانی گفت...

آرش جان دوستان خوب آشنام سعید عزیز بی نهایت به من لطف داشته شرمنده ام کرده اید .من نوشته ها و پیامهای تک تک شما را کلمه به کلمه خوانده و در حد امکان به آن تر تیب اثر می دهم .در مورد اون سبک داستان مادر و پسر حتما در آینده خواهم نوشت ولی خب ممکنه این جوری یه سری برن تو خماری ودوست داشته باشن به فینال برسه ولی حتمااون جوری که شما خواستین می نویسم .ولی حالا باید یه خورده فکر کنم که این حال غیر علنی رو تا چه حد پیشرفتش بدم .درمورد پیشنهاد دسته بندی داستانها این اقدامات و چگونگی تنظیمات در اختیار مدیر محترم امیر خان گله .امیدوارم اینو خونده باشه و در صورت فرصت و امکان به آن تر تیب اثر بده .در مورد این داستان هم که هفته ای دوبار منتشرش می کنم بعضی قسمتهاش ممکنه کم سکس تر باشه و بعضیهاش بیشتر در هر حال یه زمینه هایی لازمه تا قهرمان داستان ما پاش به محفل خانوادگی باز شه وهنوز شش هفت قسمت تا شروع مجلس باقی مونده ولی در این فاصله سعی کردم مطالب و مقدمه چینی ها پیرامون دریافت مجوز خسته کننده نباشه وموضوعات گوناگونی داشته باشه .مجددا از همه شما تشکر کرده پایان هفته خوبی داشته باشید ..ایرانی

جيبر گفت...

خيلي عالي بودمنتظرم تاادامش بياد واقعأ خسته نباشي

ایرانی گفت...

سپاس حبیر عزیز .این یکی هقته ای دوبار یکشنبه ها و پنجشنبه هاست .درهرحال فرصت اگه باشه به عشق شما فعالیت می کنم به شرطی که سایر عزیزان هم به یاد ماباشند .تندرست باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

داداش متین از تو هم سپاسگزارم که به یاد مابودی .درود برتو !...ایرانی

مرتضی گفت...

ایرانی عزیز من همیشه از قافله عقبم. احساس شرمندگی میکنم که چرا این داستان قشنگ رو زودتر شروع نکرده بودم؟؟


شاد و سربلند باشی ایرانی

مرتضی گفت...

ایرانی عزیز من همیشه از قافله عقبم. احساس شرمندگی میکنم که چرا این داستان قشنگ رو زودتر شروع نکرده بودم؟؟


شاد و سربلند باشی ایرانی

ایرانی گفت...

لطف داری داداش مرتضی ..بازم شکر که نمیگی چرا این قدر کم داستان میذارم .شاد باشی و خندان و تندرست و ما هم همش کلام زیباتو ببینیم ..ایرانی

 

ابزار وبمستر