ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط مال تو 2

-عزیزم دانی جون دانی خوشگله من همون جوری که می خواستی . کوسمو واست برق انداختم یه تیکه موی روشو گذاشتم بمونه . ببین به رنگ بنفش مش کردم خوشت میاد ؟/؟.... خاک برسرت مادر که بهشت زیر پات نباشه فعلا که کیر این دانیال زیر پاته . دانیال در حال لیسیدن کوس  مامان بلوز اونو در آورد و با دستای خودش سوتین خوشرنگ و توری مامانو هم بازش کرد . لکنت زبون گرفته بودم  . اگرم می خواستم جیغ بزنم و بپرم وسطشون نمی تونستم . حیف از این مامان که با این اندام آبدارش خودشو لخت کرد و جالب اینجا بود که وقتی داشت خودشو لخت می کرد کیر پسره رو از دهنش در نمی آورد . می ترسید مامان ازش بقاپه . مهسا چته تو . من اگه بخوام کیرشو از دستت دربیارم تو می تونی در جا کوستو بذاری تو دهنش -مامان چی داری میگی تو!  تو که کیرو تو دهن نمی ذاری در جا می شینی روش تا بره توی کوست .-دانی جون این همه دانشجوی عزب داریم امشب یکی دیگه رو نمی تونستی با خودت بیاری که این دختره این جور آبرومونو نبره ؟/؟-من خودم هر دوتاتونو حریفم . واسه چی به یکی دیگه رو بدم و راهشو به این جا باز کنم -مامان این تویی که همش آبرومو می بری . حساب اینم بکن که من اونجور که دوست دارم نمی تونم کوسمو بندازم تو کار . تو باید هوای دخترتو داشته باشی . شیطونه می گفت برم وسط اونا و حداقل خواهر خودمو بگام ولی غیرتم اجازه نمی داد . هم تو مرام من نبود که وصله تنمو بگام وهم این که نمی خواستم بیشتر از این روشونو باز کنم . سه تایی کاملا برهنه رفته بودند تو هم . هرکی به هر جایی پیله می کرد . مهسا کونشو گذاشته بود رو سر دانیال و مامان هم از پشت رو کیرش سوار شده بود . مهشید جون شده بود زاویه حاده و دانیال قائمه ومهسا هم به صورت منفرجه روسر پسره قرار گرفته بود . خیسی کوس مامانو که روی کیر می دیدم حرص می خوردم . داشتم آتیش می گرفتم . باید به این وضع خاتمه می دادم . چرا اونا باید این قدر حشری باشن -آقا دانیال اون دفعه دونفر بودین و خوب بهم رسیدین و مزه ام داد . حالا امشب باهام می خوای چیکار کنی که من تامین شم . مامان اصلا اجازه نمیده -مهسا تو که اخلاق منو می دونی . عادت دارم تا صبح تو بغل دوست پسرم لخت باشم اصلا کی به تو گفت خودتو به ما بچسبونی -فقط از خدا میخوام بابا باخبر بشه -حالا منو تهدید می کنی .. ولی مامان حسابی ترسیده بود -ببین مهسا جون من و تو باید با هم کنار بیاییم اگه از آقا دانیال خواهش کنیم اول باهات یه نیمساعتی مشغول شه میری اتاق خودت و تا صبح پیدات نشه ؟/؟-قبوله مامان تا وقتی که ارگاسم شم . الان خوبیش هم اینه که تازه نفس تره .. زرنگی کردم و از بعضی صحنه ها هر چند ضعیف و با تنظیم ذهنی ازشون عکس و فیلم گرفتم . دانیال لب و زبونشو گذاشت رو کوس مهسا و اونو می لیسید . مهسا هنوز هیکل و کون دخترونه ای داشت هر چند این اواخر یهویی چند کیلو چاق تر شده بود وسینه هاش هم درشت تر . پس علتش این بود ؟/؟ومامان مهشید هم خودشو به اون دو نفر رسوند و انگشت وسطیشو با خیسی کوسش تر کرد وگذاشت تو سوراخ کون دخترش مهسا که خواهرم باشه . مهسا جیغ می کشید مامان نه نه دردم میاد عجله چیه ! دانی جونم خودش با کیر خودش راه رو باز می کنه -بس کن مهسا این تدارکی که تو دیدی تا چند ساعت دیگه هم کیر نمیره توی کونت من که اینجا برگ چغندر نیستم . فکر کمر پسر مردمم بکن دیگه -تو نمیخوای غصه کمر پسر مردمو بخوری فکر خودت باش که تا دوروز دیکه هیشکی نگات نمی کنه -برو ببینم دختره نی قلیونی . هیکل خودتو با هیکل من مقایسه می کنی ؟/؟ دانیال با من بیشتر حال می کنه . اون نامرد که میون دو تا کوس و کون مفت سرگردون شده بود واسه این که زودتر به غائله ختم بده با دستش انگشت مهشید رو از کون مهسا بیرون کشید و لبهای مامان مهشیدو بوسید و گفت عزیزم یادت باشه تا صبح تو بعل منی . چند دقیقه مهلت بده . من که نمی تونم کیرمو فرو کنم تو کوس مهسا . اول با میک زدن باید ارضاش کنم و بعد هم بکنم تو کونش . مامان مثل یه بچه حرف گوش کن از دوست پسرش اطاعت کرد وپسره به طرز وحشیانه ای افتاد به جون کوس آبجی مهسا . از اون فاصله نمی شد جزئیاتو دید . فقط می دیدم که مهسا از هوس زیاد پاهاشو به این طرف و اون طرف پرت می کنه .  پس از چند لحظه ساکت شد . دانیال کمرشو گرفت و بلندش کرد . اونو پشت به خودش قرار داد و یه دستشو گذاشت جلوی دهن مهسا و با آخرین زورش به کون خواهرم فشار می آورد . به نظرم اومد نصف کیر دانیال رفته باشه تو کون مهسا چون از اون فاصله که من می دیدم نصف کیر غیبش زده بود . سوراخ کون مهسا قورتش داده بود -مهسا داره میاد داره میاد . مهسا نمی تونست حرف بزنه چون دانیال جلوی دهنشو داشت به جای اون مهشید می گفت دانی عزیزم خالی کن خودتو . به کمرو اعصابت فشار نیار . هنوز خیلی کار داری . دستشو گذاشت روی اون نصفه کیری که بیرون بود -اوووووفففففف شما مادر و دختر منو کشتین . چقدر اکشن و فعالین شما دوتا . از کیر من داره سیل راه میفته -یادت باشه باید منو هم غرق کنی . فعلا سیلت مهسارو ببره یه طرف بندازه بعد باید بیاد سراغ من -جاااااااااان داره میاد می ریزه .. دوست داشتم زمین دهن باز کنه و منو ببلعه آب کیر دانیال از سوراخ کون مهسا در حال بیرون ریختن بود .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

matin گفت...

خیلی زیباست داداش مرسی واقعن زحمت میکشی شرمنده که دیگه چیزی جز تشکر بلد نیستیم بازم مرسی

سعید گفت...

دمت گرم
داستان جدید و خیلی قشنگی رو شروع کردی

ایرانی گفت...

داداش متین ازت متشکرم .دشمنت شرمنده باشه و سعید جان گلم از حسن نظرت سپاسگزارم .موفق باشید ...ایرانی

jemco گفت...

من چقدر منتظر قسمت جدید این داستان بودم
فکر کردم شاید به علت حجم زیاد کار فراموش کردی قسمت دومش رو کامل کنی
ایرانی جون دمت گرم آقا و خسته نباشی
منتظر داستانهای خوبت هستم

ایرانی گفت...

جمکو جان با محبت لطف کردی اومدی روی خط .این داستانو تا آخرش نوشتم که در 6 قسمت بوده که چهار تاش مونده و یکشنبه ها منتشر میشه .متشکرم .شاد و خرم باشی ...ایرانی

hero گفت...

خسته نباشید عالی بود

ایرانی گفت...

سپاس هروجان .درخصوص این تاخیر پاسخ بایدبگم که ازچشمم دررفته بود .توهم خسته نباشی ..ایرانی

مرتضی گفت...

داستان جذاب و متفاوتی هست.
ممنون ایرانی

 

ابزار وبمستر