ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط مال تو 5

اگه من این کارو نکردم پس اون کجاست ؟/؟ تو سر و صدایی که نشنیدی . خیلی آروم تر تیبشو دادم . من از کشتن و کشته شدن دیگه نمی ترسم . تو و مامان امشب چند بار منو کشتین و زنده کردین . حالا این قدر دو تا قاچ کونتو به هم نچسبون . بازش کن ببینم .- می سوزه و درد دارم و این حرفا حالیم نیست  . -داشتی به اون مرحوم کون می دادی اصلا از این حرفا نبود . حالا که به من رسیدی داری از این بازیها در میاری ؟/؟بس کن تو رو خدا . اگه مقاومت کنی با این کارد خودم راه سوراخ و لاپاتو باز می کنم . این همون کاردیه که بابا هر عید قربون باهاش سر گوسفندو می بره . با یه اشاره گوسفند میره اون دنیا . حالا دیگه گوسفند کشی با اون حرامه . چون من سر دانیالو باهاش بریدم . مهسا لاپاشو باز کرد . در اتاقو بسته بودم و مهتابی یا همون فلور سنتو روشن کرده بودم که زوایای تن و بدن خواهر خوشگلمو بهتر ببینم . کیرمو آروم آروم به سوراخ کون آبجی مالیدم و نرم نرم وبه ملایمت فرو کردمش تو سوراخ تنگ و چسبونش -ببینم این جوری بیشتر حال می کنی یا وقتی که اون دانیال بخت بر گشته با اون بیرحمی باهات این کارو کرد؟/؟اون واسه گاییدن مامان عجله داشت بد بخت تو چقدر مفت خودتو در اختیارش گذاشتی خیلی مفت . اون اصلا به تو اهمیتی نمی داد . مثل من که الان دوستت دارم و با عشق ومحبت دارم تو رو میگام که نبود . اون فقط فکر خودش بود . یه خورده دردش گرفته بود ولی چند بار که کیرمو تو کون داغ و تنگش حرکت دادم عادت کرد . تنش مثل بید می لرزید . سینه هامو گرفتم تو دستم و مالششون می دادم . داشت گریه می کرد -مهسا واسه چی داری گریه می کنی . از این که خودتو در اختیار من گذاشتی از این که داری به برادرت کون میدی ؟/؟از این که چقدر در حق داداشت نامردی کردی ؟/؟وآبرو اونو پیش همه بردی و سکه یه پولش کردی ؟/؟-مهران همه اینا که گفتی درست . من از سکس با تو دارم لذت می برم . دارم حال می کنم . از این ناراحتم که چرا زود تر از این ها با هم صمیمی نشدیم  . از این ناراحتم که وقتی تو رو به جرم قتل بگیرن و اعدامت کنن من دیگه داداش ندارم . دلم یه جوری میشه . من باعث شدم این بلا سرت بیاد . وگرنه تن و بدن من چه ارزشی داره . همه اش متعلق به خودت . هر کاری میخوای باهام بکن . کوسمو پاره کن . دختری منو بگیر . بار دارم کن . من داداشمو میخوام . من دوستت دارم عاشقتم -اگه عاشقم بودی از این کارا نمی کردی -مهران منو ببخش . حالا چیکار کنیم . تنهام نذار . مهران این چه کاری بود کردی . فرار کن . با این که هوستو دارم . می خوام همه تنمو میک بزنی و ارضام کنی ولی خیلی سخته . الان هر لحظه منتظرم که مامورا بیان و تو رو ببرن . خواهش می کنم فرار کن . دیدم به ضررم تموم میشه اگه نخوام اصل قضیه رو تعریف کنم -به نظرت به داداشت میاد که آدم کشته باشه بیرحم ! من مثل تو سنگدل نیستم که بخوام سر وصله تنم شیره بمالم . مهسا برای اولین بار در این لحظات روشو کرد طرف من . کیر از کونش اومد بیرون ولی خودشو انداخت تو بغل من و زار زار زد زیر گریه .. -داداش منو ببخش خوشحالم خوشحالم که هیچ اتفاق بدی واست نمیفته . من مال توام هر کاری میخوای باهام بکن . دوستت دارم دوستت دارم . دوباره مثل گذشته ها باهام صمیمی میشی ؟/؟-آره مهسا جون من ! ببینم تو ناراحت نیستی که برادر بیاد با خواهرش سکس داشته باشه -واسه چی از وقتی که وبلاگ امیر سکسی رو میخونم همه این تابوها واسم شکسته شده راستش دلم میخواست که یه روزی باهات سکس داشته باشم -ولی اصلا نشون نمی دادی -خب ازت می ترسیدم -قول میدی که فقط مال من باشی ؟/؟تا موقعی که ازدواج نکردی -من مال توام .فقط مال توام اونقدر خوشحالم که اگه دختری منو بگیری بازم خیالم نیست -بهت گفتم مهسا از این نامردیها وبی فکریها تو ذهنم نیست که به قیمت لذت خودم خوشی یکی دیگه رو خراب کنم -اگه بگم منم در اون صورت لذت می برم چی ؟/؟-حالا تا بعد . زوده که تصمیم بگیریم . مهسا جونو بغلش کرده و با همون چشمهای پر اشکش لباشو بوسیدم . یه بوسه ای گرم و داغ و طولانی . اون قدر در همون حالت نگهش داشتم تا دیگه صدای هق هق گریه هاش نیومد . کیرم با کوسش مماس شده بود . خیلی خیس کرده بود -داداش از سر شب بیشتر هوس دارم . چون نمی تونسنم فرو کنم تو کوسش لب و دهنمو گذاشتم رو اون و خیلی سریعتر از زمانی که دانیال به ار گاسمش رسونده بود ارضاش کردم . خودش قمبل کرد و ازم خواست که کیرمو فرو کنم تو کونش -مهسا اگه تپل تر شی بیشتر بهت میاد -از فردا سعی می کنم تغذیه و ورزش خودمو طوری تنظیم کنم تا اون جوری که تو دوست داری بشم . از سر شب تا حالا شاهد حمله کیر به کوس و کون بودم واسه همین کیر من تو کون مهسا زیاد دوام نیاورد و با همون پنج شش ضربه اول خودشو ول کرد -اوخ داداش خیلی تشنه بودم -مهسا خیلی حال کردم . از این به بعد تو فقط باید تشنه من باشی . وقتی بهش گفتم میخوام برم سراغ مامان خیلی ازم ناراحت شد انتظارشو نداشت -عزیزم باید باهاش کنار بیای تو که خودت می دونی من یه آدم جوون 18ساله تر و تازه و پوست شاداب مثل تو رو که نمیام با یه بیست سال بزرگتر مث مامان عوض کنم . من هم میخوام یه درسی بهش بدم و تنبیهش کنم که دیگه پای غریبه ها رو به این خونه باز نکنه و از طرفی این مامان بیشتر وقتا خونه پلاسه . اگه قلق اونو نگیرم و حمایت اون نباشه من و تو شاید بعدا نتونیم اون طوری که دوست داریم با هم خلوت کنیم و از وجود هم لذت ببریم .-داداش من حریف زبون تو یکی نمیشم ولی تو هم باید قولی به من بدی -چه قولیt -دوست دختر نگیری . چون من خودم به دخترم . هم خواهرتم . هم دوستتم . هم معشوقه اتم . هر وقت هم که هوس داشتی می تونی با من خودتو ارضا کنی .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

جيبر گفت...

تركوندي با اين داستان هاي باحال خيلي ممنون

ایرانی گفت...

متشکرم از دید محبت آمیزت ...ایرانی

matin گفت...

خیلی عالی و زیباست مرسی

ایرانی گفت...

سپاس داداش .قسمت بعدی آخرشه .شاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر