ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط مال تو 4

نذر کردم که مامان با کیر و آب دانیال بار دار نشه خودم گره مشکلاتشو باز کنم -مهشید جون بگیر که اومد -بفرست که دارمش -جوووووون داره می ریزه -هر چی می تونی بریز تا دلت بخواد جا دارم . اووووووففففففف نمی دونی چقدر حال می کنم -منو بگو مهشید جون . کاش این کوس داغت فقط مال من بود -از سکست لذت ببر خودتو ناراحت نکن . وقتی داری یکی رو می گایی فکر کن فقط مال توست و تو هم مال اونی . فعلا که من و تو مال همیم . تو بغل هم ولو شدن و پسر با بوسه های گرم خودش مهشید رو دو باره داغش کرد -عزیزم به دستشویی برم و بر گردم .. از اتاق اومد بیرون . دور و بر خودشو نگاه کرد . میخواست بره طرف اتاق مهسا هراس داشت . موبایل هم تو دستش بود . از اتاق فاصله گرفت و یه تلفن زد . خیلی آروم صحبت می کرد . چیزی از حرفاشو نفهمیدم . فقط یکی دو بار اسم مهسا رو شنیدم . مثل این که می خواست یه جوری مامانو دست به سر کنه بره سراغ مهسا  . وقتی برگشت سرعت حرکات و عشقبازی خودشو به حدی رسوند که یه بار دیگه مامانو به ار گاسم رسوند ولی این بار دیگه تو کوس و کونش خالی نکرد و آبشو ذخیره کرد . سر مامانو گذاشت رو سینه اش و نوازشش کرد و براش کلی حرفای عاشقونه زد طوری که اگه در اون لحظات از مامان می پرسید که امکانش هست فقط مال اون باشه حتما این جوابو از مامان می شنید که آره من فقط مال توام مال تو .. این مامان هفت خطو من می شناختم . یه نیمساعتی گذشت . مامان به خواب سنگینی فرو رفته بود . از اون خوابها با اعصابی آرام بعد از دوباره گاییده شدن که می دونستم چند ساعت یکسره می خوابه مگر این که یکی بیدارش کنه . دانیال از کنارش بلند شد . می دونستم میخواد بره سراغ مهسا . بهترین موقعیت برای رو کم کنی بود . از این بهتر نمی شد . من باید بهش نشون می دادم که کجای کارم . نباید کم می آوردم . کارد تیز آشپز خونه رو گرفتم تو دستام . غیرت قبلی من , حرصی که داشتم و کوس طلبی و هوسی که نسبت به گاییدن مهسا و مهشید پیدا کرده بودم زور منو چند برابر کرده بود . یواش یواش خودمو از پشت سر دانیال بهش رسوندم و درازی دست چپمو محکم گذاشتم زیر گردنش و با کارد هم زیر گلوشو نوازش کردم -آشغال کثافت . عوضی خجالت نمی کشی به ناموس مردم تعرض می کنی ؟//؟می تونم همین الان به درک واصلت کنم . این کارو نمی کنم . خون آدمای کثیفی مثل تو ارزششو نداره که با دستای من روی زمین ریخته شه . اونو با همون تن لختش طرف حیاط کشوندم و گفتم من از تمام بر نامه های امشبت فیلم تهیه کردم و اسم بچه هایی رو هم که مثل تو با مادر و خواهرم رابطه داشتند ضبط کردم حداقل قضیه اینه که تو از دانشگاه اخراجی . فقط موندم که با تعزیرات و این بر نامه ها چیکار کنم حیف که آبروی خانوادگی ما و پدرم در خطره و گرنه همه تونو می فرستادم زندان آب خنک بخورین . ولی میشه رفت پیش چند تا مسئول دانشگاه حداقل به جرم فساد اخلاقی اخراجت کرد . اونو مورد ضرب و شتم قرار داده و تا می تونستم حالشو جا آوردم -به فرزاد نامرد هم بگو این رسم دوستی و رفاقت نیست . اگه میخوای عصبانی تر نشم میری از اتاق لباساتو ور میداری که مادر جنده ام بیدار نشه و گورتو گم می کنی تا من ببینم چیکار می تونم بکنم . دانیال که فکر می کرد معجزه ای شده که من دست از سرش بر داشتم به گوه خوردن و غلط کردن افتاده بود و با سه سوت گورشو گم کرد . حالا من مونده بودم و دو تا جنده پر رو که باید در بست مال خودم می کردمش . مامان مهشید و آبجی مهسا رو . لباسامو توی همون پذیرایی درش آورده و خیلی آروم در اتاق مهسا رو باز کردم . خیلی دوست داشتم که دمرو و پشت به من قرار داشته باشه تا واسش سور پرایز باشم تا غافلگیرش کنم  .ادکلن مخصوص خودمم زده بودم . رفتم سراغش بدون این که روشو بر گردونه گفت چقدر دیر کردی خیلی منتظرت بودم -دستامو اول رسوندم به کونش می خواستم بذارم تو سوراخش -دانیال چه خبرته تو که سر شبی زخمم کردی . این چه طرز گاییدن بود . منو کشتی . حالا هنوز هیچی نشده می خوای بازم کیرتو بفرستی تو کونم ؟/؟ببینم ادکلن مهرانو زدی ؟/؟خیلی خوشبو و هوس انگیز شدی . ظاهرا کف دستای من و دانیال باید یک اندازه بوده باشه که مهسا فرق بین اونا رو تشخیص نداد -مهسا جونم ادکلن مهرانو به تنم مالیدم هیچ تنشم به تن خودم مالیدم -چی ؟/؟مهران داداش تویی ؟/؟-داداش و زهر مار,  داداش و کوفت , داداش و مرض . خواهر جنده و هرزه من . تو خجالت نکشیدی خودتو در اختیار یه غریبه گذاشتی ؟/؟اونم کنار مامان ؟/؟-داداش دست خودم نبود منو ببخش . ببخش منو . شیطون گولم زد . یه لحظه هوس منو گیجم کرد . مگه شما مردا هوس ندارین ؟/؟ما زنا هم همینیم . اینو که گفت موهای سرشو از پشت کشیدم و گفتم این غلط کاریها به تو نیومده . مردی گفتن زنی گفتن . الان اگه کوست پاره می شد و پرده ات جر می خورد ما کلی سر افکنده می شدیم .-حالا می خوای چیکار کنی -همون کاری رو که غریبه باهات می کنه -نه من خواهرتم . وصله تنتم .-خفه شو آشغال . خواهر جنده من . من اون وصله رو کندمش و انداختمش دور . تو الان هیچی من نیستی و من فکر می کنم دارم یه جنده رو می کنم . سعی کن توبه کنی . طلب مغفرت کنی . طوری رفتار کنی که من فکر کنم به جای جنده دارم دوست دخترمو می کنم . قوطی وازلین رو از روی میز توالت مهسا بر داشته و مالیدمش به دور سوراخ کون مهسا و یه خورده داخلش -اوووووفففففف نه نه داداش داداش می سوزه بد جوری می سوزه -الان یه کاری می کنم که نسوزه . یه چیزی می فرستم اون داخل که گرمای اونو مث یه ترموستات تنظیمش کنه . منتظر دانیال بودی نه ؟/؟حالا من اومدم چه اشکالی داره . فقط اگه زیاد حرف بزنی و اعتراض کنی همون بلایی رو سرت میارم که سر اون آوردم .-داداش چیکارش کردی -گوش تا گوششو بریدم و انداختمش خیابون .-نه نه  تو این کارو نکردی -ببینم دلت واسه من می سوزه یا واسه اون ؟/؟... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

9 نظرات:

jemco گفت...

ایرانی جون دمت جیز
این داستان داره به جاهای حساس میرسه
حال میکنم با این دست به قلمت
خسته نباشی داداش...

ایرانی گفت...

سپاس جمکوجان ! خوشحال میشم و افتخار می کنم که در خدمت دوستان خوبی چون تو باشم وخوشحال تر میشم وقتی که ببینم بقیه هم مثل تو پر شور و فعالند ..ایرانی

ناشناس گفت...

merC mese hamishe alyy

ایرانی گفت...

آشنای خوبم .منم از این که به یاد ما بودی ممنونم ...ایرانی

مرتضی گفت...

درود ایرانی
داداش داستان جالب و جذابی بود ولی یه انتقاد تا حدودی شخصی دارم.
به نظر من اکثر داستان های این سبکیت یه جور پیش میره. یعنی تا طرف متوجه خیانت ناموسش میشه خودش وارد کار میشه و آخرشم کلی از هم لذت میبرن.البته ایرانی عزیز این فقط نظر شخص من هست.

شاد و پیروز باشی داداش

ایرانی گفت...

باسلامی دیگر به مرتضی جان !درمورد دود غیرت که این جوری نبود وشایدم چند مورد دیگه .اگرم چیزی به ذهنت می رسه بگو .یادم میاد چند وقت پیش ها مواردی رو هم نوشتم که وقتی پسره متوجه جریان می شد دوستاشو می فرستاد سراغ ناموسش .در هر حال منتظر نظرات و پیشنهادات تو و همه دوستان خوبم هستم ...ایرانی

matin گفت...

خیلی زیباست داداش مرسی ممنون

جيبر گفت...

هرچه زودترادامشو بنويس منتظرماممنون

ایرانی گفت...

سپاسگزارم اقامتین گل ودوست داشتنی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر