ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هر کی به هر کی 186

کمر پری رو گرفته کیرمو همچین  به کسش فرو کرده محکم به تهش می کوبوندم که با هر ضربه نیم متری رو به جلو حرکت می کرد و دستمو میذاشتم زیر کمرش و اونو برش می گردوندم طرف خودم . -وااااااییییییی آریا عزیز دلم . عشق من پسرم . چقدر خشن شدی . اگه بدونی چقدر از این مدل سکس خوشم میاد . -پری جون تو کدوم مدلشو دوست نداری که از این مدل خوشت میاد -دوست نداری بگم تو و کیرت تک تکین ؟/؟ -مادر بزرگ یادت نره چی قول دادی . چند تا کیر دیگه هم بهش زدم و از اون فضا دور شدم . اونم رفت سراغ مادرم تا از دلش در بیاره . -پری جون طوری طبیعی رفتار کن که متوجه نشه سفارش من باشه -واردم کارمو واردم . -ولی مامان از اون هفت خطهاست . شیطونو درس میده -اگه مادرت هفت خطه به من میگن مادرشوهر . هفتاد خط دارم .. کیرمو گرفتم توی دستم و نشونش داده گفتم این کیر دیگه هفت خط و هفتاد خط نمی شناسه . یه  جوهری داره که باهاش میشه تمام خطهای دنیا رو نوشت .. -میشه یه خورده از اون جوهرتو به من قرضش بدی ؟/؟ -باشه برای بعد . هر وقت که مامان ازت دلخور نبود .. خوب سیاستی رفته بودم . خوشم میومد . باید همین رفتار رو باهاش در پیش می گرفتم . مامان من کون به این بر جستگی و خوشگلی داره . اندامش حرف نداره .. که چی ؟/؟ عفت یک زن بسیجی و مومن و محجبه بوده اومده به این جمع به خاطر هیجان بیشتر بخواد ازش بیشتر فیلم و عکس بگیره ؟/؟  عکس کونی که به دیوار چسبونده میشه دیگه داد نمی زنه که من با حجاب و بسیجی ام . کون کونه . لخت لخت . طالب کیر .. جاااااااااان .. یه سری به موبایلم زدم ببینم چه خبره . این آنیتا هم هر چند وقت در میون به فکر ما میفتاد . اون دفعه یک بار تماس گرفت ولی این بار دست بر دار نبود . گاهی جواب می دادم . گاهی میذاشتم رو سکوت .  که سر و صداش نپیچه . آخه ما از موبایلامون دور بودیم .خودمم مرض داشتم . نمی دونم چرا دلم می خواست این آبجی کوچیک تره ما هم هوامو داشته باشه . شایدم علاقه ویژه ای که به اون داشتم از یک نظر به خاطر این بود که اون تا حالا جز من با کسی سکس نداشته و هم این که خیلی صاف و ساده و مهربون و بی شیله پیله بود .حرف گوش کن بود . اگه از دستت دلخور می شد لجبازی نمی کرد . ولی دلش می گرفت . فدای خواهرم بشم . من دختریشو گرفته بودم . می دونم اونم نیاز داشت باید بهش می رسیدم . ولی من حالا اینجا بودم . مسئولیتم زیاد بود . راهنمای پری جون بودم یعنی دستیار اون . مسئول امتحان گرفتن از زنای تازه وارد و دادن مجوز به اونا بودم . واسه این که تماس های بی پاسخ زیاد نشه خودم براش زنگ زدم . -آنی چطوری ؟/؟ -من باید از تو بپرسم داداش چه طوری ؟/؟ خوش می گذره ؟/؟ داداش منو نمی بینی خوشحالی ؟/؟ راحتی . خوب داری حال می کنی . اصلا به فکر من هستی ؟/؟ من که فقط تو رو دارم . تو رو که به من می رسی . چرا همه فراموشم کردن و می خوان که از شر من خلاص شن . تو هم که خیلی سرد شدی نسبت به من .. من دوستت دارم . -ببین آنی بد کاری کردم که باهات تماس گرفتم ؟/؟اگه دوستت نداشتم برات زنگ نمی زدم . -حتما از حال کردن خسته شدی کمرت درد گرفت و واسه این که بیشتر سر گیجه نگیری اومدی یه تماس با من بگیری که هم سرمو شیره بمالی و هم این که استراحتی کرده باشی .-آنی اگه برات زنگ نمی زدم چیکار می کردم ؟/؟ من مشاور پری جونم . من اگه نباشم نمیشه . -داداش  می دونم نامرد نیستی ولی نمی دونم چرا دلم می خواد که تو فقط مال من باشی . دست و دلم به کار نمیره . همش حس می کنم که چطور داری  با زنای دیگه سکس می کنی آتیش می گیرم . نمی تونم تحمل کنم . طاقت بیارم . آخه داداش من که تا حالا دوست پسر نداشتم . دوست مرد نداشتم . سکس نداشتم . تو همه چیز منی .. طوری با احساس حرف می زد که به زور جلو ریزش اشکمو گرفتم . -آنی شاید باور نکنی تو رو بیشتر از هر کسی توی دنیا دوست دارم . -حتی بیشتر از آهو و مامان ؟/؟ -آره . الان که این جوریه . تو از خون منی .. وقتی از این مهمونی اومدیم خونه جبران می کنم . -باشه آریا جون هر جوری که تو بگی .نمی خوام خودت رو خسته کنی . یه روز هم استراحت کن بعدا بیا . می خوام سر حال باشی . دوست ندارم به زور بیای طرف من . باشه دو سه روز دیگه هم صبر می کنم . .. با آنی خداحافظی کردم . کن حداقل هفته ای یه بار بهش می  رسیدم . شاید گاهی هم به ده روز می کشید ولی خوب هواشو داشتم . در هر حال این جوری که اون واسم آه و ناله می کرد خیلی تحت تاثیر قرار گرفته بودم .  سعی کردم بر خودم مسلط شم و به میون جمع بر گردم . می دونستم زنا منتظر منند .  تعداد مردای وا رفته در میون جمع زیاد می شد و گرایش زنا به پسرای جوون تر یا مردای جوون تر هم بیشتر .. زنا تر جیح می دادند که برن دنبال مردا ی مجرد . پسرای جوون و آتیشی .البته مجرد در میون ما کم بود.  می گفتن چون اونا زن ندارن حریص ترن و قدر اندام خانوما و سکس رو بیشترمی دونن .... ادامه دارد .... نویسنده ..... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر