ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 91

این بار این منیره بود که به طرف کس لیلا رفت و زبونشو گذاشت روی کیر اعتماد و همراه با لیس زدن کیر نوک زبونو روی کس لیلا هم می کشید . لیلا به شدت لذت می برد . از این حرکت منیره خیلی خوشش اومده بود. دوست داشت که زن به این حرکت خودش همچنان ادامه بده . -اوووووففففففف منیره جون اعتماد .. بازم دلم می خواد .. عزیزم اگه دوست داری می تونی یه خورده به منیره جون برسی .. ته دلش نمی خواست که شوهرشو در اختیار کس دیگه ای ببینه ولی حس می کرد که این آخرین دقایقیه که شوهرشو میده به دست کس دیگه ای . حالا که منیره تا اینجا اومده و  با شوهرش حال کرده پس اشکالی نداره که به خوبی و خوشی این لحظات طی شه .. اعتماد که دو تا کس رو در کنار خودش می دید از این که کیرشو از این کس بکشه وارد اون کس کنه خیلی هیجان زده بود هوسش هم زمانی بیشتر می شد که می دید دو تا زن تشنه اونن و اون می تونه به هر دو تا حال بده . خیلی دلش می خواست منیره رو بیشتر در کنار خودش داشته باشه . ولی از این که می دید لیلا دوباره داره همون آدم حسود سابق می شه لذت می برد . هر چند اون قدیما گاهی از این که اون حسادت کنه لجش می گرفت ولی تازگیها به جایی رسیده بود که دلش واسه اون زمان تنگ شده بود . منیره و اعتماد  دقایقی رو با هم مشغول بودند . خلاصه اون لحظات هم گذشت .  هر سه شون خیلی خسته شده بودند . .. لیلا احساس نشاط و جوونی می کرد و اعتماد هم بهش آرامش خاصی دست داده بود . وقتی که منیره رسید به خونه شون فقط خودشو رو تخت ولو کرد . دیگه حس هیچی رو نداشت . دلش می خواست تا ساعتها بگیره و بخوابه . یه وقتی به خودش اومد که دید کبری بالا سرش وایساده .. تا چند لحظه نمی دونست اون کیه . مثل آدمایی که بیهوش باشن و هاج و واح به دور و بر خودشون نگاه می کنن منیره هم همچین حالتی رو داشت -چقدر هلاکی . مگه چیکار کردی .. -چیکار کنم خستگی و فشار کاریه دیگه .. -تصمیمت چیه منیره جان .. بالاخره می تونی در دفتر آیت الله شریف مشغول شی ؟/؟ اتفاقا کار های ما بیشتر بعد از ظهر بعد از اقامه نماز ظهر و عصره که حاج آقا که جماعت رو بر گزار کردند پس از تناول ناهار و استراحت میان در دفتر می شینن . اگه دوست داری کار ستاد رو ول کن فقط بیا اینجا .. -من اتفاقا به کار در ستاد علاقه مندم . می تونم به کارام برسم . بعد از ظهر رو بیام اینجا . یه چشمکی به کبری زد و گفت اگرم بعد از ظهر ها کاری برام پیش اومد شما می تونین جای من باشین ..-حتما این کاررو می کنم . می دونم که اگه در امر خیر شما رو کمک کنم ثوابش زیاده . فقط این کمال و جمال منو در یابید که مدتیه ازش غافل موندین . من نمی خوام اونا به گناه کشیده شن . بازم تازگیا احساس می کنم که دست به عمل استمناء می زنن . -من بمیرم کبری چان! منیره زنده باشه اونا همچین کاری بکنن ؟/؟ باشه  کارم که ردیف شد وقتی رو ردیف می کنیم که بتونم با این پسرای گل باشم . ببینم ذر مورد من با حاج آقا صحبت می کنی یا خودم بیام .. -منیره جان من هرچی بگم حاجی هیچ حرفی نداره ولی بازم نظرشو می پرسم . فقط سعی کن مثل همیشه حجاب و شئونات اسلامی رو رعایت کنی . چون ما باید مبلغ دین مبین اسلام باشیم ندا و صدای اسلام باشیم تا دنیا بدونه که هر کاری که ما می کنیم درسته . -دنیا تا حالا فهمیده .. از اون طرف وقتی که کبری موضوع رو با شوهرش در میون گذاشت شریف هم از خوشحالی نمی دونست چیکار کنه هنوز مزه کس منیره زیر کیرش نشسته بود . -به خواهر منیره بگین که تشریف بیاره تا با هم در این مورد حرف بزنیم . این که زیاد به در آمد این کار فکر نکنه و رضای خدا رو هم در نظر بگیره ....وقتی منیره و شریف در کنار هم قرار گرفتند مجتهد خان   که مطمئن شده بودکه تنهای تنها هستند رفت طرف منیره و بغلش زد .. -کجایی تو عزیزم که دین من بدو ن تو کامل نمیشه .. جووووووووون .. اینجا کنار خودمی .. چه عالی میشه -حاج آقا فراموش نفرمایید که کبری به گردن من خیلی حق داره اون نزدیک منه و ما باید خیلی مراقب باشیم . -درستش می کنم . درست می کنم . فکر در آمدش نباش . -حاج اقا من اگه گاهی برام کاری پیش بیاد کبری جون می تونه جای من باشه ؟/؟ -اووووووخخخخخخ تو جون بخواه هلوی من .. فقط یه مدت پیش خودم باش باهات احکام کار کنم .. ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ناشناس گفت...

Your sphere of influence includes, but is not limited to, current and past clients,
organizations, other agents, brokers and network groups, the MLS, etc.

So what are the most common lies a real estate agent may tell you.
Just give them the price you want to pay for the house minus 6% - 7% and if they ask how
high you are willing to go, tell them that's it.


Here is my web blog :: online payday loans

 

ابزار وبمستر