ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 33

واقعا نمی دونستم با این رستم دیگه چه جوری حرف بزنم . نمی شد که همین جوری سرمونو بندازیم پایین و بریم . بالاخره شاید به گوش اون می رسید . یعنی اون متوجه میشه که مادرش باید بره زیر کیر خیلی از مردا ؟/؟ و یک سکس بی پروا و به اصطلاح اپن سکس در همچین فضایی خواهیم داشت ؟/؟ دقایقی بعد رستم رو دور و بر خودم ندیدم . اون من و مادرشو با هم تنها گذاشت . شاید حس می کرد که ما به این نیاز داریم که با هم باشیم . من و رویا توافق کردیم که در اون شرایط زود با هم خدا حافظی کنیم . چون اونم کمی خجالت می کشید . با این حال موافقت رستم رو بهش اعلام کردم و اینو هم بهش گفتم که حدس می زنم که اون این تصور براش پیش اومده که شاید تفریح و گردش در یک حد معمول باشه و انگاری از اون جایی که حواسش به این بوده که من و تو رابطه خاصی داریم به این فکر نکرده باشه که در بر نامه دسته جمعی چه خبره ! -حق داره ایمان . خود منم متعجبم که تو دارای چه تز و اندیشه ای هستی . هنوز منم باورم نمیشه که تو ممکنه خودت رو اسیر این افکار کرده باشی . خیلی دلم می خواد پیشم باشی . پیشم بمونی و به من لذت بدی . خودمو به رویا چسبوندم .. مثل یه دختر به من لذت می داد . به چهره اش که خیره شده بودم حسابی به خودش رسیده بود . خیلی جوون تر از قبل به نظر می رسید . زنا برای جلب توجه خودشون خیلی کارا می کنن . به خصوص این که دوست پسری بگیرن که خیلی از خودشون جوون تر باشه . ظاهرا داشت پشیمون می شد از این که زود با هم خدا حافظی کنیم -عزیزم رویا جون بهتره سعی کنیم که رستم رو این قدر حساس نکنیم -ایمان من دوستت دارم هوس تو رو دارم . حالا که اون خودشو قانع کرده که من و تو با همیم چرا از این فرصت استفاده نکنیم . چرا ذهن اونو آماده نکنیم . از طرفی اون که می خواد با ما بیاد و اگه بیشتر بدونه که من و تو با هم هستیم اصلا ممکنه واسه این که من و تو رو آزاد بذاره و راحت باشیم نخواد که با ما بیاد . منم فکر می کنم که اون هنوز متوجه نشده که اون جا قراره یک اپن سکس اتفاق بیفته و ما در اتوبوس و شاید هم در فضای سبز و آزاد هم یک بر نامه سکس دسته جمعی داشته باشیم . -نههههههه .. رویا .. رویا تو چقدر رویایی حرف می زنی .. این زن خودشو با تمام وجود تسلیم من کرده بود . باور نمی کردم که این قدر جدی بخواد خودشو در اختیار من گذاشته باشه . بی پر وا شده بودم .. -رویا هر چی تو بگی هر چی تو بخوای .. داشتم به این فکر می کردم که وارد جمعی میشم که در اون تا به حال رویا و نلی و شیلا و ماریا و مینا رو گاییده دارم . در حال لخت کردن رویا بودم که دیدم داره واسه من ناز می کنه . -اگه دوست داری به من دست بزنی و بهت حال بدم از الان یه چیزی رو بهت گفته باشم .. من میام کنار تو میشینم .  با تو .. -رستم چی ؟/؟ -اونو کنار یه دختری می نشونم . یه کاری می کنم . تو کاریت نباشه .اون وقت تو می خوای بیای کنارمن شاگرد شوفر شی ؟/؟ -اووووخخخخخخ ایمان ..دیگه بی خیال همه چی میشم . میام رو پاهات می شینم . -رستم چی ؟/؟ -یکی دیگه روشو اون قدر باز می کنه که اگه منو توی بغل تو لخت ببینه خیالش نباشه .. -رویا چند بار بهت بگم اینجا من ممکنه با چند تا زن باشم و تو هم مجبورشی با چند تا مرد باشی .. -اگه تو بخوای حرفی ندارم . به شرطی که وقتی بر گشتیم تو فقط مال من باشی . چون من فقط مال تو هستم . -باشه باشه عزیزم من که حرفی ندارم تو کنار من بشین .. دیگه بی حس شده بودم . کیرم خیلی تیز کرده بود . به یه حالتی رسیده بودم که اگه رستم هم پشت در قفل شده اتاق خواب می ایستاد و می خواست که صدای عملیات من و مادرش رو بشنوه با عطش و هوس و ابراز احساسات بیشتری هوس خودمو نشون می داد م تا این پسره رو عادت بدم . تازه باید خیلی هم خوشحال می بود که یک مرد طماع گیر مامانش نیفتاده ..-خیلی خوشگل شدی رویا .. با لوندی خاصی گفت فقط برای توست عزیزم . اگه دوست داشته باشی همه مدل رقص هم برات می کنم . عربی .. ایرانی ..افغانی ..غربی .. -من همون ایرونی خودمو بر همه اینا تر جیح می دم فقط به نظر من باید کمی بجنبیم اگه رستم بیاد خونه اون تمر کز لازم رو از ما می گیره . -کونت هم امروز گنده تر و تپل تر و تو پر تر نشون میده --نههههههه ایمان چنگش بگیر هم کوسمو هم کونمو سینه هامو بخورش .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر