ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 88

اعتماد روی منیره بود و کمی خودشو بالاتر کشید تا همسرش بتونه زبونشو در آره و روی کیر بکشه تا اون بتونه حداکثر لذتشو از این سکس ببره -لیلا جون عزیزم وقتی حس کردی آبم داره توی کس خالی میشه و من که دارم سرعت گاییدنمو زیاد ترش می کنم تو هم یه حرکت و تحرک بیشتری به این لیس زدنت بده و دست ازش نکش . لیلا مات و مبهوت به اعتماد نگاه می کرد . از این که خودش زمانی  خانوم زیر کیر شوهرش بود و حالا باید کیر شوهرشو که میره توی کس یه زن دیگه لیس بزنه . در واقع اون علاوه بر کیر لیسی ,  کس لیسی هم می کرد . با این حال حس و هیجانی که در کنار عقده داشت وادارش کرد که این شرایط رو تحمل کنه . زبونشو گذاشت  زیر منطقه عملیات و زیر کیر شوهرش . اعتماد لذت شدید و مداومی رو در کیرش و تمام بدنش احساس می کرد یه لذتی رو که تا به حال واسش سابقه نداشت نخواست که جلو گیری کنه و شایدم که نتونست . واسه همین خودشو سبک کرد سبک و آزاد . در واقع خودشو ول کرد تا این کیرش باشه که براش تصمیم می گیره و اون آبی که از کمرش می خواد حرکت کنه . حس می کرد با تمام وجودش داره توی کس منیره خالی می کنه . منیره هم احساس تشنه ای رو داشت که با دهان کسش داره آب می نوشه . منیره حس کرد کمرش داره درد می گیره . چون  روی تخت طوری دراز کشیده بود که وسط بدنش روی لبه بیفته پاهاش هم به طرف بیرون قرار داشته باشه و فقط نیمتنه اش روی تشک باشه .. خودشو هم طوری چسبونده بود به تخت که با زبون و کیر هماهنگی داشته باشه . -اوووووووهههههه اعتماد اعتماد بکوبون بکوبون می ارزید که تا حالا منتظر این لحظه باشم . لحظه داغ و شیرین .. خوش به حالت لیلا . خوش به حالت که می تونی از این لحظه های پرهیجانودر کنار اعتماد داشته باشی . لیلا که نخستین قطره های بر گشتی آب کیر اعتماد رو دیده بود به شدت هیجان زده شد و طوری این آبو لیس می زد و می خورد که انگاری به یک گنجی  رسیده که دلش می خواد تمام این گنج مال اون باشه و جز اون کس دیگه ای حقی برش نداره . خیلی هم سریع این کار میک زدن منی شوهرشو انجام می داد که هیچ آبی در کس منیره باقی نمونه . حتی به این قسمت کار هم حسادت می کرد . اعتماد کیرشو از کس منیره بیرون کشید . لیلا منتظر این لحظه بود . مثل تیری که از کمان رها میشه فوری دهنشو گذاشت روی کس زن . می ترسید از این که شوهرش زود تر این کارو انجام بده و هوس لیس زدن کسو بکنه . هر چند آب کیر خودش در کس جمع شده بود . با بیرون کشیده شدن کیر بازم شاهد اون بود که دور و بر کس کاملا سفید بر فی شده . لیلا نمی خواست آبی درون کس منیره بمونه . تا اونجایی که می شد دوست داشت این آبو از اعماق وجود و کس زن بیرون بکشه . لباش روی کس منیره رفت سعی کرد لبای درشت خودشو کمی وارد کس منیره کرده به سبکی اونو میکش بزنه که بتونه منی شوهرشو بیرون بکشه . دستشو گذاشت زیر کون اون و کمی بالاترش آورد ..این کار بهش لذت می داد . از این که حس می کرد تمام این کارا واسه اینه که دلش می خواد شوهرش مال اون باشه . حتی آثار اون در وجود زن دیگه ای هم نباشه . احساس نشاط و جوونی می کرد . دلش می خواست با شوهرش سکس کنه .همون حسی رو داشت که در اوایل از دواج داشت . همون شور همون نشاط همون هوس .. دلش می خواست اعتماد اونو بکنه .. اون در یه حالت قمبلی قرار داشت که کل بدنش بیرون از تخت بود و فقط قسمت سرش روی کس منیره بود . در همین لحظه حس کرد کف دستی ار همون پشت و از طرف چاک کونش روی کسش قرار گرفته که داره باهاش ور میره .. کس خیس و پر هوسش . اعتماد که این حالتو دیده بود حس کرد که حالا بهترین موقعیته که بخواد از این شرایط استفاده کنه . از اونجایی که تازه هم توی کس منیره خالی کرده بود می تونست دقایق زیادی همسرشو بدون جلوگیری و انزال بکنه . -لیلا خیلی عطش داری .. و می بینم دوباره داری همون آتیشپاره قدیم میشی . نگو از این که تو رو زیر کیر خودم بگیرم ناراحت میشی .. -نمی دونم نمی دونم اعتماد .من دوستت دارم . دوستت دارم . نمی دونم . نمی دونم می تونم کیر رو حسش کنم یا نه . خیلی وقته بوی آشنایی اونو حسش نکردم . -تو می تونی می تونی لیلا .  دست چرب و خیس ناشی از تماس با کس رو گرفت جلوی دهن زنش .. -ببین لیلا اینا همش مال توست مال هوس تو . لیلا انگشتای چرب شوهرشو دونه دونه گذاشت دهنش و اونا رو می لیسید و پاکشون می کرد . در همین لحظه حس کرد که یک چیز کلفتی وارد کسش شده . با همون شدت و لذتی که در روز های جوونی حسش می کرد .. حس کرد که با تمام وجودش بهش نیاز داره ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

2 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم داستانها عالی بودن مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم داداش دلفین گل و مهربانم . خسته نباشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر