ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 31

نمی دونستم با این رویا چه جوری کنار بیام . رستم کلاس داشت و رویا عطش . واسه همین من و اون هر کدوم دو ساعتی رو مرخصی گرفتیم که در خونه رویا با هم بر نامه داشته باشیم . همون یکی دوبار کیر خوردنش حسابی اونو سر حالش کرده بود . با این که دلم نمی خواست جز من کس دیگه ای اونو بکنه و اون محتاج من باشه ولی با خودم گفتم کون لق همه شون کرده . بذار خیلی های دیگه هم اونو بکنن . این جوری وقت من آزاد تر میشه می تونم برم دنبال آدمای دیگه ولی اگه بخوام خودمو وابسته کنم از کار و زندگی میفتم و خانوم بالا سر پیدا می کنم . . هنگام سکس با اون از مردای دیگه می گفتم . از تنوع می گفتم . از این که یک زن و یک مرد خیلی تنوع طلبن  . اون  از شنیدن این حرفام لذت می برد و عطش و هوسش زیاد تر می شد و همش دلش می خواست که با فشار و هیجان بیشتری اونو بکنم و بهش لذت داده ازش لذت ببرم . واسم خیلی سخت بود موضوع رو مطرح کنم . وقتی اینو گفتم شوک عجیبی برش وارد اومد . حتی براش تعریف کردم که با نلی و ماریاو مینا در این مورد حرف زدم . -تو چطور با این کارمندا در این مورد حرف زدی . چطور . یک مرد باید خیلی صمیمی و ندار باشه با زنا که این قدر راحت و گستاخانه در مورد مسائل سکسی اونم تا این حد با هاشون مشورت می کنه و رضایت اونا رو در مورد مسائلی جلب می کنه که آدم شاخ در میاره .. پس حتما تو خودت با اونا بر نامه داشتی .. خیلی بدی ایمان .. منو باش که فکر می کردم فقط تو مال منی .. عجب گندی زده بودم . اصلا چیکار داشتم که موضوع اون سه تا زن رو براش تعریف کنم . -حتما در اتوبوس با اونا هم بر نامه داشتی . بی خود نبود که این چند روزه کلی هم از اونا متلک شنیدم . نمی دونستم برای چیه من خودم شک کرده بودم ؟/؟ -بس کن رویا این قدر مثل زنای حسود نیاش . من با اونا کاری نکردم . اونا خیلی گستاخن و دلشون می خواست باهام از این کارا بکنن ولی من دم به تله ندادم . -فرض می کنیم درست گفته باشی . ولی نلی چی ؟/؟ اون خیلی خود نگه داره .من همش فکر می کردم اگه من زمانی به بیراهه برم اون راضی به این کار نشه . تو چه جوری مخ اونو هم زدی . -رویا آدما نیاز دارن . یه آدم وقتی که عاقل و بالغ میشه نیازی نیست که مخ اونو بزنی . شهوت در همه انسانها یک نیازه .این نیاز در خیلی ها به اوجش می رسه . یه لذتیه که سیستم بدنی اونو تنظیم می کنه . حالا عرف یا شرعه و فر هنگ های خاص که خیلی ها رو مجبور می کنه که برای حفظ تابو های خاصی که در جامعه اش و.جود داره از خیلی از خواسته هاش دست بکشه . ولی این شعله در وجودش زبونه می کشه . اگه دلت نمی خواد باشه من حرفی ندارم . ولی خواهشی که ازت دارم اینه که از این بابت به کسی چیزی نگی . بذار بچه ها و کار مندا همه با هم خوش باشن . من دیگه رفتم  رویا . به خاطر تمام لحظه های خوشی که به من دادی ازت ممنونم . -بی غیرت .. سرمو انداختم پایین .. -نه ایمان نرو .. باشه باشه قبول می کنم . نمی تونم حس کنم که تو دور از من رفتی و با خیلی های دیگه هستی . باید اینو از اول باور می داشتم که یه جوونی که خیلی کم سن تر از منه نمی تونه موندگار شه . نمی تونه عاشق من شه . ولی من با تمام وجودم دوستت دارم . حس می کنم عاشقت شدم ولی با همه اینا باشه . اما رستم رو چیکارش کنیم . اون همین که به من و تو شک کرده کلی عصبیه .من اونو می شناسم . این روزا سوالات عجیب و غریب ازم می کنه . و من موندم که جوابشو چی بدم اکثرا طفره میرم از جواب . چیکار میشه کرد . -خب بهش بگو یه گردش اختصاصی علمی برای کار کنانه . -اون خیلی زرنگه و می دونه و می فهمه که از این چیزا نیست . اون حتی سختش بود که مادرش یه دوست پسر داشته باشه . چه برسه به این که یه همچین شرایطی براش ردیف شه . -خب اگه اونو هم بیاریم توی خط چطوره . کاری کنیم که اونم شریک ما شه ..-نهههههه نهههههههه رستم بره با خیلی از زنا باشه ؟/؟ پسر من ؟/؟ من طاقتشو ندارم نمی تونم قبول کنم . -رویا اولا بذار من رستم رو قانع کنم که وارد محفلی شه که ممکنه شاهد سکس مادرش با خیلی ها باشه .. خودش که دلش می خواد با زنا باشه . کدوم پسره که از کس مفت کردن و رنگارنگ بدش بیاد .. بعد تازه اون وقت وارد مرحله دیگه شم . تا کی می خوای اونو ترشی بخوابونی .این قدر حساس نباش . -ولی فکر نمی کنم موفق شی ایمان .اون رو من تعصب خاصی داره .. اصلا تو چطور دلت میاد خیلی از مردا با من باشن ...ووووویییییی من بمیرم یعنی احتمال داره من و معین هم در این مجلس با هم باشیم ؟/؟ اگه به گوش مسئولین بر سه چی ؟/؟ -بابا ما سوگند فراماسونری می خوریم . .... ادامه دارد .... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر