ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

عجب بله برونی ! 7

بابا و عمو داشتند مامانو می کردند و خاله جون هم همون کنار وایساده بود و اونا رو تماشا می کرد و گاهی هم داشت با لبای مامان و سینه هاش حال می کرد . اونا حرفه ای تمام بودند و من و افسون هنوز تازه در مراحل ابتدایی کار بودیم . اصلا نمی شد  باور کرد . -افشین اونا دارن چیکار می کنند . -ببین ناراحت نباش مامانت توی صف وایساده . منتظره که بهش کیر برسه . البته اون جوری که الان می بینم بد جوی تو کف کیر بابامه . اوخ یه زن چه طوری می تونه بره زیر کیر دو تا مرد . .. -چیه مگه  دنیا همش باید بر وفق شما مردا باشه ؟/؟ -نه من دارم این مسئله رو از نظر شرعی بر رسی می کنم . آخه ما همه مسلمونیم . دین ما میگه یک مرد میشه تا چهار تا زن بگیره . ولی یک زن که نمی تونه تا چهار تا مرد بگیره .. -ببینم از کی تا حالا متدین شدی ؟/؟ اصلا تو که الان داری با من حال می کنی این جزو اصول دینیه ؟/؟ -در هر حال بهت گفته باشم  ... راستش افکار عجیب و غریبی به مخ من راه یافته بود . در خیال می دیدم که یه روزی مثلا چند سال دیگه که تابو های بین ما و خونواده شکسته شد ما هم بریم توی جمع اونا و دسته جمعی و ضربدری مشغول سکس شیم . اون وقت من می تونستم راحت خاله رو بکنم در مورد مامان فکری نکرده بودم ولی وقتی که داشتم به این فکر می کردم که عمو داره اونومی کنه با خودم حساب کردم که مگه منم چه چیزم از این عمو جان کمتره که اون باید خیلی راحت مادرمو بکنه و من اون روز طفره برم . که چی عشق مادری نمیذاره من اونو بکنم ؟/؟ خلاصه در همین افکار غوطه ور بودم که یه سیلی آروم و عاشقونه رو روصورتم حس کردم . -پسر حواست کجاست . می بینم اشتهات کم شده حالا که می بینی من روحیه ام دگر گون شده و باید بیشتر به من برسی تو هم داری لج می کنی و اصلا معلوم نیست حواست کجاست ؟/؟ -نه اصلا اینطورا هم که میگی نیست .  راستش دو تایی مون حس کردیم که دیگه تحت تاثیر صحنه ضربدری و سکس دسته جمعی بابا مامانمون قرار گرفتیم . -افسون تا تکلیف اونا معلوم نشه انگاری دست و دلمون به کار نمیره -منم مثل تو هستم افشین . دوباره دو تایی مون سرمونو بر گردوندیم طرف صحنه عملیات . -افشین حالا دستات هم کار کنه و با کیرت هم منو نازم کن . -تو که می گفتی الان حسش نیست ..  یه لحظه حس کردیم که حال مامان جا اومده و دو تایی با ضرباتی سهمگین در حال به رگبار بستن کس و کون مامان هستند . مامان منو به رقص آورده بودند . خاله افسر لاپاشو باز کرده دستشو می کشید روش . ولی پدر بهش گفت که بیاد نزدیک تر تا خودش این کارو براش انجام بده . بازم رنگ و روی افسون عین گچ سفید شد . گویی که اصلا انتظار نداشت مادرش یه ذره شلی بیاد . -چیه دختر عمو خاله انتظار نداری که مامان تو دست کاری شه ؟/؟ اگه دلشو نداری فکر می کنی سکته کنی سرت رو این طرف نذار . چیزی که عوض داره گله نداره . به هر حال بابات زن داداششو گاییده همین کارو باید بابای منم بکنه . این مادرته که داره میره انتقام می گیره . دلم برای دیدن اون صحنه ای که کیر بابا رو توی تن خاله افسر ببینم لک زده بود . دو تایی کیراشونو از توی تن مامان بیرون کشیدن . انگاری که سیل راه افتاده بود . -آخخخخخخخخخ جااااااااااان .. با همه این که اولش از این حرکتشون بدم میومد از وقتی که دیده بودم خاله هم به جمع اونا پیوسته خوشحال شده بودم و وجود این دو تا کیر رو در وجود مامان بیشتر تحمل می کردم . هر چند  این مامان بود که باید اینا رو تحمل می کرد نه من . تا کیر بابا از توی کون مامان بیرون کشیده شد خاله افسر در جا کیر بابا رو گذاشت توی دهنش . با با افرود من همچین کیرشو فرو کرد توی دهن خواهر زن یا زن داداشش که کیف می کردم از این که می دیدم لپای خاله جون باد کرده . حالا داشتم حال می کردم . -افسون نگاه کن مامانت چه با حال کیر بابامو ساک می زنه ؟/؟ -چه لذتی داره می بره بابام . مامانت هم خیلی هنر مند بود و ما خبر نداشتیم . کیرمو گرفتم طرف دهن افسون و گفتم بیا .. بیا نشون بده که تو هم فرزند خلف مادرت هستی و خون اون در رگهای تو جریان داره . -افشین عصبی ام نکن . تو می دونی حرص خوردن برای من خوب نیست -چیه شیرت خشک میشه ؟/؟ -داری مسخره ام می کنی ؟/؟ - تمسخر کجا بود ؟/؟ باشه بچه ات رد میشه ؟/؟ -حقته که باید تنبیهت کنم . -حالا دهنتو باز کن . کیرمو میکش بزن . کمتر به صحنه وا رفتن ننه ات نگاه کن این جوری رو حیه ات قوی تر میشه . دهنشو باز کرد و منم کیرمو کردم توی دهنش . حالا خیلی راحت تر از قبل به دقایقی که پیش روی خودم داشتم توجه می کردم .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر