ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 66

یک بار دیگه و مردی دیگه .. نمی دونستم اسم اینا رو چی بذارم . خوشم نمیومد به من بگن یک زن خیانت کار . دلم نمی خواست کسی منو بد و بی وفا بمونه . هر چند فرید با بوسه های بعد از سکس آرومم کرده بود ولی حس می کردم  یه حال عجیبی داره بهم دست میده . حالتی که از هر زاویه ای بهش فکر می کردم فقط پشیمونی بود . البته نه فقط پشیمونی از این که خودمو در اختیار فرید قرار داده بودم . چون از این که با مهرداد هم از دواج کرده بودم پشیمون بودم . حس می کردم  که شاید شوهرمو از روی عادت دوست داشته باشم ولی هیچوقت عاشقش نبودم . حداقل نمی تونم عاشق کسی باشم که نمی تونه برای زنش ارزشی قائل باشه و نوعی بیماری روحی داره که از این که زنشو زیر کیر دیگران ببینه لذت می بره .. به این فکر می کردم که اگه فرید دوست پسرم بود یا عشق من می تونستم لذت ببرم یا نه . ؟/؟ آیا این همون چیزی بود که من می تونستم از زندگی بخوام . ؟/؟ نمی دونم . نمی دونم .  چه رفتاری رو باید پیش می گرفتم که اعصابم آرومتر شه ؟/؟ انگاری که داشتم با زمین و زمان لج می کردم . تا زمانی که کسم و تمام بدنم احساس سنگینی می کرد به این فکر می کردم که خودمو باید در اختیار فرید بذارم حالا که این کار رو انجام داده بودم حس می کردم که اون غروری رو که به عنوان یک زن نجیب و با شخصیت و با کلاس دارم در هم شکسته شده . به فرید و چهره زیباش نگاه کردم . من و اون به هم میومدیم . پس نبایستی بی خود خودمو سر زنش می کردم . اون خیلی راحت می تونست هر دختری رو تور کنه ولی منو به این آسونی ها هم به دست نیاورده بود . عیبی نداره طناز .. کسی که نمی دونه تو تا حالا چند مورد داشتی . این فتانه هم دهنش قرصه .. راستش با این که می دونستم که فتانه از مورد کیوان و این یکی هم با خبره ولی هنوز این اجازه رو به خودم و به اون نداده بودم که در این مورد با هم حرف بزنیم . شاید یه روزی باهاش در این مورد حرف می زدم ولی حالا خیلی داغون بودم .. داغون و خسته .. با این که خودمو قانع کرده بودم که خیلی سخت تسلیم شدم ولی از طرفی فکر می کردم که راحت خودمو در اختیارش قرار دادم . .. -طناز ناراحتی ؟/؟ پشیمونی ؟/؟ .. واسه این که نشون ندم آدم سستی هستم گفتم نه فرید از چی پشیمون باشم . من و تو که بچه نیستیم . هر دو مون لذت بردیم -اگه بخواهیم بازم می تونیم از این لحظه ها داشته باشیم . -فرید من زندگیمو دوست دارم . من شوهر دارم . ولی اگه یه وقتی خواستم و خودت هم خواستی حتما با هم هماهنگ می کنیم . وقتی رسیدم خونه یه دستی به سر و صورت خودم کشیدم و یه دوشی گرفتم  تا اعصابم آروم تر شه . وقتی که دستمو روی کسم می کشیدم حس می کردم هنوز لذت ضربه های کیر فرید روی کسم و دورش نشسته . هنوز حس می کنم که اون داره منو می کنه .. طناز ! طناز بی خود این قدر فکر نکن و خودت رو عذاب نده . اصلا واسه چی داری خودت رو رنج میدی .. خواستم که خودمو خیلی آروم نشون بدم . دستامو گذاشتم زیر سرم و به سقف نگاه می کردم .. مثل یه آدمی بودم که حس می کردم اون اهمیت سابقو نداره . من پیش خودم حس می کردم که ملکه زیبایی دنیام . .. طناز .. دختر خوب مگه ملکه نباید تسلیم شه ؟/؟ مگه اون حق استفاده از زندگی و زیباییهای خودشو نداره ؟/؟ مثلا که چی ؟/؟ خب از مردا دلفریبی می کردم ؟/؟ اونا رو لب چشمه می بردم و تشنه بر می گردوندم ؟/؟ چی می شد ؟! این فقط به درد یه سری داستانهای سکسی می خورد و یه عده پسر و دختر که به هیجان بیان که ببین یک زنی هم هست که آدمو به هیجان میاره و این قدر راحت تسلیم نمیشه . کجای دنیا دیدین که زنی یا مردی تسلیم نشه . از سکس فراری باشه .. مگر اون که بیمار باشه یا مشکل روحی و جسمی خاصی داشته باشه .. رفتم سراغ عکسهای اینترنتی خودم .. کامنتهای جدیدی داشتم . بعضا از این عکسها بیشتر از پنجاه تا پیام براش اومده بود . می دونستم فرزاد کیر طلا هنوز هم عکسای منتشر نشده زیادی داره .  زده بود به سرم  . دوست داشتم بشمرم و ببینم چند تا مرد می خوان که با من سکس داشته باشن . تا دویست تا رو شمردم و خنده ام گرفت . .. وقتی که شب مهرداد بر گشت و منو در هم دید گفت طناز چته .. اگه حالت خوب نیست ببرمت دکتر .. -نه مهرداد چیزیم نیست . -ببینم نکنه خوب بهت نرسیدم .. می خواستم بهش بگم که تو اصلا به من نمی رسی که خوب یا بد داشته باشه . ولی با همه اینا اون شب خودمو از همون اول برهنه کردم . در آغوشش جای گرفتم تا به یاد بیارم که من هنوز یک زن شوهر دارم و مهرداد همسرمه .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر