ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 103

ببین ارسی جون من از مردایی که ضعیف باشن خوشم نمیاد . چشات بهم نشونم میده و میگه که تو با خیلی از دخترا بودی . پس واسه من یکی نقش بازی نکن . -من باید چیکار کنم . -من از مردای شجاع خیلی خوشم میاد . مرد اونه که خواسته خودشو بیان کنه . از چیزی هراس نداشته باشه . با اون دامن کوتاه و تاپی که تنم کرده بودم دهنش آب افتاده بود . خستگی منم در رفته بود . مثل یک معتاد به مواد مخدر منم به سکس معتاد شده بودم . اگه یه روز یکی منو نمی کرد نمی تونستم خوب بخوابم . انگار یه چیزی کم داشتم . -ببینم نا دیا جون اگه یه مرد شجاع باشه می تونه به خواسته اش برسه ؟/؟ -همینو می دونم که اگه به خواسته شم نرسه مث سابق و اون زمانهای قدیم نیست که سیلی بخوره . به امتحانش می ارزه . تازه می بینم که خیلی خودمونی تر داری حرف می زنی . اگرم خواسته اتو به من نگی از لای شلوارت معلومه که چی می خوای بهم بگی .. قفل کرده بود . گیجش کرده بودم . پیش خودش حساب می کرد بابا این دیگه کیه این جور گستاخانه و بی خیال داره حرف می زنه . -این جوری که داری نگام می کنی من دوباره خوابم گرفته . یه چیزی بگو . خودمو انداختم رو تخت و طاقباز دراز کشیدم . تا یه وجب بالای زانوم لخت بود . نه شورت داشتم و نه سوتین . نوک سینه هام از تابم مشخص بود . اون به نوک سینه هام زل زده بود . خیلی دلم می خواست متوجه این موضوع هم که شورت پام نیست بشه . اومد و کنارم رو تخت نشست . -ببینم فکر می کردم از این شجاع تر باشی .. نکنه تعجب می کنی یا می ترسی . از چی بیم داری .. تاپ منم طوری بود که تیزی نوک سینه هامو خیلی خوب نشون می داد بالاخره همون بی حسش کرد . از روی تاپ دهنشو به سینه ام چسبوند . -آههههههه ارسی ارسی .. چقدر لفتش دادی . من دیگه چه جوری بهت بگم . باور کن این جور اسراف کردنا گناه داره . ببینم دلت می خواد افشین هم بیاد . اون در حقت نامردی کرده ؟/؟ تو به فکر تلافی نباش .. -نادیا جووووووون .. با یه دستش  اون یکی سینه مو فشارش می گرفت .. -پسر شیر نداره که می خوای بدوشیش . -من ازش شیر می گیرم . تاپمو در آورد و حریصانه افتاد به جون سینه هام و منم با دستام کمرشو می مالیدم و هوسشو زیاد تر می کردم هر چند لباس هنوز تنش بود . -درش بیار . درش بیار . چرا این قدر معطل می کنی . .. ارسلان غیر از شورت هر چی رو که داشت از تنش در آورد و به گوشه و کنار پرتش کرد . -پسر پسر تو که منو کشتی از خوردن سینه سیر نشدی ؟/؟ تو دیوونه ام کردی از کجام بیشتر خوشت میاد . بگو از کجا بیشتر لذت می بری . خجالت نکش . می خوام بهت حال بدم باهات حال کنم . -اگه بدونی اون کون بر جسته و تپلت چقدر چشامو گرفته . .. با خودم گفتم اگه بدونی که زیر این دامنم چه جوری کونمو قایم کردم و یدفعه روش می کنم . اگه بدونی که یه کس  تپل وسط اون کون چه جوری داره بهت چشمک می زنه و کیر کیر می کنه . یه دور بر گشتم و خودمو دمر کردم . -ارسی جون این جوری چه طوره . می تونی یه نگاه به زیر دامن بندازی . ببینی همونی که تصورشو داشتیه یا نه -نادیا جون من چشام اشتباه نمی کنه . چشام اشباه نمی کنه . این همون کونیه که من همیشه آرزوی دیدن و کردنشو داشتم . -حالا خوب حال کن . دامنمو می زد بالا و می دادش پایین . .. -اووووووفففففف فقط می خوام تا ساعتها نگاش کنم . -ببینم دوستتم دل داره . افشین جونم می خواد نگاش کنه دیگه . فقط یه بار  تا آخرش ببر بالا و یه خورده به دقت نگاش کن ببین چی می بینی .. این کارو کرد . بهو یه فریادی کشید وووووووووو وااااااااوووووووو .. شورت نداری شورت نداری نادیا معرکه هست معرکه جوووووووون .. کف دستاشو گذاشت رو قاچای کونم انگشتشو هم گذاشت رو سوراخ کسم و چند دور در همون ناحیه سوراخ کس انگشتشو گردوند از این بهتر نمی شد . کسم  حس یه قلقلک خاصی رو داشت . دلم می خواست بیشتر میکش بزنه . بیشتر باهاش ور بره . پس از چند روز لز بینی و همجنس بازی با مونا و مرسده سکس با مرد خیلی می چسبید . دوباره طاقباز شدم . پاهامو  بازش کرده  و با انگشتام به کسم اشاره می کردم که یعنی باید هواشو داشته باشی . اونم بی چون و چرا هر چی رو که می گفتم گوش می کرد .. دلم می خواست با یه سری حرکتای ابتکاری منو منفجرم کنه بهم عشق بده حال بده . خیلی سریع به خواسته ام رسیدم اصلا فکرشو نمی کردم این کارو بکنه و به عقل منم نمی رسید . موهای سرشو مالوندش به کس من . یه قسمتش که عین سیخ جوجه تیغی بود و یه قسمت هم که شبیه یال اسب بود -آخخخخخخ ارسی ارسی .. ووووووییییی وووووووییییی چه کیفی داره .. اوی اوی اوی اوی اوی .. نمی تونستم خودمو نگه داشته باشم . مشتای گره کرده مو از پشت می زدم به تخت . کسسسسم دیگه تاب و توانی نداشت . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر