ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرجایی 48

چشامو بسته بودم و فقط به اون حالت فرهوش و چشاش فکر می کردم که چقدر سرخ شده بود . یه لحظه به یاد امیر افتادم که وقتی می خواست دختری منو بگیره همین هوس و همین سرخی رو توی چشاش دیدم . دلم گرفت و فوری فکرشو از سرم خارج کردم . با این که از سکس لذت می بردم ولی سایه یک تکرار رو در همه این سکس ها احساس می کردم . یه سایه ای ای که با لذت همراه بود و گاه با خستگی و زدگی . زدگی از این که آیا نهایت زندگی و لذت از اون اینه ؟/؟ همینی که ما خودمو نو واسش به گناه آوده می کنیم ؟/؟ خوردن و خوابیدن و شهوت پرستی .. ؟/؟  در همین افکار بودم که رو طاقچه  کنار تخت عکس خوشگل نیلوفر خوشگلمو دیدم و حس کردم و دریافنتم که باید خودمو فراموش کنم و از این لحظه ها لذت ببرم . از این که فر هوش با دستاش سینه هامو می مالید لذت می بردم . با تمام احساسم ناله هوسمو نشونش می دادم . یه لحظه که دیدم رو من خم شده و لبامو دوباره داره می بوسه و چشاش بسته شده دستمو به پول رسوندم و وقتی که حس کردم سه تا هزار تومنیه هوسم بازم بیشتر شد .. -عزیزم منو ببوس .. ببوس ولم نکن . کیرتو اون داخل نگه داشته باش . با سرعت منو بکن .. من می خوامت .. کوسم مال تو .. تن و بدنم مال تو .. همه جام مال تو .. -چشاشو آروم باز کرد و گونه هامو غرق بوسه کرد .  منم صورتشو غرق نوازش کرده بودم . چی می شد یکی از این مردا واسه همیشه مال من بودند . شبا که نیلوفر می خوابید منم می رفتم بغلش . هر وقت دلم می خواست خودمو واسش لخت می کردم . دیگه نگرانی از این نبود که یکی در بزنه واسم خطر درست کنه .. زن یکی بیاد مادر یکی شکایت کنه .. یا این که کمیته انقلاب بیاد و بخواد گیر بده .. یعنی سرنوشت من باید این باشه ؟/؟ نمی دونم چرا در این لحظات بازم باید به رویاهای خودم فکر می کردم . دوباره حس گرفتم تا خودمو با لحظه ای که در اون قرار دارم هماهنگ کنم . بالا پایین رفتن های فرهوش و کیرشو احساس می کردم .. -آخخخخخ شقایق جون .. جووووووون چقدر کست تنگه .. خیلی .. -خب دیگه تو حالا داری یه کس اختصاصی رو می کنی . مال خودته . مال هشتاد نفر که نیست . اگه بخوای همیشه بهت میدم . هر هفته هر روز هر وقت که بخوای می تونی بیای . .. حس می کنی ورم کسمو . واسه کیر تپل و کلفت توست فرهوش . خودمو یه پهلو کرده تا کون تپل منو که روز به روز بر جسته تر می شد بندازم تو دیدش و بیشتر دلشو ببرم . اونم دیگه داغون داغون شده بود و با کف دستاش کونمو چنگش گرفته و یه انگشتشو هم فرو کرده بود تو سوراخ کونم و باهاش بازی می کرد .-نکن .. نکن .. فر هوش .. داری منو می سوزونی .. نمی دونی چقدر دارم حال می کنم . . راستکی هم داشتم حال می کردم . کسم شده بود یه دریا آب و خیسی که مدتها بود به این صورت در نیومده بود . -فر هوش خیلی خوشم میاد . تند تر تند تر .. اونم انگار نه انگار که یه کار و کاسبی هم داره که باید بهش برسه . وقتی کف دستشو گذاشت روی کوسم و با یه انگشتش با چوچوله ام بازی می کرد دیگه نتونستم جلو جیغمو بگیرم .. -خوبه خوبه جاش خوبه همین جا همین جوری ولم نکن پسر پسر .. گل به سر تو اشکمو در آوردی ولم نکن خواهش می کنم داره میاد .. آبم نزدیکه ..نزدیکه که بریزه .. چند لحظه دست نگه داشته باش -شقایق نمی تونم نمی تونم .. خیلی خوشم میاد .. کیرش داغ داغ کرده بود . داشت آتیشم می داد . کسمو سوزونده بود .. -فر هوش سوختم سوختم .. نزدیکه .. داره میاد داره میاد .. از خوشحالی احساساتی شده بودم .. اونم که دیگه خودشو ول کرده بود و دو تایی با هم در حال ارضا شدن بودیم . آخ که چقدر به من و در واقع به هر دومون آرامش داد . -بخواب روم بخواب روم . دوستت دارم فرهوش کتابفروش .. هردومون از این کلامی که بر زبون آورده بودم خندیدیم . خیلی دلم می خواست تو بغلش می خوابیدم . اونم حس منو داشت . چند دقیقه ای رو با آرامش در کنار هم سر کردیم . حوصله کون دادن نداشتم . چون دیگه کاملا سبک شده بودم و احساس آرامش می کردم ولی اون کیرشو به چاک وسط کونم مالید و دیگه می دونستم که از جون من و این تن من چی می خواد . دیگه توی ذوقش نزدم و خواستم که با هوس و لذت  خودش هر کاری که دوست داره با هم انجام بده . کارم چی بود . تازه مشتری دیگه ای هم نداشتم و یه تبلیغ خوبی هم برام می شد که بازم از این طرفا بیاد . معمولا هر فروشنده ای بار اول سعی می کنه هوای خریدارو زیاد داشته باشه و جنس خوب تحویلش بده و با هر سازش برقصه تا بعد ببینیم چی پیش میاد . آخه این نیلوفر جونم که داره بزرگ تر میشه خرجشم بیشتر میشه . . کف دستشو همچین روی کوسم مالید که دلم ضعف رفت یعنی هوسم دوباره زیاد شد ولی چاره چی بود آقا هوس کون کرده بودند و منم باید باهاش راه میومدم . ولی خوب کون دادن هم خودش صفایی داشت و این  اولین تجربه منم نبود .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر