ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یکدانه ای برای همه 11 (قسمت آخر)

بابا اومده بود کنار من و نصیحتم می کرد . سرمو دست می کشید خواست لختم کنه نذاشتم . باهاش قهر بودم . دلمو شکسته بود . اون طرف داداشا مامانو بسته بودند به رگبار کیر و امونش نمی دادند . سه تایی شون رفته بودند توی آب . آب چقدر شفاف بود . -پسرا پسرا چقدر آسمون قشنگه .. آب استخر قشنگه . همه جا آبی آبیه .. چمن ها سبزند .. سینا : کون مامان سرخ و سفیده . -پسرا زود باشین مامانتون با کیر شما جون می گیره تا بتونه سرویس بهتری به باباتون بده .. پدر از کنارم پا شد و رفت طرف پسرا و زنش . چند بار دستاشو به حالت کف زدن به هم زد و گفت آفرین پسرا به کاراتون خوب واردین . زیر لب یه متلکی به بابام گفتم بی غیرت زنت داره کس میده تو داری واسه بکن هاش کف می زنی ؟/؟ ولی داداشا هم یه چیز خوبی گفتند و اون این که منم به بابا کس دادم اگه اونا مامانو گاییدند . حالا هر چی بود دیگه بی حساب شدیم . حشری هم شده بودم . ولی باید سیاست خودمو حفظ می کردم . این بار که سینا و سانا اومدن سر وقتم دوست داشتم که با اونا که داداشای دوست داشتنی من بودند واز ته دلم دوستشون داشتم حال کنم ولی باید سیاست خودمو حفظ می کردم . آخه اونا حالا می خواستند با یکی حال کنند که خیلی جوون تر از مامانش بود . می دونستم هر کاری بخوام می کنن . -پسرا اول معذرت بخواین .. سینا : منو ببخش هر چی بگی حق با توست . سانا : اشتباه کردیم . دیگه تکرار نمیشه .. نه اونا می دونستن چی رو اشتباه کردن نه من حالیم می شد که اونا چی دارن میگن . فقط می خواستم با هاشون حال کنم . پاهامو به طرفشون دراز کردم و گفتم کف پامو ببوسین . یه داداش کف این پا و داداش دیگه کف اون پا رو بوسید . -حالا یواش یواش مثل دو تا بچه آقا لختم کنین و کسمو بخورین . اینو که گفتم دهنشون آب افتاد . قبل از این که من پشیمون شم سه سوته لختم کردند . -سینا اول کسشو دست بزن ببین خبری هست ؟/؟ -داداش این که سیل راه انداخته . پر از هوسه داشت واسمون ناز می کرد -می ذارم میرم ها . من کی اهل ناز کردن بودم که الان باشم ؟/؟   این کس خودش کیر بابا رو همین الان توی کس مامان دید خیس کرده من خودم آدمم دیگه .. -اگه خوشت نمیاد ما بریم -نه داداشای گلم . نا امیدتون نمی کنم .. افتادن به جون کسم . -اووووووهههههه سینا . سانا .. خوب لیسش بزنین . سحر تشنه هر دو تا تونه . -پس چرا این قدر ناز می کنه .. -ناز آبجی یه دونه واسه داداشش خریدار نداره ؟/؟ -قربون آبجی گلم میشم . -سانا : منم فداش میشم . دهنشون وا موند وقتی که منو کاملا سکس دیدند . -سحر خودتی ؟/؟ -پس کی می خواست باشه سینا -سینا این خواهرمون مجسمه ونوسه -هندونه زیر بغلم نذارین . من مجسمه فانوس هم نیستم . -چرا فانوس دریایی وسط دریایی که کشتیها راهشونو پیدا کنن . -سینا دیوونه حسابتو می رسم . سانا منو نگه داشته بود و دست و پا می زدم و سینا داشت کسمو می خورد . -آههههههه چرا باهام این جوری می کنی . من هوس دارم .. حال بدین .. کیر می خوام -فدای خواهرم میشم که این قدر زود عشق و هوسشو به داداشاش نشون می ده . سانا ا ز اون فاصله برای بابا که در حال گاییدن مامان بود دست تکون داد و گفت بابا دستت درد نکنه که واسه ما مجوز ورود گرفتی راه رو برای ما باز کردی . سینا کرد توی کسم و داداش سانا هم کرد تو کونم .هر چند اونا به نوبت جا هم عوض می کردند . سینا : خواهر نازم تو یکی یدونه ای سانا : از این به بعد باید شبا بیای پیش ما بخوابی . ما سه تا اتاقمونو یکی می کنیم . -چه طوره هر شب اتاق یکی بخوابیم . -همه با هم .. همه با همیم . نمی دونی چه زندگی با حالی میشه .. بابا آشنا داره واسمون معاف از خدمت می گیره . زن می خوایم چیکار .. -خب دو سال دیگه که گاراژشدم منو میندازین دور -چی میگی .. ما عاشقتیم سحر . اول وجودتو می خوایم .. -داداشای گلم شما هم که مث بابا زبون بازین . من باهاش قهرم . اون بهم دروغ گفته می دونست شما مامانو می کنین ولی مثلا باهام همراهی کرده -اون بهت دروغ نگفته . حقیقتو نگفته . .. کونمو سر کیر سینا حرکت می دادم تا کسم بیشتر حال کنه . از اون طرف سانا شیفته کونم شده بود -سحر هر چی بگی گوش می کنم . از این به بعد هر چی عیدی گرفتم میدمش به تو .. -پولو ازت می گیرم ولی فکر نکن خواهرت هر جاییه -اووووخخخخخخ فدات میشم نوکرتم سحر این چه حرفیه که تو می زنی از تو نجیب تر خودتی  -مسخره هیکلته سانا -من مسخره نکردم .. -بچه ها زود باشین زود باشین .. الان بابا تا حالا دوبار منو ار گاسمم کرده بود . اووووووخخخخخخ اوووووووفففففف کسسسسسسسم کسسسسسسم .. داره میاد داره میاد .. مامان و بابا که کارشون تموم شده بود اومدن نزدیک من .. بابا جرات نمی کرد بیاد جلو ولی مامان اومد لباشو گذاشت رو سینه ام .. یه اخمی بهش کردم و سیاست رفتم ولی گذاشتم که نوک تیز سینه هامو میک بزنه اونو بخشیدم .. -سینا سانا آبم اومد .. اووووخخخخخ .. معلوم نبود این ماه چه دسته گلی آب داده میشه و باغبونش گیه .. سینا بی هوا ریخت توی کسم و سانا هم ریخت توی کونم .. تا یه چیزی می شد می گفتند دختر عمو هست ولی قصد داشتم اگه این دفعه رو پریود شدم از دفعه دیگه قرص بخورم . داداشا که کیرشونو از تو کس و کونم بیرون کشیدند صحنه رو ترک کردند و مامانم باهاشون رفت ظاهرا اونا دوباره یه گوشه ای مشغول شدند -به من دست نزن بابا .. حالا آب کیر از جفت سوراخام در ریزش بود .. رو زمین و به روی شکم دراز کشیده بودم . -بابا دست زدی نزدی . -سحر من دوستت دارم . باور کن . ولی تو هم موضوع لزت با مامانو بهم نگفتی تو هم نسبت بهم ریا کار بودی . باشه اگه نمی خوای دیگه طرفت نمیام برو فقط با داداشات باش . ولی بدون همیشه در قلب منی همیشه دوستت دارم .. حس کردم که می خواد بزنه زیر گریه .. یهو دیدم یه چیزی قرار گرفت لای چاک کونم و تا بفهمم چیه کیرشو کرد توی کسم -آهههههه مگه من بهت نگفتم بهم دست نزنی .. دستاشو برد هوا و گفت ببین من بهت دست نزدم به تو کیر زدم -بابا تو دیگه کی هستی سرمو بر گردوندم تا در لحظانی که کیرش داره کسمو می بوسه یه بوسه داغ لب به لب هم داشته باشیم . آره ما با هم آشتی کرده بودیم و به روز های خوش پر عشق و هوسی که انتظارمونو می کشید فکر می کردیم .... پایان .. نویسنده ... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

ایرانی گفت...
آره داداش جان در قسمت 4 این داستان توضیحاتی در خصوص پاسخ به خوانندگان اومده بادرود ....ایرانی

چهارشنبه ۲۷ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۲۲:۱۴:۰۰ (GMT+۰۴:۳۰)

 

ابزار وبمستر