ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یکدانه ای برای همه 7

خیانت کارن یعنی چه ؟/؟ در حالی که خیلی آروم می گریستم خودمو انداختم بغل بابا سرمو گذاشتم رو دلش و گفتم بابا من داداشا و مامانو دیدم که دارن با هم سکس می کنن .. بابا دو دستی زد تو سرش و گفت من این جوری بچه تر بیت نکرده بودم . ای سیمای نمک نشناس . تو به غریبه ها روی خوش نشون ندادی . یک عمر با وفا بودی .. ولی با وصله تنم بهم خیانت کردی . تف به این زندگی .. -بابا حرص نخور .. فکر می کردم الان با سرعت دوی صد متر المپیکی بدوه و سوار ماشینش شه . فریاد بزنه که من خون به پا می کنم . می کشم قیمه قیمه می کنم ولی همونجور رو زمین نشسته بود و منو نگاه می کرد . فقط به دامن کوتاه من نگاه می کرد و بلوزی که دو تا دگمه شو باز کرده بودم تا نیمی از سینه های لختمو ببینه . باد موهای مشکی و بلندمو از این سمت به اون سمت تکون می داد . بابا رو زمین دراز کشید می دونستم که خیلی ناراحته . واسه همین سرمو گذاشتم رو سینه اش تا دلداریش بدم . موهامو نوازش می کرد واسم درددل می کرد . از نامردی و بی مرامیهای دنیا می گفت . معلوم نبود این بی مرامی و خیانت داداشام چه ربطی به دست اون و سینه های من داشت . دستاش همین طور داشت کار می کرد و سرگرم پیشروی به طرف سینه های من بود . خودمو بهش بیشتر چسبوندم تا اونو بیشتر اسیر خودم کنم . نسیم خنکی وزیدن گرفته بود . صورت و لبای داغمو خنک می کرد و هوسمو زیاد . دست پدر رفته بود وسط سینه هام لب من رفته بود رو لبش .  زانوی من وسط پاش قرار داشت . با کیر داخل شلوارش بازی می کردم و با این کارش حالی به حالی می شد . اوخ اوخ امان از دست شما مردا . دو سه تا از دوستای پرروم در دانشگاه می گفتند که نقطه ضعف مردا همین جاست . منم داشتم با نقطه ضعف بابا بازی می کردم . -مادرت کار خیلی زشتی کرد . حالا میگیم داداشای نامردت جوونند و هوس دارن و نیاز و باید یه جوری خودشونو خالی کنند ولی زن ! تو دیگه چت بود تو که تا مین بودی . یه شوهری داشتی که لب تر می کردی همه چی برات فراهم بود . -بابا حالا خودتو ناراحت نکن . واین هم بگذرد . -تلافی اونو سرش در میارم . جبران می کنم . یه درجه پیشرفت کرده دستمو گذاشتم رو کیر پدر جونم و گفتم منم باهاتم منم کمکت می کنم . دوستت دارم بابا بابای گلم که همیشه دوستم داشتی . از بچگی تا حالا . -آره عزیز دلم . هر وقت میومدم خونه اولین نفری که میومد به استقبالم تو بودی . بهتره بگم تنها نفری که میومد . چون بقیه خیلی بی خیال بودند ولی تو دوستم داشتی و داری . عشق خالصانه دختری به پدرش .. باد موهامو رو شونه های پدر می ریخت و رو صورتش . این بار اون خودش لباشو گذاشت رو لبام . منو به یه بوسه داغ مهمون کرده بود . بوسه ای که به اون نیاز داشتم .. -اوووووفففففف اون داشت لختم می کرد . اون داشت با دستاش تنمو می مالید .. --نترس اینجا هیچی مشخص نیست . فقط طبیعت زیبا و درختا رو می بینی . اون دور دورا کوههایی که تا چند وقت دیگه روش برف می شینه رو می بینی . -آره بابا همه جا زیبایی و قشنگی طبیعته .. اون گلای قشنگ سرخی که اون پایین بازشده و دارن نگاهمون می کنن واسه من و تو دارن از عشق و هوس میگن . -سحر من گلی نمی بینم . -اوناهاش بابا -وقتی گلی مثل تو دارم بقیه گلها رو نمی تونم ببینم . تو از همه گلها زیبا تری . زیباترین گلی که در دنیا وجود داره .. -بابا این گل می خواد همیشه پیش تو بمونه . اگه پر پر میشه به دستای تو پر پر شه . -خدا نکنه من پر پرت کنم .. -می دونم هیچوقت پر پرم نمی کنی . هر کاری بکنی اگه من الان گل باشم پیش تو که بمونم همیشه گل می مونم . من بمیرم برات بابا ! دلت شکسته .. دوستت دارم بابا . حاضرم یه درس عبرتی به این مامان و داداشا بدیم که تا عمر دارن فراموش نکنن . زیپ دامن منو پایین کشید -بابا نهههههه من اگه آتیش بگیرم چیکار می کنی . ففقط کس منو می خوری ؟/؟ -تو یکی یه دونه من هستی . از بچگی تا حالا هر چی که گفتی گوش کردیم . -بابا من دختر بدی بودم ؟/؟ تا حالا سوء استفاده ای کردم ؟/؟ تا الان دوست پسر داشتم ؟/؟ دست هیچ مرد نا محرمی بهم نرسیده . از لز با مامان حرفی نزدم . بابا بابا ... حالا فقط یه شورت داشتم  چقدر زیبا بود همه جا . . دلم می خواست با بابا می رفتم تودل آسمون آبی و توی همون فضا سکس می کردم . ابری توی آسمون نبود که بگم رو ابرا . شورتمو کشید پایین . این کس بار ها و بار ها دست خورده مامان شده بود و به ار گاسم رسیده بود . اما این بار با هیجان دیگه ای می رفت که در اختیار یه عزیز دیگه ام قرار بگیره . در اختیار بابای گلم . -بابا من کاملا لختم تو چی .. رو تپه مشرف به بنای خونه و جاده زیبا دراز کشیده پاهامو به دو طرف باز کرده بودم . -بابا کسمو خوب ببین خوب دیدش بزن .  خیلی ناز و کوچولوست . کس مامان درشت و اندازه کف دستمه . چه جوری باهاش حال می کنی . بابا تو هم حال کن  حال کن تا مامان بفهمه که بقیه هم می تونن . -ببینم تو فقط واسه تلافی داری این کارو می کنی یا خودتم دوست داری که بابات با تو باشه ؟/؟... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

1 نظرات:

ایرانی گفت...

آره داداش جان در قسمت 4 این داستان توضیحاتی در خصوص پاسخ به خوانندگان اومده بادرود ....ایرانی

 

ابزار وبمستر