ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 62

یه احساس تازه و جدید . یه مدل لذت خاص . آخ که تنوع در سکس چقدر به آدم آرامش میده . یه دریچه ای از دنیای روشن فردا رو به روی آدم باز می کنه .. یعنی واسه همینه که خیلی از زنا تابو شکنی می کنن و به دنبال عشق و حال خودشون میرن . زندگی هم زشت و هم زیباست و این ماییم که باید به دنبال زیباییهای اون باشیم . از هر چی که می تونیم لذت ببریم نهایت استفاده رو بکنیم  . باید حس کنیم که مالک هیچی نیستیم . حتی مالک خودمون . ولی با همه اینا گاهی وقتا طوری از لحظه هامون لذت می بریم که حس می کنیم اون لحظه ها رو برای همیشه و تا ابد می تونیم داشته باشیم اونا رو واسه خودمون جاودانی کردیم . احساس تملک می کنیم نسبت به اونایی که ما رو به اوج هیجان رسوندن و لحظه هامونو پر از شادی کردن و من فکر می کردم که مالک مبین و میلادم و اون دو تا کیری که دارن به کس و کونم صفا می دن . چون  به هیچی دیگه فکر نمی کردم و نمی خواستم که فکر کنم . هم از کس دادن کیف می کردم و هم از کون دادن . واسه هر کدوم هم یه جوری خودمو خوش می کردم . ولی کسم بیشتر منو به هوس می آورد و لذت رو در تمام تنم پخش می کرد .. -پسرا پسرا همین جور آتیش کنین . مامانتونو بلرزونین . . حواستون باشه کیرهای جانانه و آبدارتون درد نیاد . لذت بدین عشق بدین .. . دستای میلاد رو کونم کار می کرد . -مهسا جونم همیشه بهم میدی ؟/؟ -همیشه همیشه . به شرطی که یه پسر خوب و با اخلاق باشی و درساتو خوب بخونی . به حقوق سایرین  احترام بذاری و با داداشات کل کل نکنی و هوای مامانتو هم داشته باشی . اگه به شما پسرای گل و ناز و دوست داشتنی ام ندم به کی بدم . دوستتون دارم دوستتون دارم . یه دری به روم بسته شد ولی سه تا در باز شد .. -ولی مامان جای بابا واقعا خالی . فکر می کنی اون اگه الان زنده بود راضی می شد که ما چهار تایی باهات حال کنیم .. -نه مبین جون فکر نمی کنم . اصلا کار به اینجا ها نمی کشید . قسمت بود . در هر حال این خود ما آدما هستیم که سر نوشتو می سازیم . حالا اگه یکی از پیش سر نوشت ما رو می دونه دلیل نمیشه که اراده ما درش دخیل نباشه .. -مامان حالا داری مثل معلم دینی ما صحبت می کنی .. -خب بچه ها ادامه بدین الان وقت رسیدگی به دنیاست . یه دور کونمو گردوندم طوری که دو تا کیر یه پیچشی داخل کس و کونم داشتند که یه حال خاصی بهم داد . -البته پسرای گلم حتی به وقت سکس و حالا هم که دارین منو می گایین می تونین دین و دنیاتونو با هم قاطی کنین . این  جوری هم بیشتر حال می کنین و هم بیشتر حال میدین . هوس و دو تا کیر رو با هم خوردن منو بلبل زبون کرده بود . گاهی اصلا نمی دونستم که دارم چی میگم . مبین در حال بوسیدن دستاشو رو سینه هام گذاشته بود و باهاشون حال می کرد . -میلاد میلاد جون هر جور دوست داری به کیرت فشار بیار .. از حرکات دو تا کیر عجیب لذت می بردم . از این که یک تازه وارد  دیگه هم داره به من حال میده خیلی خوشحال بودم . هیچ آرام بخشی نمی تونست تا این حد واسم آرام بخش باشه . که این دو تا کیر حسابی  بهم جون داده بودند و هنوزم در حال فعالیت بودند . کیر هر دو شون داغ شده بود و کس منم داغ تر از کیر اونا . حتی  داخل سوراخ کونمم احساس گرمای مطبوعی می کردم . دلم می خواست دو تایی شون کیرشونو در می آوردند و منو می لیسیدند . ولی هوس داشتم که دوباره ار گاسم شم . خیلی سخت بود . خیلی ولی هیچ چیز نشد نداره من  رکورد سه با ر ار گاسم در سه ساعت داشتنو واسه خودم ثبت کرده بودم . بازم می تونستم بازم می شد . ولی -عزیزم مبین سقف کس منو آتیش کن . نذار تکون بخورم . نذار بجنبم . منو بتر کون . بتر کون . داغونم کن . میلاد تو هم ور برو با هام . دو تایی تون بیکار نشینین . با تمام وجودتون . دستتون پاهاتون لب و دهن و زبون و دندونتون هر جوری که می تونین نشون بدین که بهترینین عاشق ترینو پر هوس ترین و بهترین پسرا برای یه مامان تشنه و حشری که  وقتی شما پسرای گلشو داره به هیچ مرد دیگه ای نیاز نداره . بااین حرفام حس کردم که  دو تایی شدن دو تا بال منو , منو بردن به آسمون لایتناهی هوس . جایی که انتهاش معاوم نیست و اگه گاهی فکر می کنم که به آخرش رسیدم بازم واسه ساعتی بعد می بینم که هنوز اول راهم . هنوز حس می کنم که بار ها و بار ها می تونم برم به بی نهایت و بر گشت کنم . برسم به اونجایی که خیلی ها آرزوشونو دارند .. -جوووووووون بچه ها ی با حال من . فدای جفت کیر هاتون بشه مادر . عاشق هر دو تاتون هستم می میرم براتون . میلاد وقتی به پشت پاهام دست می کشید دلم می خواست  از خوشی زیاد خودمو به در و دیوار بزنم . کسم طوفانی می شد . دلم می خواست مبین اون طوفانو آرومش کنه . هر دو تاتونو دوست دارم . کیر هر دو رو می خوام . هر سه تا رو . فدای معین جون خودمم میشم .. آخ مادر به قربونش اگه بر گرده چیکار می کنه . چه خوب می شد همه با هم  با آرامش می تونستیم عشق و حال کنیم .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر