ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

یکدانه ای برای همه 6

با همه این عذابهایی که می کشیدم بازم می خواستم که جریانو ببینم . اما جا تر بود واز بچه خبریش نبود . معلوم نبود سه تایی کجا رفته بودند . داشتم حرص می خوردم . لعنتی ها .. حالا من چیکار کنم . تصمیم گرفتم از خونه برم بیرون ولی اگه منو ببینن چی . وقتی دیدم خبری ازشون نشدبا ترس و لرز اومدم بیرون . اونا خلاف کرده بودند و من داشتم مثل بید می لرزیدم از بس خجالتی و آبرو خواه بودم اگه به اونا بر خورد می کردم حتما موضوع رو بهشون می گفتم . خبری نبود . صدای شر شر آب نشون می داد که دسته جمعی رفتن حموم و یه سکس داغ و جا نانه رو دارن اونجا پیاده می کنند . مامان خیلی تو حموم حال می کرد . یه بار یا دوبار مامانو ار گاسمش کرده بودم چه لذتی می بردم . از خونه اومدم بیرون . تصمیم گرفتم برم پیش بابا . اونجا اون قدر اتاق و امکانات زیاد داشت که بتونم کپه مرگمو یه جایی بذارم و خودمو از دست این خراب شده خلاص کنم . دلم می خواست زود تر این موضوع رو بگم و خودمو نجات بدم  . انگاری  فرمول  بمب هسته ای یا چیزی در همین مایه ها رو کشف کرده باشم که باید زود تر می رفتم به بابا می گفتم . می خواستم این کار رو تا پشیمون نشده انجامش بدم . ویلای کنار شهر ما با همون امکانات بود ولی زیر بنایی کمتر داشت در عوض دور نمایی خیلی خوشگل داشت . با درختا و گل کاریهایی روی تپه ها و بر آمدگیهای دور خونه و  محوطه . البته جای هموار هم زیاد داشت . خدا کنه بابا اینا زن غریبه با خودشون نبرده باشن . البته من که ندیده و نشنیده بودم بابا از این کارا بکنه ولی با اون کاری که با من کرده بود هیچ بعید نبود که اهل این چیزا باشه . وقتی وارد شدم و منو دید  اعصابش خرد شد . -دخترم چته تو مگه الان نباید دانشگاه باشی .. خودمو انداختم بغلش و زار زار گریه کردم .. -چی شده .. کسی مرده ؟/؟ -نه بابا حالم خوش نبود ..-مامان دعوات کرده ؟/؟ -نه بابا حق نداری به مامان بگی من اینجام .. چیزی نیست بعدا بهت میگم . با دوستاش سلام علیک کرده و رفتم یه اتاق دیگه . بابا گفت که اونا تا صبح اینجان و صبح زود همه شون میرن سر خونه زندگیشون . حالا هم که تو اومدی اینجا شاید زودتر برن . -بابا منو ببخش که بی موقع مزاحمت شدم . از دست اون به مامان پناه برده بودم . حالا از دست مامان به اون پناه آورده بودم . دوباره با هوس بغلم زده بود . به چشاش نگاه کردم . هم عشقو درش خوندم هم هوسو . هر دو رو با هم . ولی اون نمی تونست کنار من بمونه . منم اون آمادگی لازمو نداشتم که جریانو در این شرایط بهش بگم . بذار با دوستاش خوش باشه . بذار حال کنه . رفتم رو تختم خوابیدم . فکر کنم نزدیکای صبح بود ظاهرا همه شون خواب بودن . حس کردم یکی بالا سرمه . پدر بود .. -سحر بیداری ؟/؟ جوابی ندادم . دیگه خبر نداشت که سحر به وقت سحر بیداره و مراقب کاراشه .. ملافه منو کنار داد . با شورت و سوتین دراز کشیده بودم . چیکار باید می کردم . اگه اون بخواد دوباره دستشو بذاره روی کسم من باید چیکار کنم . چیکار کنم . نه نه .. ولی اون آروم از پشت پا تا اول باسنمو خیلی آروم دست کشید و با نوک انگشتاش روش می کشید . یه لذتی بهش می داد که می خواستم جیغ بکشم و خودم شورتمو در آرم و بگم بابا به کسم دست بکش . کسمو بخور . جای مامان خالی . من این جوری حال کرده بودم . عادت کرده بودم .  یکی یدونه بابا نیاز داشت به این که کسشو نازشو بابایی واسش بمالونه . میک بزنه .همون کاری که مامان واسش انجام داده بود . با خودم می گفتم بابا نترس بابا نترس . شجاع باش . من میام کمکت . هوس دارم . هوس دارم . آخخخخخخخ . با دو تا کف دستاش کونمو از وسط بازشون کرده بود . دستای بابا پهن تر از دستای مامان بود . خیلی دوست داشتم  با اون کف دستش روی کوسمو بماله .. اون فقط لباشو آروم گذاشته بود بالای کونم و منو در اون شرایط ول کرد و رفت . می دونم می ترسید . استرس داشت از این که نکنه من بیدار شم و بهش نه بگم و حالشو بگیرم . نه بابا .. نمی دونم چیکار کنم . از خودم بدم میاد . یه دختر زشت کاره شدم . من نباید این جوری می شدم . بابا منو ببخش . مامان تو رو نمی بخشم . مامان تو به من خیانت کردی . تو به داداشا کس دادی . به بابا خیانت کردی . مامان من این خیانت تو رو تلافی می کنم . بابا رفت و من همچنان کسمو به تشک می مالیدم . از هوس زیاد خوابم نمی برد . هر چیزی رو که می شد به کس مالید و دم دستم بود اونو به کسم می چسبوندم . ولی اینا چاره ساز نبود . صبح مهمونا رفتند و من و بابا تنها موندیم . دلم می خواست اون از یه جایی شروع کنه . -بابا میریم بیرون یعنی توی همین باغ یه قدمی بزنیم ؟/؟ یه چیزی می خوام بهت بگم . فقط هول نکنی .. کمی بی خیال نشون می داد . ولی گفت ببینم نکنه سر داداشات بلایی اومده باشه .. -نه بابا مامان و داداشا همه شون خیانت کارن .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر