ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

من و مامان و زندایی 16

گلی جون .. گلی خانوم .. -همون گلی جون خوبه -آخه سختمه -منم سختمه که تو بخوای بگی خانوم .. حالا چی می خواستی بگی .. -چیکار کنم که بیشتر خوشت بیاد .. -یه خورده دقت . اول دقت به اون چیزایی که گفتم .. خب گلی راست می گفت واسه این که به من گفت  سریع حالتا رو عوضش کن و ببین که طرفت بیشتر از چه وضعیتی خوشش میاد همونو ادامه بده یا تکمیلش کن . در فضای مطبوع و معتدل درگوشه ای یه چند تا حموم یا دوش تابستونه ای که  یک طرفش دیوار بود و یه کفه ای هم مثل کفه حموم داشت خورد به چشمم . -گلی جون میریم اونجا .. -بریم .. وقتی رسیدیم به اونجا گلی جون رو پشت به خودم قرار دادم واز پشت تنشو شروع کردم به بوسیدن . دو تایی مون رفتیم زیر دوش . شیر آبو باز کرده لبامو رو لبای گلی قرار دادم . دستامو گذاشتم رو کونش و اونم دستاش رو پهلوهام قرار داشت . از چشاش فهمیدم که خیلی دوست داره که بهش حال بدم . حس کردم که با بوسه هام و حرکت دستام که از رو کونش به کمرش رسیده کمی شل و حشری تر شده . واسه این که دستاش از پهلوهام افتاده بود . اونو چسبوندم به دیوار و در حالی که آب می ریخت رو تنش دستمو رسوندم به کسش و باهاش ور می رفتم .. -آهههههه ماهرخ .. لذت می برم لذت می برم .. همین جوری بکن ..اون کنار یه سکویی بود رفتم روش نشستم -گلی جون بیا رو پاهام بشین .. با یه لوندی و عشوه خاصی که می دونم نوعی ناز کردن بود بهم گفت که تنت درد می گیره -نه گلی جون وقتی که حال کنم چه دردی می تونم داشته باشم . رو پاهام نشست و باهاش ور رفتم . کمرش به شکمم چسبیده بود . رو پاهام نشسته بوددست راستمو گذاشته بودم رو سینه راستش و دست چپمو هم رو کسش قرار داده آروم آروم و با هوس بهش چنگ مینداختم . سینه های سفت و سفید و براق و درشت گلی جون چشامو خیره کرده بود . چقدر این صحنه ها و هیکل زیبای زنا و تماشاشون بهم حال می داد . انگشتامو تند و تند فرو می کردم توی کس گلی جون و می کشید مش بیرون .. -نهههههه ماهرخ عزیزم .. عالیه . اگه حالشو داری سرعت رو زیاد ترش کن . اگه خسته نمیشی و می تونی نیروتو تقسیم کنی این کارو انجام بده ولی حس می کنم داری به یه چیزی فکر می کنی . نمی خوای بهم بگی داری به چی فکر می کنی ؟/؟ -دارم به این فکر میکنم که این خانوما یا خود من اصلا فکرشون این نیست که کدوم بدن از کدوم قشنگ تر و هوس انگیز تره . یعنی اگه هر کی خوشگل تر باشه به روی اون نمیاره . یا بر عکس حسادت معنایی نداره . این چقدر شیرین و لذت بخشه . -خوشحالم ماهرخ جون که این قدر درک و فرهنگت بالاست . -گلی جون میشه حالا رو سکو بشینی به دیوار تکیه بدی ؟/؟ همین کارو کرد . پاهاشو به دو طرف باز کرد و دهنمو گذاشتم رو کسش . کس لیسی رو شروع کردم .. گلی از خود بی خود و بی حس شده بود .. -من فدای اون لبای داغ و آتیشی تو بشم . فدای  هوس تو و هوس اون چشات بشم که داره درسته همه تنمو با اون ناز نگاش می خوره .. وووووویییییی کسسسسسسسم ماهرخ جون .. اونو بیشتر به دیوار چسبونده لبامو رو لباش فشرده و بازم با یه دست دیگه ام با سینه هاش بازی می کردم . .. این بار فریادش بیشتر شده بود ولی دیگه راه فراری نداشت .. -.ای ماهرخ جون من فدای اون انگشتات. هر چهار تا انگشتتو اون داخل بگردون انگاری که داری با چهار تا کیر بهم حال میدی . عزیزم خواهش می کنم .. گلی داره می سوزه . گلی هوس ماهرخشو داره . داره با ماهرخ جونش حال می کنه منو ببوس .. سرعت انگشتاتو کم نکن . اون وقت خودت خسته میشی . دوستت دارم . دلم نمی خواد زیاد اذیت شی . دلم نمی خواد اصلا اذیت شی . ماهرخ دوستت دارم . تو هم بگو که دوستم داری .. -گلی جون عاشقتم . -ماهرخ جون تمام تنم آتیشه .. حس می کنم آبم می خواد بیاد ولی نمیاد . بالاخره میاد ولی خیلی داره خوشم میاد . بکن همین جوری .. ولم نکن . بازم منو ببوس . گلی خوشبو و خوش طعم بود . اون لباشو که می مکیدم به لذت و شیرینی یه شکلات خوش عطر و طعم بود .. انگشتامو از تو کسش بیرون کشیدم . حس کردم که شاید بتونم با کس لیسی یه شوک قویتری رو بهش وارد کنم . در حالی که کف دستامو گذاشته بودم روی دو تا رون پای گلی جون , دهنمو انداختم رو کسش اونو محکم به دیوار فشرده و با یک میک زدن اصولی سرمو عین پاندول ساعت خیلی سریع از این سمت کس یه اون سمت کس می گردوندم . اون  فضا فقط شده بود سر و صدا و جیغ و فریاد های هوس گلی خانم .. دستامو  تا اونجایی که می شد به طرف پایین پاش هدایت می کردم ولی همون کس لیسی سریع من کارشو کرد .. وقتی یه جیغ و فریاد رعد آسا کشید و دو طرف صورت منو طوری با دو تا پاهای خودش فشردو که دیگه فک و استخون صورت واسم نذاشت فهمیدم که باید ار گاسم شده باشه .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر