ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 62

نونا جونم حاضری که بابایی باهات مشغول شه . اگه دلت نمی خواد و خسته ای و آمادگیشو نداری و حالت گرفته بگو تا من با نینا مشغول شم و بعدا بیام سراغ تو -بابا چیز دیگه ای نبود که بگی . تمام ناراحتی های دنیا روکه تحویل من دادی . تو که خودت می دونی این سکس چیزیه که تمام ناراحتی ها رو از یاد آدم می بره . واسه چی من نخوام . اون وقت می خوای آخر از همه بیای سراغ من که دیگه حالی نداشته باشی . نینا : من از روی دلسوزی گفتم که جامون عوض شه تا تو بعدا بهتر بتونی حال کنی . -تو غصه منو نخور . غصه خودتو بخور که سنت کمتره افتادی آخر -بابا نونا رو ببین -بچه ها بازبچه بازی در آوردین ؟/؟ حواستون باشه . شما مثلا خانوم شدین ؟/؟ من که این طور فکر نکنم . همین که پریود میشین دلیل نمیشه که کله تون هم کار کنه . یه خورده ملاحظه منو هم بکنین . آخرش از دست شما میرم زن می گیرم . نونا : بابا از اولشم همینو می خواستی . اولش می خواستی خاله مهشیدو بگیری . بعد یکی از منشی هاتو . بعدشم یکی از مشتریا و مریضاتو .. -ببینم اینا رو توی روز نامه ها خوندی  ؟/؟ نورا : ولش بچه ها . اینا همش حرفه . الان بابا چندساله که همش میگه زن بگیرم زن بگیرم . ولی اهلش نیست . من بابا مو بزرگش کردم . من می شناسمش . اینو که گفت دخترا زدند زیر خنده -کاری نکن نورا از لج تو هم که شده برم زن بگیرم . -بابا یکی دو سال دیگه مونده . می دونم درد تو چیه . این کیرت هوس کس کرده . خودم بهت میدم . بچه ها من پیشقدم میشم هم بابا رو نجات میدم هم شما هارو که دیگه زن زن نکنه . ولی همین حالاشم حاضرم بدم خودش نمی خواد واسه ما شرط و شروط گذاشته . بابا آخرش می بینی که ما موفق می شیم . از جاش بلند شد وسر کیر منو بوسید و گفت به خاطر اینم که شده حتما واسه خانوم دکتر شدن تلاش می کنم . اگه بخوای تا مریخ هم واسه این میرم . -نورا جون نمی خوای تا مریخ بری . سوار این کیر شی خودش تا مریخ تو رو می بره .. این بار چهار تایی مون خندیدیم . -بابا تو هم آره ؟/؟ -وقتی دخترای گل و تک پرونی مثل شما دارم چرا منم بامزه نباشم .. نونا : بابا جونم نگی که داره از وقت من کم میشه -نه عزیز وقت تو از زمانی محاسبه میشه که بپری تو بغل من و اون دو تا خواهرات هم برن کنار هم و کاری به کار ما نداشته باشن . نورا : بابا این عادلانه نیست که وقتو به طور مساوی بین بچه ها تقسیم کنی . الان من خانوم شدم بزرگتر شدم . بیشتر نیاز دارم هوسم زیاد تره . تن و بدنم لمس و نوازش بیشتری می خواد . مثلا منم باید بیست دقیقه سهمیه داشته باشم نینا هم بیست دقیقه ؟/؟  نونا تایمش خوبه . مثلا پنج دقیقه از سهم نینا رو باید می دادی به من . نینا در حالی که لباشو می جوید و عصبی شده بود ولی تا حدودی خونسردیشو حفظ کرد ولی با کمی فکر یه جواب دندان شکنی به نورا داد که دلم می خواست لباشو ماچ کنم . -نورا جون این که تو بزرگتری شکی نیست . بالاخره خواست خدا بوده و زود تر دنیا اومدی ولی این نمیشه که هر چی از دهنت در اومده بگی . اتفاقا باید پنج دقیقه از سهمیه تو کم شه به سهمیه من اضافه شه . ببین نوازش کردن روی پوست و بدن سریع انجام میشه وقت زیاد نمی بره . ولی گاییدن کون تنگ رو بگو . تو بزرگتر شدی سابقه فعالیت داری و کون گشادی  . برای همین کردن تو زیاد وقت نمی خواد ولی اوووووخخخخخخ نورا جون تو که خودت چند سال پیش که به بابا کون می دادی همون موقع که سوراخت تنگ بود می دونی چقدر درد داره . هرچی کرم هم بزنی بازم وقت می گیره . بابا جونم اگه این دفعه از سهمیه نورا کم نکنی من دلخور میشم .. نورا یخ شده بود . کم آورده بود . هر چی داشت فکر می کرد یه چیزی بگه نمی تونست . خدا کنه این دختره زهرشو  نریزه و دق دلی شو سر خواهر کوچیکش خالی نکنه . خوشم اومد . نینا خوب تونست از حقش دفاع کنه . نورا منو یاد پسر بزرگای قدیم انداخت که وقتی باباهه می مرد ارثو فقط واسه خودشون بر می داشتند . رفتم طرف نونا جونم . -دختر گل و خوشگل من چیکار می کنه .-هیچی بابا نشستم اینجا دارم به سر نوشت خودم فکر می کنم و این که دو تا دختر دیگه بابا رو بین خودشون قسمت کردند و اصلا به فکر من نیستند . -پس من الان اینجا پیش تو چیکار می کنم عزیزم . من امشب این بر نامه رو گذاشتم که کنار هم صمیمی تر باشیم عشق کنیم از زندگی لذت ببریم . لبامو گذاشتم رو یکی از سینه های دختر دومی ام . چقدر از حالت نوکش خوشم میومد . تازه و خوشمزه . شبیه تخم پرتقال بود . سینه هایی ناب . اون وقتا که نوجوون بودم چقدر دوست داشتم که این جور سینه ها رو میک بزنم . دیگه نمی دونستم سالها بعد نصیبم میشه که سینه های دخترای خودمو در این سن بذارم توی دهنم . و باهاشون حال کنم . . نونا چشاشو می بست و آروم بازشون می کرد . کف دستمو هم گذاشته بودم لاپاش هم به صورت دورانی و هم از بالا به پایین و بر عکس کسشو حرکت می دادم .. .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر