ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 126

این کارو نکن آنی نذار من عقیده ام راجع به تو عوض شه -خب نشه این چه نفعی به حال من می تونه داشته باشه . یعنی الان تو از مامان و آرمیلا بدت میاد ؟/؟ تو خجالت نمی کشی ؟/؟ تو.. اصلا شما ها دیگه چه جور آدمی هستین . لذت و عشق و حالو فقط برای هم می خواین . همه تون خود خواه هستین . -آنی این جوری باهام حرف نزن که پشیمون میشم -بازم که داری تهدیدم می کنی . خیلی دلت بخواد . ببینم از بس با افراد چند بار دست خورده بودی خسته نشدی ؟/؟ داداش تا حالا دست پسر نا محرمی بهم نرسیده . من دوست پسر نداشتم با کسی سکس نکردم . این برات مهم نیست ؟/؟ -برام خیلی مهمه ولی مهم تر از همه اینا خودتو هستی که دوستت دارم . -تو از اون وقت که اومدی تا حالا یک ریز داری میگی که دوستت دارم دوستت دارم دوستت دارم . اگه راست میگی و دوستم داری این رفتارو با هام نمی کنی . آدم واسه خواسته های کسی که دوستش داره ارزش قائله -ببینم تو الان می خوای بیفتی توی چاه منم باهات بیفتم توش ؟/؟ -اگه  حال کردن بامنو رفتن به ته چاه می دونی آره بیفت داخل چاه . همین جوری که با بقیه میفتی و از چاه در میای . پس بی خود با من یکی به دونکن حریف تو یکی میشم . آریا اذیتم نکن .. ببین همین الان هنوز هیچی نشده چقدر هیجان دارم ؟/؟ چرا این قدر اذیتم می کنی . منم آدمم دیگه منم نیاز دارم . حالا بیا بیا بغلم بزن . بگو دوستم داری . منو ببوس . هر کاری که با بقیه می کنی با منم بکن . فکر کردی برامن آسونه یا آسون بود که بخوام این جوری رو در روی تو قرار بگیرم و ازت خواهش کنم . ؟/؟ وقتی که می بینم داداشم به صد تا غریبه هم توجه داره و منو از یاد برده جرات منم زیاد میشه . -آنی مطمئنی ؟/؟ -آریا با بقیه هم همین جوری تا می کنی ؟/؟ تو که منو دق آوردی . این که رسمش نمیشه . -یه موقع نگی داداشت بد چش و هیزه . یه موقع نگی آریا بهت نظر بد داشته و فقط فکر هوس بازیهای خودشه .. -نه واسه چی بگم . چیزی که مشخصه دیگه گفتن نداره . عصبی ام کرده بود ولی می دونستم داره حقیقتو میگه . واسه همین خودمو بهش نزدیک کردم . هر چی می گفت حق داشت . موهای سرش رو صورتش افشون شده بود . چند تار مو هم رو لبش قرار گرفته بود . زود تر از من شروع کرده بودن به بوسیدن . لبامو رو همون تار های چسبیده به لباش قرار داده دستمو لای موهای سرش فرو بردم . -آنی خواهر کوچولوی من می دونی که چقدر دوستت دارم . -همچین کوچولو هم که میگی  نیستم . فقط یه سال ازت کوچیک ترم . -ببینم توانشو داری که بتونی زیر هوس تاب بیاری ؟/؟ -توان اینو دارم ولی این توانو دیگه ندارم که بخوام با هوسم بجنگم .. من می خوام ازم  لذت ببری و باهام سکس کنی .. هنوز شرم و حیای خاصی رو در چهره و کلامش می دیدم . متوجه بودم که روشو نداره که اسم کیر و کس و این  جور اندامهای سکسی رو ببره . پاهاشو بالا آورد و اونو مالوند به کیرم. هر چند هنوز لخت نشده بودم . آنی لحظه به لحظه داغ تر می شد . دلم واسش سوخت . هنوز با تب هوس آشنا نبود . به من رو کرده بود و من هم دلسوزانه اون بر خورد رو باهاش داشتم ولی اون بزرگ شده بود . حق زندگی کردن و لذت بردن از لحظه هاشو داشت . منم مثل اون چند وقت پیش کلک زده بودم البته به کمک پری جون خودم .  اون جور حقه بازیها رو به کار گرفته تا برم به محفل سکس ولی اون که دستش به جایی بند نبود . آروم آروم پیرهنو از سرش در آوردم . باید زود تر ردیفش می کردم . این هیکل فقط دیدن داشت . -آههههههه آریااااااا اولش که این جوریه دارم بی حال میشم بعدش چی میشه . دستاتو به همه جام برسون . به همه جام دست بزن . آریا عاشقتم .. داداش داداش تو که فقط نگام می کنی .. -آنی بذار با نگات جون بگیرم . با نگات پرواز کنم . با نگاه کردن به تو حس کنم که بهترین و زیبا ترین و خوش هیکل ترین و مهربون ترین رو در اختیار دارم .. -آریا هوس دارم هوس دارم .. حرفای قشنگتم هوس منو زیاد می کنه . می دونم این حرفا رو به خیلی ها  زدی ولی خواهر تو بازم حرفای شیرینتو باور می کنه . چون تو رو باور داره . آریا دوستت دارم . کمکم کن . کمکم کن .. دارم می سوزم خیلی داغم . خیلی حشریم .. به من برس .. سریع شلوار و پیر هنمو در آورده و یه لحظه که آنی چش باز کرد و ورم کیر منو دید یه آهی کشید که دلم می خواست همونجا کیرمو فرو می کردم توی کسش تا اونو به بزرگترین آرزوی زندگیش برسونم . -داداش چقدر درشته .. یکی ببینمش . نمی دونی چقدر در رویاهام تصورشو داشتم . می دونستم که راه سختی رو دارم تا به همچین لحظه ای برسم .. -قلبت خیلی تند می زنه آنی .. -می دونم . واسه هر مر حله ای واسه هر قسمتی واسه ذره ذره و لحظه به لحظه سکسم هیجان دارم . واسه این که آنی حالتشو بهم نزنه خودم شورتمو کشیدم پایین و کاملا سکس روبرو خواهر گلم قرار گرفتم . یه دستمو که گذاشتم زیر سوتینش ضربان  شدید قلبش رو به خوبی احساس می کردم که مثل یه موج رو دستم داشت حرکت می کرد . سست و سر مست و بیحال به کیرم نگاه می کرد . .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر