ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

عشق و ثروت و قلب 3

نگار چرا نمی خوای بفهمی من دوستت دارم . دوستت دارم عاشقتم -یواشتر صداتو بیار پایین بقیه یا فکر می کنن ما دیوونه شدیم البته من که نه , تو .. یا این که داریم فیلم بازی می کنیم . ببین نادر همینو بهت بگم که تو فکر می کنی که دوستم داری . چون با هیچ دختر دیگه ای نبودی و به اون صورت بر نخوردی .. ادامه ندادم . با اعصابی ناراحت سر کلاس نشستم . اصلا حالیم نمی شد استاد چی میگه . به درسام هم توجه نداشتم . برام مهم نبود .  به نگار هم توجهی نمی کردم . وقتی هم که زنگ خورد و نگار اومد طرف من تحویلش نگرفتم . -چیه پسر چی میگی تو .. حرف حسابت چیه . فکر کردی دوست داشتن هم مث گردو بازی کردن پسراست ؟/؟ همین جوری از راه رسیدی بگی دوستت دارم تموم شد رفت ؟/؟ -کجا داری میری با توام . -دارم میرم به نصیحت تو عمل کنم . به من گفتی که چون تنها دختری بودی که باهاش بودم واسه همین عاشق تو شدم . به من گفتی که با دخترای دیگه بر نخوردم . خب می خوام برم بررسی کنم ببینم بقیه دخترا چه جورین . شاید حق با تو باشه من اشتباه کرده باشم . -نادر بچه بازی در نیار . دیوونه نشو . خودتو از درس میندازی که چی برم ببینم چی به  چیه ؟/؟ اصلا کی بهت گفته بری دوست دختر بگیری . مگه من دوست پسر دارم ؟/؟ البته تا امروز تو رو داشتم الان هم برو هر غلطی که دلت می خواد بکن . فقط اگه با یکی دیگه گرم گرفتی و از حد دوستی معمولی خارج شدی طرف من نیا . هم این که نمی خوام بین شما دو تا دعوا بندازم و هم این که دیگه هم دوست ندارم با یه آدم ریا کار حرف بزنم -تو خودت بهم گفتی که چون دخترا رو آزمایش نکردم فکر می کنم که  عاشق شدم . -نادر بیا بریم یه گوشه ای که من آخرین حرفامو بهت بزنم . دیگه ظاهرا باید قیدشو می زدم . همه چی برام تموم شده بود . -فکر می کنی ضروری باشه نگار ؟/؟ -آره چون من نمی خوام با یه چشم چرون دختر باز بر بخورم . خب بگو ببینم تو راستی راستی می خوای بری با چند تا دختر دوست شی ؟/؟ -فقط یکی شو قبول می کنم -ببینم همه رو تست می کنی ؟/؟ -تست معنوی آره .. -ببینم منو هم تست معنوی کردی ؟/؟ -آره -راستشو بگو نادر . من این سه سالی که تو رو می شناسم اهل حقه و دروغ نبودی راستشو بگو می خوای این کارو بکنی ؟/؟ -نه ..-پس چرا به من دروغ میگی -ای بابا من که راستشو بهت گفتم . -میای بریم پیتزا بخوریم ؟/؟ -داری منو دست میندازی نگار ؟/؟ -نه واسه اینه که با یه ضربه منفی دیگه مخت بره سر جاش . آخه پسر من دم در کلاس جواب عشق تو رو با لبخند می دادم ؟/؟ هر سخن جایی و هر نکته  مقامی دارد . همه داشتند ما رو نگاه می کردند . جا و وقت بهتر گیر نیاورده بودی ؟/؟ فقط شانس آوردی که گفتی  نمی خوای بری دنبال دخترای دیگه . پسر چرا ساکتی . چرا حرف نمی زنی . چرا دوزاریت کجه ؟/؟ مثل این که راستی راستی عاشقی وگیج می زنی . من چه جوری حالیت کنم .. راست می گفت در عالم خودم بودم -ببین نادر واسه همین دیوونگیها و سادگیهاته که دوستت دارم ببینم سوال اول صبحت چی بود ؟/؟ -نگار تو همین حالا گفتی که دوستت دارم درست شنیدم ؟/؟ یه مدلی هم گفتی که عاشقونه بوده .. -زودباش بگو سوال صبحت چی بوده فرض کن تازه آفتاب در اومده تو که ما رو دق آوردی -نگار من دوستت دارم . فکر می کنم عاشقت شدم .. -این شد یه چیزی . اول صبحی فکر کردم داری به استاد درس جواب میدی . -خب حالا جوابت چیه دختر . -راستش منم خیلی وقته که دوستت دارم . -از کی .. -از وقت گل نی . همون روزی که عاشقم شدی از فرداش .. سعی کن یه جنتلمن باشی . مثلا می خوای بشنوی که من زود تر عاشقت شدم ؟/؟ حس می کردم یه شرم و حیای ریزی در میان اظهار عشق ما نسبت به هم وجود داره . ولی دوتایی مون زدیم بیرون و رفتیم همون پارک دیروزی . یه جای دنج که نمی شد گفت دنج ولی کسی با کسی کاری نداشت . پس از چند دقیقه سکوت دستمو گذاشتم رو دستش .. -دیشب از استرس نمی تونستم درس بخونم امشب از خوشحالی -ببینم نادر حرف دیگه ای نداشتی که باهاش این لحظات خوشو شروع کنی . اصلا فرض کن ما آدم هستیم و دانشجوی رشته پزشکی نیستیم و حق لذت بردن از عشق و زندگی رو داریم .-یعنی میگی ما الان آدم نیستیم ؟/؟ -نه منظورم این نیست . مثال بود . می خواستم بگم که ما انگار همیشه باید در قرنطینه باشیم . هردو تامون کلمه مون پر بود از درس و جزوه و کتاب نمی دونستیم چی بگیم . -نادر یه چیزی بگو دیگه اول تو گفتی که دوستم داری -ببینم زنم میشی ؟/؟ -کاش اول زنت می شدم بعدا بهم می گفتی دوستم داری . یه خورده از احساست بگو نادر -می خوای بهم نمره بدی ؟/؟ -نگفته بیستی . -ولی بیست تویی که من عاشقت شدم . -منم دوستت دارم . -نگار وقتی که ازم دوری انگار هیچی ندارم وقتی که پیشمی انگار همه چی دارم . -وای نادر این زیباترین جمله ای بود که در این لحظات می تونست احساس من و تو رو نشون بده -تقلب می کنی ؟/؟ -نه عشق من . این همون حسیه که منم دارم . .... ادامه دارد .. نویسنده .... ایرانی 

3 نظرات:

ناشناس گفت...

Υou actually maκe it seem ѕο еasу ωith уour ρгesentation but І fіnd this mаtter to
be гeally something which ӏ think Ι ωould neνеr undеrstand.
It seems too complicatеd and vеry broad for me.
I am lоoking fоrwаrd fοг уour next post, І
will try to get the hang оf it!

My web pagе :: Buy twitter Followers

ایرانی گفت...

آره داداش نازنین الناز جان در داستان من و مامان و زندایی بازم پیام گذاشته ..باتشکر سپاس مجدد از نوالناز جان گرامی و آرزوی بهترین ها در کنار عزیزان و عزیزترین ها, هرروزت بهاری باد ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز میگرن تومور گل در داستانهای یک عروس و هزار داماد و نقاب انتقام پیام داده ..میگرن تومور خوب و نازنین خوشحالم از این که همیشه به یاد ما و این مجموعه هستی . به امید سالی خوش و با برکت برای تو و همه خوبان عالم ...ایرانی

 

ابزار وبمستر