ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان تقسیم بر سه 54

این تیزی رو احساس می کردم . داغم کرده بود . کیر تیز و تازه .. آب کمی خنک تر شده بود .. آبو خالی کرده و این بار کمی صبر کردیم تا آب شفاف تر شه . دوست داشت منو در آبی شفاف دید بزنه . این مبین هم بالاخره حرفشو به کرسی نشوند و اون جوری که دلش می خواست شد . البته منم دلم می خواست که این جوری شه . به یاد استخر و حوض رامسر می افتادم که چه جوری معین از دیدن هیکل من لذت می برد و دوست داشت منو در آب شفاف ببینه . اون آب سرد تر بود و شفافیت اونم بیشتر و محیط یه زیبایی دیگه ای داشت . البته به نوعی این لذت و هوس رو می شد در همین جا هم دید . ولی فضای باز و جنگل زیبا یه لطافت و هیجان دیگه ای رو در آدم بر می انگیخت . دلم واسش تنگ شده بود ظاهرا اونا داشتند تند تند حریفاشونو شکست می دادند . هر چه  اونا پیروز می شدند من و مبین می تونستیم مدت زمان بیشتری رو با هم سر کنیم . شده بودم مثل زنی که شوهرش میره سفر و از این فرصت استفاده می کنه و خودشو در اختیار معشوقه اش قرار میده ولی حسابشو بخوای من می تونستم هر سه تا پسرامو داشته باشم و هیشکدومشون هم حق نداشتند که به اون یکی و حتی به من اعتراض کنند . چون من زرخرید کسی نبودم . ولی می دونستم یه حس بدی بهم می گفت که یه بلیشوی عجیبی راه میفته ولی تا وقتی که این اتفاق نیفتاده نباید نگران می بودم . . کونمو داخل آب زلال قمبل کرده و نشون پسرم دادم . . مبین داشت از شکست نور و شکست آب  می گفت -پسرم تو داری به من فیزیک درس میدی ؟/؟ بیا بیار اون کیرتو حالا بکنش توی کس من و یه خورده از شکست زیر آب بگو -مامان شکست کیر رو میگی ؟/؟ -نه عزیزم شکست کس رو میگم . وقتی کیری فرو میره توی کس در حقیقت این کسه که تسلیم میشه ولی اگه یه تفاهم و عشق دو طرفه باشه دو طرف سکس و عشق هر دو تاشون پیروزن -مامان ما چی ؟/؟ -ما هر دو تامون پیروزیم . عشقو با تمام وجودمون قبول کردیم و هوسو .. منو ببوس زود باش زود باش .. الان دیگه باید بریم توی رختخواب .. می خوام تا اونجایی که سرمون درد بگیره با هم سکس کنیم تو چی مبین تو چی دوست داری -مامان منم دوست دارم تا اونجایی که سردرد شدید بگیرم کیرمو بکنم توی کست . توی کونت .. -تو دهنم چی -اونجا رو هم اگه بخوای آره .. اگه خسته نشده باشی .. ولی مامان اگه سرم درد بگیره می دونی چیکار می کنم ..-هیچی بهم میگی پشیمون شدی از این که منو گاییدی و میگی تقصیر من بوده که حالت بد شده -نه مامان کی همچین حرفی زده من قرص سردرد می خورم و دوباره شروع می کنم . دوباره می کنمت .. تا این کون به راهه باید ازش استفاده کرد .. البته چاق و لاغرشو هر مدلی که باشه و بشه بازم دوست دارم همیشه و همیشه با کیرخودم باهاش صفا کنم . -اووووخخخخخ اوووووففففففف عزیزم با حرفات داری آتیشم می زنی .. بکن منو دوباره بکن .. چقدر کیرت زیر این آب سرد داغه .. داغه داغه .. داره کوس منو می سوزونه .. -مامان مامان کوس تو هم داره کیر منو می سوزونه . نمی تونم .. آخخخخخخخ مامان جون مهسا جونم دوستت دارم . عاشقتم .. پهلوهامو داشت و با فشار منو توی آب می کرد . -عزیزم کمرت که درد نگرفته -حالا هر دو تامون فقط خوشمون میومد . -مبین بغلم بزن . منو به خودت فشار بگیر . بذار خوب حال کنم . بذار بیشتر بفهمم که بیدارم . خواب نمی بینم و این تو هستی که با دستای گرم و جادویی خودت به من زندگی  میدی . با کیر داغت که هر لحظه اونو کلفت تر حس می کنم . نمی دونم عزیزم بگو چیکار کردی هر چی آبتو خالی می کنی بازم تیز تر و کلفت تر میشه .. کیرشو از کسم کشید بیرون و یه خورده کونمو از آب بیرونش داد و زبونشو کشید رو سوراخ کونم و از بغلش هم انگشتشو کرد توی کونم . یه انگشتشو هم از زیر گذاشت تو کسم دیگه فقط فریاد بود و گفتن این  که مبین اگه ادامه بدی میگم تا صبح باید کسمو بکنی -خب می کنم مامان . پس کیر پسرت واسه چیه . درخدمت مامان گلمه .-بیا بریم . حالا که این طور شد بیا بریم . بریم تو رختخواب من نمی تونم . من تحملشو ندارم .. این جوری سر پا خسته شدیم . می خوام دراز بکشم و از پهلو بکنی تو کوسم . طوری حشری شده بودم که دیگه حتی نذاشتم خودمونو خشک کنیم . بریم بریم همه جا گرمه .. خودمو انداختم رو تخت با موهایی خیس . حالا بیا و مادرتو بساز . بیا ببینم چیکار می کنی . زودباش بیفت روم .. لامپ اتاقو روشن کرده بودیم . کونم برق می زد و سفید تر از هر وقت دیگه ای نشون می داد . مبین بهش زل زده بی طاقت شده -مامان بذار نگاش کنم . بذار باهاش حال کنم -حالا نمی تونی کیرتو از همین پشت بکنی توش و نگاش هم بکنی . من که دیگه دلم رفت و از انتظار خسته شدم .. مامان من که از سرشبی یه ضرب دارم می کنمت . هنوز سیر نشدی ؟/؟ -مگه تو سیر شدی که من بشم ؟/؟ .... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی  

6 نظرات:

ایرانی گفت...

با درود

دوستان وبلاگ کجا رفتند چرا احوالی نمیپرسند ؟؟؟؟

ایرانی عزیزم خسته نباشی امیدوارم روز و روزگارت خوش باشد و روزهایی خوشتر در پیش رو داشته باشی .

با عشق و ارادت : آره داداش

یکشنبه ۳ مارس ۲۰۱۳، ساعت ۱۹:۲۰:۰۰ (GMT+۰۳:۳

ایرانی گفت...


با سلام به آره داداش خوب و مهربان و فعال خودم ..این دوستان و رفقا ظاهرا رفتن پیشواز عید .. با جیب هایی پر پول رفتن خرید .. ولی مدتیه که پیداشون نیست . تنبل شدن . چند روز دیگه میان و میگن که اون داستانی که می خواستیم چی شد ننوشتی ..بعد میرن و خدا حافظ .. دیگه فکرشو نمی کنن که یک نظر دادن ساده که این قدر زور و تنبلی داره وای به حال نوشتن داستان با هزار مشکلات اونم به تنهایی و در این حال و هوای عید ولی خب من زیاد چیزی نمیگم . فعلا که دوستان خوب من در سایت لوتی به اندازه کافی شر منده ام می کنند و اونا هم از همین هم وطنان و هم زبانان خوب من هستند . بنا به دلایل امنیتی و این که آدرس اینترنتی من این ور و اون ور نشه ونره هنوز این افتخار رو نصیب خودم نکردم که عضو انجمن لوتی بشم که حداقل گفتگوی مستقیم و بیشتری با دوستان خوب و کاربران زحمت کش و مسئولین محترم سایت لوتی داشته باشم . البته آره داداش نازنین حساب تو یکی از بقیه جداست چون علاوه بر دوستی و صداقت و همراهی خالصانه ات خیلی بهتر و شایسته تر از سایرین نسبت به من ونشر آثار من بارعایت بیشتر اصول توجه نشان داده ای که شاید بعضی ها این استقلال را در خود نمی دیدندونمی بینند که چنین کنند . برای تو و همه کاربران خوب و شایسته در هر مجموعه ای که باشند آرزوی موفقیت می کنم . ....ایرانی

m گفت...

فدات داداش

خودم یک تنه چخلصتم ( یعنی هم چاکترم هم مخلصتم ) از قول ارحام صدر

امیدوارم که همه ی دوستان خوش و خرم و نغمه زنان باشند و ملالی نداشته باشند

با عشق و دوستی : آره داداش

ایرانی گفت...

آره داداش مهربان شما لطف دارید و استاد و رئیس و سرور ما هستید و من هم امید وارم که همه دوستان در نهایت تندرستی و شادی و نشاط باشند . یادی از زنده یاد ارحام صدر شد که امیدوارم قدر هنر مندان خوب کشور خود را بدانیم هروقت اسم ارحام صدر میاد من بی اختیار به یاد هم شهریش وحدت میفتم با اون کلام و تکیه کلام های جذاب و شیرین و به یاد ماندنی اش . سپاسگزار و ممنون و متشکرم آره داداش گلم .....ایرانی

m گفت...

درخواست بوی سون عزیزم برای معرفی داستان تمام شده است
کدومشون تموم شده یه قشنگشو پیشنهاد بده
کدومشون تموم شده یه قشنگشو پیشنهاد بده

غیر سکسی ندای عشق تالار ادبی
بگو تو چه مدی هستی تا ببینم چی هست که بهت معرفی کنم
مث همین ابی عشق

ایرانی گفت...

با سلامی دیگر خدمت آره داداش گل و شایسته و دوست داشتنی ! بوی سون عزیز درخواست معرفی داستان داشته ؟ کجا نوشته شده بود من ندیدم ؟ داستانهای عشقی ندا و نقاب و سیزده عشق که در تالار ادبی موجوده ودهها داستان تک قسمتی دیگه که در تاپیک دل نوشته های ایرانی دربخش داستانها و خاطرات ادبی تالار وجود داره . داستان مثلث عشق که هنوز درسایت لوتی منتشر نشده داستان پرمایه عشقی با دیدی روانشناسانه بر گرفته از یک ماجرای واقعیست . که راس آن را زنی تشکیل می دهد که با دومرد در دو زمان مختلف مواجه می گردد . هر سه اینها انسانهای شایسته ای هستند ولی یکی از این مردان باید از میدان به در رود . داستانی با متون عاشقانه و احساسی بسیار ..از لحظات امید و انتظار ..از زمانهای تردید و التهاب برای تصمیم گیریهای سخت ..از شکست باور ها ..از شکست ناخواسته باورها ..از انتظار معجزه ای که در گذشته روی نمی دهد ولی همین که آن معجزه روی نداده فراموش شد زمانی از راه می رسد که شادیها و غمها را به دنبال دارد (اینجا در اصل فاعل یا نهاد معجزه هست ولی خود زمان هم می تواند نهاد باشد ) داستانی بر گرفته از ماجرایی واقعی درمنطقه ما همراه با نقاشی هایی رمانتیک از سوی نویسنده برای احساسی تر کردن آن ..درهرحال آره داداش عزیزم اگه مورد خاصی هست بیان کنم . شاد و سربلند باشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر