ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خانم مهندس قسمت شصت وپنجم

کونمو به طرف پسرا تکون می دادم تا از هر دو سوراخ و هر دو کیر لذت بیشتری ببرم و درست توی دید بهروز باشه . -نهههههه نههههههه .. آروم تر آرومتر -بهرام : چی میگی روشنک تو که همش داری خودتو می جنبونی -راست میگی راست میگی .. نمیشه جلوی این همه کیر باحالی که دور منو گرفته ساکت شم . اون جوری که شما سه تا بهم حال میدین دیگه هیچ حالی واسه دادن به نفر چهارم باقی نمی مونه . کونمو با کف دستام باز ترش کرده تا بهروز خان حسابی دیدش بزنه و ببینه که چه جوری کیر دوستان و مهموناش فرو میره و بر می گرده . حالشو ببره .. -آخ بچه ها وقتی که شما هستین و منو تا آخر خط می رسونین دیگه هیچ راننده و ماشینی نمی خوام . کاوه کیرتو دوباره فرو کن  توی دهنم تا مزه اون دو تا کیر رو بهتر متوجه شم .. بهروز : روشنک مثل این که عادت داری به این که چند تا چند تا کیر بخوری .. -اگه کیر آدم باشه هر چند تا که باشه مسئله ای نیست به کیر تو یکی نگفتن . بازم حالشو گرفته بودم . هر بار که  یکی از این تک پرونی هارو انجام می دادم و حالشو می گرفتم تا یه چند دقیقه ای لال می شد .. -مثل این که بعضی ها هر چی می خورن کمشون نیست . زنا رو می دیدم که اصلا نمی تونن خوب حال کنن . تا یکی میومد کیف کنه و حس کنه که می تونه یه حال و هوایی از ارضا شدنو در خودش ببینه یکی دیگه میومد جلو و می گفت بسه دیگه . پاشو نوبت منه .. نه اون بهروز بخت بر گشته ارضا می شد و نه هیشکدوم از اون خانوما . البته بهروز که می تونست آبشو رو  یا توی تن یکی از این زنا خالی کنه و حالشو ببره ولی کارشون گره خورده بود . قسمت این بود که کلنگ ارگاسم شدنو با کیر کیا بزنم . -آهههههه بچسبون بچسبون بچسبونش کیا .. مث اون وقتا که منو می کردی . خیلی خوب و قشنگ سرحال می شدم .. بگو هنوزم دوستم داری . هنوزم خوشت میاد مث اون وقتا باهام حال کنی .. راستی راستی هم داشتم حال می کردم .  امواج هوس در دریای کسم به راه افتاده بودند و از  زیر سینه ها و نافم رد شده و می رسیدن روی کس و به چاکش که می رسیدند پخش می شدند -کیا کیا آبمو بیار اونو به ساحل هوس برسون .. -میارمش خودم میارمش . تا هر وقت که بخوای . تا وقتی که حالت جا نیومد کیرمو از توی کست بیرون نمی کشم . تو که می دونی کیا چه با مرام و  با معرفته .. -کیر کیا حرف نداره .. بهرام و کاوه فقط به حرفای ما گوش می دادن . منم که هر وقت می خواستم حرفی بزنم کیر کاوه رو از دهنم بیرون می کشیدم و بعدهم که  حرفا مو تمومش می کردم بازم این کیر خوشمزه رو به دهن می گرفتم .. دلم می خواست با هر سه تاشون یه حال حسابی بکنم و حال اونا هر چهار تا رو بگیرم چون علاوه بر بهروز یه جورایی هم از دست اون سه تا زن که خودشونو کشته مرده بهروز نشون می دادند لج داشتم . کاوه در همون حال که کیرشو کرده بود تو دهنم با کف دست و پنجه هاش سینه هامو خیلی آروم  فشارشون می گرفت و ولشون می کرد . با این کارش شروع نقطه موج هوسو کاملا مشخص کرده بود و کیا هم خوب می دونست چیکار کنه و بهرام هم که با کیر و انگشتش کونمو هدف گرفته بود . می خواستم فریاد بزنم و از بچه ها از پسرای گل گروه تشکر کنم که چه جوری بهم حال دادن و هوای منو دارن ولی حیف بود اگه بخوام کیر کاوه رو از دهنم در بیارم .. کیا بار سنگینی رو به دوش می کشید . اون وظیفه اش سنگین تر از بقیه نشون می داد .. تو دهنی ناله می کردم .. بهروز : خانوم مهندس بپا سر گلوت گیر نکنه . اگه دوست داری من بیام بهت آب برسونم که از گلوت پایین بره .. تر جیح دادم ساکت بمونم و به مزخرفاتش گوش نکنم . مگه غیر از اینه اونم می خواست بهم لذت بده و من دوست داشتم فقط مال من باشه و طرف شیلا نره .. حالا که داره طرف همه میاد . منو هم میخواد یا نمی خواد دوست داشته باشه خودش می دونه . عشق و علاقه که زورکی نیست .. چشامو بستم و فقط به سه تا کیر فکر می کردم .. با چشایی بسته و یه دنیا لذت و آرامش موج هوس در تمام نقاط بدنم به راه افتاده بود .. طوفانی در من به پا شده بود .. امواج خروشان و بلند دیگه سنگ و صخره ای واسم باقی نذاشته بودند . تمام تنم داشت آب می شد .. ناله های تو دهنی من همچنان ادامه داشت .. انگشت بهرام که توی کونم بود  هوس شناور منو با سرعت بیشتری در بدنم پخش می کرد . پاهام سست شده و به زور خودمو نگه می داشتم .. دیگه حتی نمی تونستم چشامو باز کنم . فشار و سرعت زیاد تر می شد ... هوس به دیواره ها و پوست بدنم فشار بیشتری می آورد و بیشتر منو می لرزوند . امواج داغو نزدیک ساحل و دور کس و قسمت بیرونی اون حس می کردم . کوسمو با یه حرکات خاصی دور کیر کیا می گردوندم .. اونم که متوجه منظورم شده بود دیگه از خودش مایه گذاشت .. یه لحظه حس کردم که یه موجی با فشار به دیواره کسم بر خورد کرد و از سوراخ کوسم اون آبی که دوست داشتم بریزه و خنکم کنه ریخت بیرون .. کیا متوجه شد که دیگه کارم تموم شد .. -بچه ها روشنک ارضا شده .. حالا دیگه تیرتونو همون کیرتونو شلیک کنین ..... ادامه دارد .. نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر