ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فقط یک مرد 123

از این نظر که بالاخره اسبابی فراهم شده که می تونم خودمو از شر اینا خلاص کنم خوشحال بودم . ولی نخواستم خوشحالی خودمو نشون این کاظم خان دیکتاتور بدم . این دیکتاتور ها خصلتشون اینه که تا زمانی که حس کنند تو در رنج و عذابی کاری به کارت ندارند اما اگه احساس کنند که تو بابت مسئله ای خوشحالی و احساس آرامش می کنی تا وقتی که آرامش تو را بر هم نزنند ول کنت نیستند . واسه همین خودمو بی خیال نشون داده با خودم گفتم این دو تا رو هم میگام و به جهنم یه سری به انگلیس هم می زنم ولی این جور که معلوم بود هنوز خیلی کارا در ایران داشتم که انجام نشده بود و اگه این دولت به وعده هایی که به زنان و حداقل نخبگان داده بود عمل نمی کرد یک انقلاب دیگه ای در این کشور بحران زده به وقوع می پیوست . ظاهرا جنده اسلامی دو آتشه یا جنده دو آتشه اسلامی کاری به روزشون آورده بود که اسباب کوس دادنشو خیلی سریع فراهم کرده بودند . منو بردن یه اتاق و سوئیتی که به زیبایی و وسعت بهشت کارینا نبود ولی بازم جلال و شکوه خاصی داشت . با حبابها و لامپها و هالوژن های جور و جواجور و رنگارنگ زیادی تزئین شده بود . اما در میان این رنگهای زیاد رنگ عزای مشکی حالمو بهم می زد . اصلا از این که  یه عده میگن مشکی رنگ عشقه اصلا خوشم نمیاد . دلم می گیره . جنده خانوم تماما مشکی پوشیده بود . بین پنجاه تا شصت سال سن داشت . مشهور بود به شریفه شلاق زن . ولی بی شرفی از سر و روش می بارید . هنوزم فکر می کرد که همون قدرت گذشته رو داره . شایدهم داشت ولی دیگه کسی نمونده بود که به این راحتی ها بده به دم جلاد یا این که خودش نقش جلادو بازی کنه . اومد جلو و با اون چهره زیبا ولی چند تا چروکش که حکایت از سالهای پیری داشت به من گفت این جوری بهم نگاه نکن . زودباش باهام حال کن . لختم کن . خیلی خوشم میاد از این که کوسم خورده شه . اول یه کوس لیسی حسابی بکن بعد بذار تو کوسم . گفته باشم که از ساک زدن هم خوشم نمیاد . چندشم میشه کیر مرد رو فرو کنم تو دهنم . -ولی اگه کوستو فرو کنی تو دهن مرد اشکالی نداره ؟/؟ شریفه جنده آدم اگه قیافه تو رو ببینه باید کفاره بده چه برسه به این که کوستو هم بخوره . -من این حرف تو رو نشنیده می گیرم . -منم این کوس شرات تو رو هم نشنیده می کیرم . به شدت عصبی شده بودم . دخترای چهارده ساله اش تا این حد برام ناز نمی کردند . این از دور خارج شده خواهر انقلابی شلاق زن اوایل انقلاب که بعدا در ماشینهای گشت عفاف زیر کیر برادرای گشت ادای زنای با ایمانو در می آورد واسه ما دور گرفته بود . حیف که آدم کشی در ذات من نبود وگرنه همونجا خفه اش می کردم . البته از این انگل هایی که مستحق مرگ باشند زیاد بودند ولی بهترین جا برای اونا انداختنشون توی اسید و آب اسید بود . مثل فیلمهای سینمایی که یکی رو میندازن تو اسید و طرف کاملا حل میشه . اینا ارزش اسید رو هم ندارن -ببینم بی شرف نکنه تو هم دختری و  تا حالا فکر می کردی که اگه باکره باشی و نفله شی میری بهشت ؟/؟ --خیلی گستاخی کوروش . بابد کسی در افتادی . هنوز برای توبه و عذر خواهی از من وقت داری . من دختر نیستم . یه مجتهد والا مقام همون سالهای اول جوونی ام اومد گفت که اگه دختری تو توسط یک روحانی پاک و والا مقام گرفته شه در واقع همون صدور حکم بهشته و هر وقت هم که گناهت زیاد شد اگه بری ز یرکیر یک  روحانی تایید شده گناهانت آمرزیده میشه . چون عبای اونا عبای رحمته که بر سر این ملت سایه افکنده و براشون راحتی و آسایش و خوشبختی به ارمغان میاره . نمونه اش رو حالا می بینیم که هنوزم که هنوزه امریکا و انگلیس و اسرائیل مثل سگ ازمون می ترسن . ازاون نتان یاهوی بی شعورایرانی که شنیدم هم شهری خودته بچه همین آب و خاکه مارو تهدید می کنه بگیر تا اون اوبامایی که اسم مقدس حسین رو یدک می کشه همه و همه از قدرت ما با خبرن . زود باش بیا لختم کن کوسم بد جوری می خاره .. بوی گند عرقش خفه ام کرده بود . -شریفه بی شرف خیلی گندیده ای . من چه جوری بتونم با این تن و بدنت حال کنم . ببینم بچه دار مچه دار که نمیشی . چون من  حالم بهم می خوره یه بچه ای داشته بیاشم که ننه اش تو باشی . -خیلی باید افتخار کنی که یه بچه ای درست شه که از تخمک شریفه با ایمان باشه . ولی  شایدم این حکمتی بوده که من یائسه شدم و نمی تونم بچه بیارم . من تازه چهل سالم تموم شده و خیلی زود یائسه شدم -ببینم ما رو گیر آوردی ؟/؟ این جوری که تو میگی وقتی که تازه رفتی دبستان شلاق دستت گرفتی و افتادی به جون بقیه . شایدم کودکستان می رفتی .-حالا کارتو شروع می کنی یا نه ؟/؟ رفتم سمتش مقنعه رو با فشار از سرش کشیدم و چادر رو هم به همین صورت از سرش در آوردم . بعد شلوارمو کشیدم پایین . این کیرم شق بشو نبود که هیچ انگار عقب نشینی هم کرده کوچیک تر شده بود ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

4 نظرات:

ناشناس گفت...

باسلام به ایرانی عزیز
دوست عزیز داستان محجبه پارتی که2 ماه پیش قول دادی چی شد.همینطور پسر بچه ای
که از دید زدن حموم و یواشکی مامان و خالش و عمه اش و ...شروع میکنه و بعد ها که بزرگ میشه همشون رو میکنه.
راستی دمت گرم تو داستانای اخیرت بیشتر شکل ظاهری کوس و مدل لباس زیر رو توضیح میدی. تورو خدا محجبه بیشتر بنویس.

ایرانی گفت...

با سلام به دوست خوب و نازنینم ! با توجه به این که تعداد داستانهای تک قسمتی در هفته کم می باشد و منم تنهام و داستانهای دنباله دار هم زیاد شده من حداکثر هفته ای دو داستان و گاهی سه داستان تک قسمتی می نویسم و با در نظر گرفتن تعداد درخواست و این که گاهی هم خودم به دلخواه و انتخاب خودم هم از سوژه ای استفاده می کنم یه خورده طول می کشه . مثلا همین الان حدود ده تا داستان در لیست در خواست دارم .. که داستان آخر هفته فکر کنم همون در خواست شما باشه در خصوص محجبه و درخواست بعدش هم همون دید زدنه . منتها در مورد محجبه من ظاهرا از پارتی استفاده نکردم و ساده نوشتم وچند تا بسیجی متظاهر رو سریعا انداختم در آغوش هم ..که باز سعی می کنم در یه داستان دیگه از این نکته هم استفاده کنم . هرچند این داستانو هنوز تموم نکردم ونیمه کاره مونده .. در کنار داستانهای دنباله دار روزی یه تیکه از این تک قسمتی ها رو می نویسم . چه میشه کرد صبحها تا قسمتی از بعد از ظهر سرکارم و تا بیام خونه و یه خورده به دور و برم برسم و ...این داستانهای تک قسمتی هم اکثرا باید اونا رو طولانی نوشت مثلا همین دید زدن اینو نمیشه خیلی خلاصه کرد و حق مطلب ادا نمیشه ..در هر حال فرصت کمه بازم اطاعت میشه از این که دیر شد باید ببخشید و از شما به خاطر توجهی که به این مجموعه دارید سپاسگزارم . شاد و سر بلند باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

ایرانی سلام
چطوری؟
ببین داشتم به ی چیزی فکر میکردم
من معمولا سایت امیرسکسی و شهوانی و لوتی رو چک میکنمو داستاناشون رو میخونم کیف میکنم
در ضمینه ی داستان شما بهترین چون اصلا کپی تو کارتون نیست
خیلی با این قضیه حال میکنم
راسی قبلا خوشم نمیومد از قالبتون
مشکی اش چشم رو اذیت میکرد اما الان خیلی خوفه
میگم نمیشه بخش های دیگه به سایت اضافه کنید؟
راسی اگه میشه راجع به سکس های ضربدری بیشتر بنویسید
مچکرم :دی

ایرانی گفت...

دوست عزیز و آشنای من ! ممنونم از نظر محبت آمیز و لطفی که به من و این مجموعه داری ..راستش من فقط یک نفرم و هم داستان می نویسم و هم منتشر می کنم و البته امیر عزیز هم نظارت داره . و به تنهایی نوشتن و تمرکز کردن کار ساده ای نیست ولی با همه اینها تمام فکر و ذهنم پیش شما عزیزانه که بتونم بهتر و بیشتر در خدمت شما باشم . من به دوستی شما و احترامی که برای عزیزان قائلم بیشتر اهمیت میدم تا انتشار داستانها .. چون از صمیم قلب همه تان را دوست می دارم . چشم داستان سکس ضربدری هم می نویسم . تا حالا خیلی نوشتم خیلی ولی بعد از این چند تا در خواستی فعلی اونم به روی چشم . شب خوش ...ایرانی

 

ابزار وبمستر