ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

ماجراهای مامان زبل 27

دوست داشتم چشامو باز کنم و ببینم کیر کی رفته تو کوسم . ولی این آمپول بی حسی که رفته بود توی کوسم دیگه توانمو ازم گرفته بود . دهنم خود به خود باز و بسته می شد و یکی یکی کیر ها رو تحویل می گرفتم . نه تنها فکم درد نمی گرفت بلکه همش در حال میک زدن دوست داشتم کیر بعدی رو هم حس کنم و واسم تنوع شه . کیر همون یه کیر بود و عوض نمی شد . . وقتی هم که خواب و خماری من سنگین می شد با فشاری که کیر به دهنم می آورد هوشیار تر می شدم . . یه لحظه حس کردم که پاهام به دو طرف باز شده و یه فشار شدیدی به کشاله های رونم میاد .. -زیار این قدر پاهشو نکش جرش میدی .. پس کیر زیار بود که تو کوسم داشت مانور می داد . در هر حال هر چی بود داشت بهم حال می داد . با همون حالت کیر تو دهنی ناله رو سر دادم . رو هر یک از سینه هام هم زیریه لبی قرار گرفت و موهای بلندی که رو شکممو داشت نوازش می داد نشون می داد که یکی از زنا هم اومده کمک مردا . صدای ماه منیر رو می شنیدم که می گفت بچه ها این یکی مثل این که حالش از همه ما خراب تره اسیر کیره .. اشی جون اشی پاشو خودکشی نکن . وقت وسیعه . این کیر ها فرار نمی کنن . کم بخور همیشه بخور . کم بده همیشه بده .. دلم می خواست یه چیزی بگم ولی این کیر ی که تو دهنم بود دیگه نمی ذاشت درست و حسابی حرف بزنم . بالاخره دستمو به کیر رسونده و هر جوری بود اونو از دهنم در آوردم و گفتم بچه ها شما چیکار به کار من دارین . بذارین هر جوری که دلم می خواد حال کنم . مگه من شما رو موقع کوس و کون دادن اذیت می کنم . زری گفت حالا چرا این قدر ناراحت میشی اشی جون . باهات شوخی کردیم . اتفاقا در این سن اهل حال و عشق و صفا بودن جای تعجب داره -مگه سنم چقدره هنوز چهل نشدم .. یه نگاه عجیبی بهم انداخت و حرف نزد . خب دیگه اینم یه نوع خالی بندی بود دیگه . -زیار جون کیرتو بکش بیرون می خوام حداکثر استفاده رو بکنم . پری صداش در اومد و گفت صاحبخونه اول باید هوای مهمونا رو داشته باشه -پری جون اولا که من در مقابل شما صاحب خونه نیستم در ثانی صاحبخونه باید قوتی داشته باشه جون بگیره که از مهمونا پذیرایی کنه .. داشتم می گفتم که باید چند تا کیر درست و حسابی و جانانه بخورم تا جون بگیرم . یه حالت قمبلی و نیم سگی به خودم گرفته و رفتم رو کیر زیار نشستم و از بقیه هم دعوت کردم که تشریف بیارن . پرهام اومد رو کونم سوار شد و کیرشو کرد داخل کونم . طبق معمول مشکل خاصی واسه کون دادن نداشتم ولی یه لحطه حس کردم پرهام کیرشو از تو کونم کشید بیرون  فرو کرد تو کوسم کنار کیر زیار و ماهان هم کیرشو گذاشت توی کونم . یعنی حالا داشتم از سه تا کیرپذیرایی می کردم . فقط دهنم کیر کم داشت . بقیه زنا شگفت زده شده بودند و منو به خاطر این هنری که داشته و سه تا کیر رو می تونستم راحت تو بدنم جا بدم تحسین می کردند . -جاااااااااان .. پسرای خیلی باحالی هستین . کاش می شد استفاده بهینه ای از اون دو تا کیر هم کرد . یه کیر دیگه می رفت توی کوسم و یکی هم می رفت توی کونم . . اشکان و افشین هم کیر بدست اومدن جلو و گفتند اشی جون واسه این که حسرتش به دلت نشینه اون دهن خوشگلتو باز می کنی و ما دو تایی کیرمونو می فرستیم تو دهنت و بچه ها هم یه عکس و فیلم یاد گاری خوشگل می گیرند تا همیشه با دیدن صحنه خودت در این حالت یادت بیاد که یک رکورد شکن واقعی در میون زنای ایرانی هستی . هنر مند و قوی و کیر شکن . از این همه تعریفی که ازم می شد کیف می کرد . اشکان و افشین هم کیرشونو کردن تو دهنم . یکی از زنا گفت ماشاءالله به این اشتها اگه ما رو هم بخوره سیر نمیشه . زیاد هم بیراه نمی گفت . چون خیلی هوس اینو داشتم که زنا هم بیان و در حال دادن پسرا به من کمک اونا بشن و دستی به تن و بدن من بکشن .. یه سری تکون داده و با التماس نگاهشون کردم . زری : پری جون ماه منیر معطل نکنین که این اشرف خانومی ما تمام تن و بدنش می خاره . با این که  حداقل یه بار ارگاسم شده ولی هنوز عاشق حال کردنه . معلوم نیست این دیگه چی می خواد . کیر خر می خواد کیر اسب می خواد چی می خواد من سر در نمیارم . هرچیز کلفتی که یه راهی به کوس داشته باشه میگه بکنین توش بکنین توش . ولی با همه اینها ما اشی جونو خیلی دوستش داریم . پری : پسرا شما پنج تا که این اشی جونو دربست مال خودتون کردین . حالا ما کجاشو بچسبیم -جفت سینه هاش خالیه . می تونین به کمرش هم دست بمالین .. -یعنی میگی ازش حاجت بخواهیم ؟/؟ اشکان صداش در اومد و گفت . اون که حاجت همه رو روا می کنه. سر من دعوا داشتند . اصلا به این فکر نمی کردم که خود خواه شدم . می دونستم ازشوق زیاده . دوست داشتم همون اول کاملا شارژمی شدم . کمر منو محکم نگه داشته بودند و حرکات دو تا کیر توی کوسمو به خوبی حس می کردم . فقط کیر پرهام حرکات ضعیفی داشت که اونم به خاطر فشاری بود که کیر زیار بهش وارد می کرد و فضای مانوری رو در اختیار خودش قرار داده بود . .... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر