ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

دیوانه عشق

به چه می اندیشی و چگونه ؟/؟ کاش می توانستی به آنچه که می اندیشی بیندیشی ! نمی دانم تو کیستی و به چه می اندیشی . از کجا آمده ای و به کجا می روی .. می پندارم که پاسخ آن را می دانم ولی تو نمی دانی .. می گویند که به بهشت می روی . کاش من هم چون تو لحظه ها را نمی دیدم . کاش به آن چه که می دیدم نمی اندیشیدم .   دیوانه بچگانی را می دیدم که به سوی دیوانه ای سنگ می اندازند . به سوی آنان سنگ انداختم تا دست از سر دیوانه بزرگ بر دارند . چهره اش خونین بود . نمی توانست سخن بگوید . نوازشش کردم . خود را در آغوشم انداخت . اشک چشمانش با خون صورتش در هم آمیخته بود . نمی دانستم برای چه اشک می ریزد . -ببینم برای چه ناراحتی . نکند تو هم مثل من عاشق شده بودی .. دلم می خواست  که با من درددل می کرد .. ولی این من بودم که برای او سخن می گفتم . از عشق از روز گار تلخ از شکست  قلبها .. به او گفتم که دلهای کاغذی دلهای شیشه ای را می شکنند . به او گفتم که  نه عشق , کسی را می شناسد و نه کس عشق را .. با انگشتش به من اشاره کرد .. خندیدم و به او گفتم راست می گوید . من که عشق را می شناسم . بی اختیار مرا می بوسید . راستی او از کجا می داند که دوستش می دارم . او چگونه می اندیشد . نمی دانستم که مقصدش کجاست . مقصودش چیست وقتی که از او فاصله می گرفتم دستهایش را به دو طرف باز می کرد ..آغوشش را برای من می گشود . من هم دستهایم را به سوی او گرفته در آغوشش می کشیدم . بوی تن من به او آرامش می بخشید . اوبوی خوبی نمی داد ولی حس می کردم که آرام گرفته ام . احساس می کردم که بوی بهشت را احساس می کنم . بالاخره او یی را که قدر عشق و محبت را بداند یافته بودم . او را که عشق را با تمام وجودش درک و احساس می کرد .   نمی دانستم که عشق او را یافته یا اوست که عشق زا یافته است .. نتوانستم خود را از آغوشش رها سازم . سیل اشک من گونه هایمان را می شست . انگار که گمشده ام را یافته بودم . آن که قدر عشق و محبت را بداند . آن که نداند بی وفایی چیست . به راستی کجاست آن محبوبه بی وفا , آن اندیشمندی که می پندارد از دیوانگی می گریزد  . دیوانه من !چه کسی می گوید که تو دیوانه ای !چه کسی می گوید که عشق را نمی دانی !چه کس بی ارزشت می داند ؟/؟ !شاید آن گمشده ای که در جستجویش بوده ام تو بوده ای . نمی دانم چرا اشک امانم نمی دهد . نمی دانم . نمی دانم این اشک را چه بنامم . هق هق حسرت یا شادی رسیدن به آرزوهای رویایی . چه کسی می گوید که تو دیوانه ای همسفر من  ! با تو خواهم آمد با تو خواهم رفت . می دانم که تو هم با من خواهی آمد . تو هم با من خواهی رفت . تو می دانی که محبت چیست . تو می دانی . می دانی آن چه را که او نمی داند . کاش او هم چون من دیوانه عشق بود . کاش مرا به حال خود رهایم نمی نمود . آخر من هم دیوانه بودم دیوانه هستم .. دیوانه او دیوانه عشق .... نمی دانستم به کجا می رویم . تنها همین را می دانستم که با دیوانه خود می روم تا از دیگر دیوانگان بگریزم ... پایان .. نویسنده .. ایرانی 

24 نظرات:

ایرانی گفت...

با سلام به آره داداش نازنین متن پیام دیشبمو از ذیل نظرات آخرین یلدا کپی کردم و مجددا آوردم ...آره داداش گل و عزیز خسته نباشی داستان کرسی داغ هوس در صفحه 4 داستانهای سکسی سایت لوتی ناقص منتشر شده .. ظاهرا کینگ صفر پنج دوست داشتنی یادش رفته ادامه اش بده ..البته من قبلا در یه قسمت دیگه کاملشو دیده بودم ولی حالا اثری از اون هم نمی بینم . داستان بدی نیست . چند مدل سکس پرهیجان و تنش بین خواهر و برادر ..مادر و پسر ..داماد و مادرزن و زن و شوهر داره و از زیر کرسی شروع میشه ..ممنون میشم اگه بررسی بکنی و به صورت تاپیک جداگانه نمود بیشتری داره . شاد و تندرست باشی ...ایرانی

دلفین گفت...

داداشم دمت گرم مرسی کیف کردم داستانها یکی از یکی زیبا تر مرسی

m گفت...

چشم بررسی و رسیدگی میکنم
یکی دو روزه حال خوبی ندارم کمتر سر زدم اما اطاعت امر میشه .
با عشق : آره داداش :aredadash

ایرانی گفت...

دلفین عزیزم خسته نباشی . لطف کردی که بازم یه سری به من و این مجموعه زدی . شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

خدا بد نده آره داداش نازنینم ! امید وارم چه از نظر روحی و چه از نظر جسمی در سلامت کامل باشی و اگرم مختصر کسالتی داری هر چه زود تر رفع شه .. شما بزرگوارید و بسیار زحمتکش و با محبت .. در هر حال هم من و هم شما علاوه بر این کارهای فرهنگی و هنری و سایتی .. مشغله های دیگری هم در زندگی داریم .. کمی استراحت برای همه ما لازمه و آرزو می کنم هر چه زود تر سر حال و تندرست شی . با درود ی دیگر به تو عزیز گلم روز و روزگارت خوش ...ایرانی

ناشناس گفت...

درود به دوست خوبم ایرانی پارسی نویس، از سرزمین پر مهر ایران
ایرانی جان با این احساس زیبای شما در نوشته ها دل ادم پر میکشه عشقی که مطمنم همه در قلباشون دارن جون تازه میگیره شما خودتون یک نمونه بارز از استقامت هستید من ارزوی داشتن دوست خوبی مثل شما رو داشتم اما با نوشته های زیباتون شما رو از یه دوست نزدیکتر میبینم حرف های قشنگ، حرفهای دل من! انگار ذهن و فکر منو میخونی و مینویسی از نوشته های قشنگت لذت میبرم، شور و هیجان داره اما با خوندنشون ارامش خاصی به ادم دست میده! دوست خوبم با ارزوی بهترینها واسه شما...
برادر کوچک شما مجید

m گفت...

ایرانی ( قلم طلا ) نازنین
چیز خاصی نیست کمی سرماخوردگی دارم برای همین بی حال بودم ما حالا بهترم ، در مورد کرسی داغ هوس هم کینگ 7 قسمت را توی 3 پست آپ کرده بود و من تا قسمت 11 آخر را ادامه دادم و تاپیک تکمیل شده است
در مورد داستان های غیر سکسی که دوست داری توی دل نوشته ها ( نوشته ایرانی )در تالار داستان های ادبی منتشر بشه اگه برام توی پیام های همون روز پیام بدی شاید بهتر بتونم عمل کنم
ایام به کامت باد و روزگار بر جهت موافقت گامهایش را بردارد .
با عشق و دوستت دارم های بسیار : آره داداش : aredadash

ایرانی گفت...

داداش مجید گل و دوست داشتنی خسته نباشی ! پیام گرم و پرشور دوستان با محبتی چون شما انرژی و انگیزه منو برای تمرکز و ارائه آثاری با کیفیتی بهتر , بیشتر می کنه . شرمنده ام از این همه اظهار لطف و محبت شما ..اگه احساس امنیت می کردم حتی می تونستم قسمتی از خاطرات زندگی و سربازی خودمو با بیانی صمیمانه بنویسم که شایدم بعدا با شاخ و برگ تراشی این کارو انجام دادم ولی بازم افتخار می کنم که عزیزانی چون تو را در کنارم دار م . مپاسخ نظر قبلی شما را هم در ذیل قسمت آخر داستان مثلث عشق داده ام .. پاینده و پایدار باشید ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز خوشحالم از این همه لطف و محبت و زحمت شما و خوشحال تر این که حالت بهتر شده ..درمورد کرسی داغ هوس هم ممنونم .. مطالب غیر سکسی منو هم میشه به دو قسمت تقسیم کرد و به نوعی سه قسمت . 1-تکه متون ادبی یا همون دل نوشته ها که اصطلاح زیبایی رو انتخاب کرده ای 2-داستانهای غیر سکسی که بیشتر آن عاشقانه هستند 3-درچند مورد خاطرات خودم که دو سه مورد بیشتر نبوده و میشه به نوعی بیشترشو میشه همون قسمت اول حسابش کرد . این که این نوشته ها مثل ندای عشق و معراج عشق بره در قسمتهای ادبی برای من یک افتخاره . خیلی خوشحال میشم و من هم سر فرصت می تونم این عناوین رو برات منتشر کنم و تفکیک هم بکنم که راحت تر باشی . هرچند تقریبا خود شما هم از چند و چون کار ها مطلعی .. حالا اگر علاوه بر این هم نوشته هایی از این دست در قسمت سکسی هم بمونه این خوبی رو هم داره که یه سری خواننده ها در اونجا هم این مطالعه رو می کنن . در هر حال خیلی خوشحالم که همراه و رفیق با ذوقی مثل شما دارم .. درضمن من به همه خوانندگان در هر سایتی اهمیت میدم . دوست عزیز امیر حسین در سایت لوتی تقاضای داستان میسترس اسلیوی با اسلیو مرد رو داشت . من اونو در نوبت در خواست های یک قسمتی گذاشتم ونوبتش شده .. منتها تصمیم گرفتم این یه قسمت رو حداقل در 6 قسمت کوتاه بنویسم و همه رو با هم منتشر کنم . 4 قسمت آن را شب گذشته نوشته ام . یادم نمیاد جواب امیر حسینو دادم یا نه و ذیل کدوم داستان بود در هر حال باید همه را دوست داشت و به همه احترام گذاشت حالا من یه نفرم و نمی رسم دیر میشه باید منو ببخشن . تصمیم دارم داستان عاشقتم میسترس را که حدود دوسوم اونو نوشتم سه روز دیگه منتشر کنم ..هرچند قسمتهاش کوتاهه ودرکل به اندازه یک داستان تک قسمتی بلند میشه ولی چون این مدل داستان طرفدارش زیاده ترجیح دادم تیکه بندیش کنم که به صورت جدا نمود بیشتری داشته باشه .. فعلا دارم میرم مهمونی و برگردم به بقیه کارام ادامه بدم و ببینم تقسیم بندی داستانهام به چه صورته .. شاد و سربلند و تندرست باشی ...ایرانی

m گفت...

مهمونی خوش بگذره استــــــــــــــــاد ایرانی نازنین
آره داداش

ایرانی گفت...

آره داداش گل خسته نباشی .. دیدم که در قسمتهای ادبی کولاک کردی .. امشب دیگه فرصت نکردم متن ادبی جدیدی بنویسم ولی فعلا به غیر از 38 موردی که منتشر کردی من یه لیست از داستانها و مطالب غیر سکسی دارم آماده می کنم که امشب یا فردا اونا رو برات ردیف می کنم هرکدومو صلاح دونستی منتشرش کن .هرچند ممکنه بعضی از این غیر سکسی ها در تاپیک های سکسی وجود داشته یعنی منتشر شده باشند البته چون خیلی زیاده توضیحش زیاد وقت می بره و من فقط چند مورد رو تو ضیح میدم .. نیاز به تو ضیح آن چنانی هم نداره موفق باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

آره داداش عزیز پیرو پیام قبلی به لیست بقیه داستانها در ذیل اشاره می گردد . ممکن است چند تا از قلم انداخته شده باشد که بعدا اعلام خواهد شد 1-ستاره سرخ : به مناسبت سالروز شهادت فرشته بانوی ایران زمین ندای ملکه ..2-قرمز یا آبی ..خاطره من از رفتن به استادیوم آزادی 3-اسکار و افتخار 4-سیزده عشق داستانی لطیف و عاشقانه در سیزده قسمت 5-مثلث عشق داستانی عاشقانه بر گرفته از یک ماجرای واقعی با تصاویری از غم و شادی در 15 قسمت 5-حماسه سیزده به در6--جوانه عشق 7-صداقت عشق 8-ناله های عشق 9--همراه عشق 10--علی رفت علی می رود 11--قدر قدر خدا ..خیلی پرمعناست 12--کریسمس مبارک 13--شب یلدا یادت نره 14-میلاد عشق ..داستانی که به مناسبت شب آغاز سال 2012 میلادی نوشته بودم 15--باز هم روز عشق ..مطلب در مورد روز عشق ایرانی 16-روز عشق ..به مناسبت والنتاین گذشته 17--طلوع خورشید درخشش ماه 18---لبخند عشق 19-بدهی عشق 20-هرچی بگم بازم کمه 21-گل من 22-سلام بر زندگی 23--بهار خانوم 24-عیدتان مبارک 25 -سرخی تو زردی من 26-دفترم دوستت دارم ..خاطره اولین روز رفتن به خدمت سربازی برگرفته از دفتر خاطراتم 27-می خواهم زنده بمانی ..عشقی 28--دام عشق 29-عشق و ایثار وعشق 30-من -ما و خدا 31-بیراهه عشق 32--فاطمه زن و مادر 33-وحسین هم عزا دار است 34-سیمین طلایی 35--فاطمه فاطمه است 36-اشتباه عشق 37-تنبیه عشق 38-دوستی یا عشق در4 قسمت 39 -عشق اینترنتی 40 -چه رفتنی چه اومدنی 41-بهترین هدیه عشق 42-بهترین هدیه ازدواج 43-پایان یک رویا 44-ازچت تا عشق 45-زندگی مال زنده هاست 46-بارش غم 47-آرزوی عشق 48-پرنده من پروازکن 49-خرمشهر همیشه خرم باد 50-عید سعید فطر بر مسلمین مبارک باد 51-شتردرخواب داستانیست خیالی مربوط به زمانی که آزادی در این آب و خاک حکومت می کنه من و بر و بچه های سایت یه گرد همایی ترتیب میدیم با دل نوشته هایی خاص ..البته در بک قسمت از این داستان از دو تن از کاربران وقت لوتی به علت عدم رعایت مقررات در امرکپی برداری انتقاد شده است ...درمورد مسائل مذهبی سعی کرده ام با دیدی واقع گرایانه به مسائل روز بنگرم ..مثلا در وحسین هم عزا داراست مطلب را طوری رساندم که این امام حسین است که برای ما اشک می ریزد ودر مطلب علی رفت علی می رود خواستم که با یک تیتر ساده مفهوم خاصی را برسانم . فریاد ندا را که در قسمت آخر ندای عشق منتشر کرده بودم به خاطر قوی و پرمطلب بودن یه جای دیگه هم جدا گانه وفکر کنم در متنی دیگه هم آورده بودم حالا هر وقت یادم اومد به اونم اشاره می کنم ..آره داداش عزیز و دوست داشتنی فعلا خداحافظ اگه چیز جدیدی به یادم اومد حتما برات می نویسم . شاد و تندرست , خرم و خندان باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

با سلام خدمت استاد ایرانی گرامی

در کمال ناراحتی دارم این پیغام رو براتون می نویسم و معده ام، انگار داره سوراخ میشه.

کسی که قریب 2 سال از عمرم رو براش تلف کردم و همه عشقم رو بهش دادم، ترکم کرده و متوجه شدم که با فرد دیگه ای رابطه جدی ای رو شروع کرده.

می خوام یه پیغام کوتاه اما صریح براش بفرستم و بگم شاید او همه چیز من بود اما من هم بعد از این ماجرا، دیگه نمی خوامش. اما جز این شعر چیزی به ذهنم نرسید. اگه امکانش هست در حد 2-3 خط کمکم کنید. فکر می کنم چون این شعر از یه آهنگه، تاثیری که باید، رو نزاره.

ممنون میشم کمکم کنید.

برو برو که دگر آشنا نمی خواهم
به درد خو گرفتم و دوا نمی خواهم

تو قبله گاه منی، من ز قبله بیزام
تو گر خدای منی، من خدا نمی خواهم

ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم

دل نیست کبوتر که چو برخاست، نشیند
از گوشه بامی که پریدیم، پریدیم

ایرانی گفت...

با سلام به دوست عزیزم و تاسف و تاثر و رنج از این خیانت و بی وفایی .. البته هیچکس به اندازه خود همون کس نمی تونه احساس و درد خودشو بنویسه ولی من بعد از خداحافظی با تو فکر می کنم و زیر همین نظر یه چیزی می نویسم . البته در میان دهها متن عاشقانه ام شاید یه چیزی رو که وصف حالای تو باشه بشه پیدا کرد ولی ای کاش ترکت نمی کرد ای کاش جواب خوبی رو با بدی نمی داد . جالب اینجاست که از هزاران سطر مطلبی که نوشتم چیزی یادم نمیاد ..ولی یه متنی بود که یه قسمتش این بود با رفتن تو عشق نمی میرد ...در همین مایه ها اگه پیدا نشد از نو با احساس خودم فکر می کنم ..منو هم درد خودت بدون . باور کن الان فقط به تو می اندیشم ..احساس تو را درک می کنم . کارای دیگه امو موقتا تعطیل می کنم .. هم دردی منو بپذیر . من بیشتر رو نثر روان و احساسی و بازی با کلمات کار می کنم ..فعلا خدا نگه دار شاد شاد شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

دوست گل من متنی در همین سایت وجود داره به نام شکست یا پیروزی من اینو به در خواست یا برای دختری نوشتم که دوست پسرش پس از چهار سال دوستی به او خبانت کرده رهایش کرده است . این متنی بسیار پر مطلب می باشد . بستگی به این داره که تو چند خط پیغام براش بذاری .. اگرم بخوای از این متن یا چند تا جمله اش استفاده کنی ممکنه نیاز باشه در بعضی جاها دستکاریهایی در فعل و زمانش انجام بگیره و شاید نیازی هم به اصلاحات نداشته باشه حتما متن شکست یا پیروزی رو مطالعه کن .. یک سال پیش در همچین روزایی منتشرش کردم ولی تو بری روی حرف ش بر مبنای حروف این متن رو پیدا می کنی من بازم حالا از اون متن یا جای دیگه پیگیرش هستم . پاینده باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

استاد واقعا ممنون از همدردیتون
اصلا نمی دونم چه جوری می تونم خودم رو خالی کنم... دارم دیونه میشم نمی دونم چی کار کنم. فعلا فقط به ذهنم می رسه که متنی که با حس من با زبون شما، به نگارش در اومده، رو براش بفرستم. شاید از حس حقارتی که برام پیش اومده حداقل کم کنه.
اما شما خدمتون رو ناراحت نکنید. آرامش و متانت شما باعث دلگرمی همیشگی ماست.

ایرانی گفت...

دوست گلم دوباره سلام یعنی سه باره سلام .یه متن کوتاه ...خداوندگارا مرا ببخش (ببخشای )که عشق آن معشوقه جفاکار را جاودانه می دانستم . او را همه چیز خود می دانستم واینک دل پاک و روح مظلوم خود را به تو می سپارم ..محبوبه دیروز و بی وفای امروز من مپندار که گل عشق را پرپرکرده ای گلهای عشق همچنان غنچه دارند . عشق زیباست به شکوه خورشید سپیده دمان به ابهت غروب آفتاب . عشق هرگز نمی میرد . با رفتن تو من هم نمی میرم . آن کس که بی وفایی و خیانت پیشه کند مرده است . معشوقه ای را دوست باید داشت که عشق را دوست بدارد نه آن کس که مفهوم عشق را نمی داند . و نباید به کبوتری دل بست که هر روز بر بامی دیگر می نشیند . پرواز کن با بالهای شکسته ات . پرواز کن که سقوط از آسمان خیالی عشق نزدیک است . خدا نگه دارت ای ستمکاره بد ..بدان که من هرگز بدت را نخواهم خواست . شناختن تو برایم نعمت و رحمتی بوده است و می دانم که روزی تو هم با درد بی وفایی و خیانت آشنا خواهی گشت . خدا نگه دار برای همیشه ..ای کسی که از عشق و دوستی بویی نبرده ای . با رفتن تو دنیا به آخر نرسیده . من به خود افتخار می کنم .سربلندم چون که عشق را با تمام وجودم پرستیده ام و می پرستم اما دیگر تو را هرگز نخواهم پرستید . هرگز ! هرگز ! هرگز ! .....پایان ..دوست خوب من می تونی دست کاری و کم و زیادش کنی و....بازم اگه خواستی انجام وظیفه دیگه ای بکنم درخدمتت هستم . باورکن . صد دفعه دیگه هم بخوای تمام داستان نویسی هامو ول می کنم که یه خورده هم که شده آروم شی .. شاد باشی و خندان . من یه نیمساعتی رو بازم منتظرت میشم . دیگه نمی دونم برات چیکار کنم . امیدوارم دفعه بعد این جوری نشه . ...خدا نگه دار ...ایرانی

ایرانی گفت...

دوست مهربان و مظلوم من تو اصلا نباید احساس حقارت کنی تو سربلندی ..اگه بخوای خلاصه بنویسی ازمتن و نظر قبلی من می تونی استفاده کنی ..اگه طولانی می خوای بنویسی متن شکست یا پیروزی رو مطالعه کن اون جاهایی رو که به دردت می خوره اززبون خودت بنویس . مثلا من به اون دختر خانومه گفتم تو سربلندی ولی تو در اینجا باید به اون جفاکار بگی من سربلندم ..دوم شخص به اول شخص تبدیل میشه . بعضی جاها که تفسیریه نیاز به دستکاری نداره مثلا عشق زیباست ...عشق هرگز نمی میرد ..یه چیز کلیه ...بازم درخدمتت هستم ..دوست سربلند و پاکدل من اونی که رهات کرده درواقع تحقیر شده هست . برقرار باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

دوست دوست داشتنی من ..بااجازه میرم که بخوابم و صبح برم سر کار ولی خودتو ناراحت نکن می دونم که نمی تونی بهت حق میدم . امیدوارم بتونم بعدا بهتر و بیشتر در خدمت تو عزیز باشم . اگه تو خونسرد تر و سربلند تر باشی و اونو با این مدل نوشته ها نشون بدی که هیچی نیست ..یک توپ تو خالی و حباب روی آبه هم خودتو خنک کردی و هم این که اون متوجه بی ارزشی خودش میشه . ناراحت نشو .دوست سربلند من . قوی باش ....ایرانی

ناشناس گفت...


با سلام استاد ایرانی

زبونم قاصر هست از تشکر و ابزار همدردیتون. ببخشید که دیشب تا دیر وقت بیدارتون نگه داشتم حلالم کنید. تو فکر و خیال نمی دونم چه جوری خوابم برد.
با وجود شما در دنیای مجازی، متوجه شدم که آدم های دلسوز، با وفا هم تو این جهان وجود داره که با نیتی پاک به ابراز همدردی می پردازند.

متن بالا رو که شما زحمت کشیده بودید و نوشتید رو به اضافه کمی از جملات پر محتوا از متن "شکست یا پیروزی" و تغییر جزئی، به شکل زیر براش فرستادم. با این متن، فکر می کنم این واقعا همین حس واقعیم باشه و فکر می کنم الان راحت ترم.

باز هم ممنون.

ناشناس گفت...

مگر نه غیر از این است که خودت من رو خواسته بودی؟ حالا چشم عسلی ام مرا ترک کردی؟ رفتی؟ مرا، عشقمان را به چه فروختی ؟
خداوندگارا مرا ببخشای که عشق آن معشوقه جفاکار را جاودانه می دانستم. او را همه چیز خود می دانستم واینک دل پاک و روح مظلوم خود را به تو می سپارم. من خالصانه عشق ورزیده ام و یک قدم هم پا پس نگذاشته بودم. من سرم را بالا میگیرم که در دنیای ناملایمات و نا مردمی و نامردی ها و خیانتها، وفادار بوده ام. من دیگر این عشق را نمی خواهم. محبوبه دیروز و بی وفای امروز من مپندار که گل عشق را پرپرکرده ای گلهای عشق همچنان غنچه دارند . عشق زیباست به شکوه خورشید سپیده دمان به ابهت غروب آفتاب . عشق هرگز نمی میرد . با رفتن تو من هم نمی میرم . آن کس که بی وفایی و خیانت پیشه کند مرده است . معشوقه ای را دوست باید داشت که عشق را دوست بدارد نه آن کس که مفهوم عشق را نمی داند . و نباید به کبوتری دل بست که هر روز بر بامی دیگر می نشیند . پرواز کن با بالهای شکسته ات . پرواز کن که سقوط از آسمان خیالی عشق نزدیک است . خدا نگه دارت ای ستمکاره بد. بدان که من هرگز بدت را نخواهم خواست . شناختن تو برایم نعمت و رحمتی بوده است و یقین دارم که تو که به من، به عشق ما خیانت کردی، روزی تو هم با درد بی وفایی و خیانت آشنا خواهی گشت . خدا نگه دار برای همیشه. ای کسی که از عشق و دوستی بویی نبرده ای . با رفتن تو دنیا به آخر نرسیده . من به خود افتخار می کنم .سربلندم چون که عشق را با تمام وجودم پرستیده ام و می پرستم اما دیگر تو را هرگز نخواهم پرستید . هرگز. دیگر هرگز، تو را در خلوت خویش راه نخواهم داد و در تنهایی معصومانه هیچ غروبی فریادت نخواهم زد. هرگز. هرگز.

ایرانی گفت...











دوست آشنا و غمدیده من خوشحالم که بالاخره متنی را که تا حدودی آرومت کنه ردیفش کردی و براش فرستادی .. اما واقعیت اینه که اینا همش یک مسکن یا تسکین دهنده بوده و...درهر حال امیدوارم گذشت زمان و آشنایی با کسی که لیاقت تو رو داشته باشه همه اینا رو جبران کنه . البته من توصیه نمی کنم که در حال و روز غم و اندوه خودت باشی اما اگه می خوای با چند تا ترانه تا حدودی آروم تربشی وواقعا احساس کنی که چثدر مظلومی و اونم چقدر بیرحمانه تنهات گذاشته ترانه هایی از شکیلا و دی جی مریم یا محشر خیلی آرام بخشه . ترانه آدمای گوگوش هم همین طور ..ترانه در این دنیای شکیلا که عماد رام هم اونو خونده خیلی آرام بخشه .. خیلی آدمو آروم می کنه البته اول عماد رام خونده ..خیلی زیباست حتما گوش کن . فرشته بانوی صدای ایران با صدای مخملی خودش طوری می خونه که انگار روح آدمو از بدنش جدا می کنه می بره به یه عالم دیگه ای دراین دنیا تک و تنها شدم من ...گیاهی در دل صحرا شدم من ..چومجنونی که از مردم گریزد ..شتابان در پی لیلا شدم من ..چه بی اثر می خندم ..چه بی ثمر می گریم ..به ناکامی چرا رسوا شدم من ..چرا عاشق چرا شیدا شدم من من آن دیر آشنا را می شناسم من آن شیرین ادا را می شناسم .........ترانه هایی از مریم هم فوق العاده زیباست و اون با تمام احساسش می خونه . ترانه دلخوشی اون رو می تونی در تنهایی و خلوت خودت گوش بدی خیلی قشنگه ..بذار دوستت داشته باشم .....شعرش خیلی عالی و بهتر از ترانه بلا تکلیفه ولی کلام این ترانه رو نمی تونی بهش بگی چون تواضع و قبول شکست تو رو می رسونه ولی اینو هم حتما گوش کن .. ترانه بلا تکلیف رو هم طوری خونده که انگار می خواد طرفو متوجه کنه که چقدر سنگدله ..وخیلی از ترانه های دیگه اش .. ..چند روزه تو فکر تو ام بد جوری درگیر ت شدم .......خیلی بلاتکلیفمو موندم تو کارای خودم اسمتتو تکرار می کنم پر از عذاب لحظه هام نمی دونم ولی چرا نگات میاد جلو چشام ..دلت اومد که بری دردو به من هدیه کنی دلت اومد که بری منو پر از گریه کنی دلت اومد که منو بذاری به حال خودم چه جوری دلت اومد حالا که عاشق توام دلت اومد که بری دردو به من هدیه کنی ...........نخوردی غصه منو ..نبودی بی قرار من ..نفرین به این زندگی که نیستی دیگه کنار من ..اینجا نبودنت داره منو پر از غم می کنه این جای خالی توهه داره از عمرم من کم می کنه دلت اومد که بری ............مریم این ترانه رو خیلی زیبا و با احساس می خونه انگار که در بعضی از قسمتهاش خودش با تمام وجودش می خواد بباره و می باره ... عیبی نداره گذشت زمان همه چی رو حل می کنه . تازگیها بی وفایی و خیانت بین دخترا داره مد میشه . نمی دونم چرا درهر حال اگه کسی قدر محبتهاتو ندونه حتما ارزششو نداشته .فکر نکن عمرت تلف شده .چه با او و چه بی او زندگیت می گذشته . دنیا به آخر نرسیده . تو جوانی و بازم می تونی عاشق شی . و این بی وفای خیانتکار رو نمی تونی و نباید که به عنوان اولین عشقت حساب کنی .. آهای دختر خانوما ! این همه ازتون تعریف کردم آبروی منو دیگه نبرین . یا کلا به همه عاشقا و زوجها میگم . خب دوست گل من امید وارم هر چه زودتر اونی رو که لیاقتتو داره پیدا کنی چون عشق و دوست داشتن خیلی زیباست . هیچ احساس حقارت نکن . تو سر بلندی . اون خیانتکار حقیره ..اونه که باید احساس سر افکندگی کنه .. مطمئن باش به زودی می فهمه که چقدر پست و حقیره و شاید حالا هم بدونه . درود بر توی وفادار .شاد و خندان باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

با سلام خدمت ایرانی عزیز و دوست داشتنی

الان که فکر میکنم می بینم همون جور که شما اشاره کردی، اگه او چنین فردی بود، خدا رو شکر که دیر تر نشد و هویت نا پاک خودش رو قبل از اینکه خیلی دیر بشه، نشون داد. شاید خیر من در این بوده، خدا می دونه... من گناهی نداشتم آدم است دیگر گاهی دلش می‌خواهد یک نفر باشد که بهش بگوید، دوستت دارم! من هم فرد اشتباهی را انتخاب کردم.

میرم آستانه اشرفیه. باید یه مدت تنها باشم و تمدد اعصاب کنم. چون اینجا دارم به اطرافیانم لطمه می زنم.

بازهم ممنون از شما استادِ عزیز، مهربان و پشتیبانِ همیشگی ما.

ایرانی گفت...

با سلام به تو دوست گل و آشنا و رنج دیده و رنج کشیده ام ! واقعا خیر تو در این بوده که اونو شناختی و ماهیت خودشو با ترک تو نشون داده . کار خوبی هم می کنی که برای تمدد اعصاب به آستانه اشرفیه در شمال زیبا میری . ولی یه مدتی طول می کشه که آروم بشی .. اما یک واقعیتو باید قبول کنی که تو در واقع فعلا دیگه اونو دوست نداری . چون اونو شناختی و می دونی که ارزش دوست داشتنو نداره .. اما اون چیزی که بیشتر ناراحتت می کنه اینه که حس می کنی خرد شدی درسته که پیش خودت و خدای عشق احساس سربلندی می کنی ولی از این که پیش خود اون خرد شدی احساس نوعی حقارت می کنی . من اینو از دیدی روانشناسانه میگم . چون اون کارشو کرده زهرشو ریخته و تو از این که اون پیش خودش احساس پیروزی کنه حرصت می گیره .. برای مبارزه با این حالتت اولا باید خودتو قانع کنی که این انگل (با عرض معذرت ) این حقو نداره که احساس پیروزی بکنه در ثانی یه راه دیگه ای هم هست که موثره و این که با یه دختر خوب آشنا شی و حالا معمولی هم شد با شناخت کمتر موردی نداره با این حس خودت مبارزه کنی و حتی به اونم بگی که فکر نکن منم نمی تونم . البته می دونم که شرایطشو فعلا نداری و منطقی نیست که عجولانه اقدام کنی . ولی مهم نیست اون ارزششو نداره که بخوای به خاطر حسش به خاطر بی خیالیش حس سر خوردگی داشته باشی .. من یکی که به تو افتخار می کنم . امیدوارم دختری رو که ارزششو داشته باشی بهش بگی دوستت دارم به زودی پیدا کنی .. شاد شاد شاد و از غمها آزاد آزاد آزاد باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر