ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هوس اینترنتی 18

قرارشد که من وفرزاد همدیگه رو جایی ببینیم . فرزاد به من گفته بود از اونجایی که ممکنه این کار ساعتها وقت ببره بهتره که به یه بهونه ای یک روز از خونه خارج شم و منم به مهرداد گفتم که اگه اجازه میده برم یه سری به یکی از دوستان دوران دبیرستانم بزنم و تولدشه و هم این که در دکور چینی بهش کمک می کنم و هم این که خیلی وقته همو ندیدیم و دلم باز میشه . اون درجا قبول کرد و اصلا نپرسید کجا می خوای بری و چیکار می خوای بکنی . شاید به این دلیل که با خیالی راحت تر می تونست تو خونه رو عکسهای منتشر نکرده بشینه و ببینه که چیکارشون می تونه بکنه . من و فرزاد یه جایی رو به عنوان وعده گاه نشون کردیم که اون بیاد سراغم . من دیگه با خودم ماشین نیردم . یه ماشینی زیر پاش بود که اسمشو هم نمی دونستم چیه . به رنگ مشکی متالیک و خیلی هم شیک . عینک دودی هم که به چشاش گذاشته بود خیلی  به رنگ ماشینش میومد . بی خیال کراوات هم زده بود . منم طبق همون شیوه ای که در خونه فتانه پیش گرفته بودم یه چمدون پر از لباس و شورت و سوتین با خودم آورده بودم که فرزاد گفت خودشم خیلی از اینها رو ردیف کرده . خیلی خوش هیکل و خوش تیپ بود . منو یاد هنرپیشه های جذاب دهه هفتاد میلادی مینداخت که فقط عکس و فیلمهاشونو دیده بودم . هرچند اگه سنم به اون موقع قد می داد بازم باید همینا رو ازشون می دیدم . منم الحق و والانصاف سنگ تموم گذاشته بودم . چون اگه تعزیرات میومد ما رو با خودش می برد . یه مانتویی تنم کرده بودم که فرقی با پیراهن نداشت و زیر اون مانتو هم یه استرچ پارچه ای به رنگ سفید که خط درزهای کونو خیلی قشنگ نشون می داد و بر جستگیهای اونو . وقتی اینو به فرزاد گفتم گفت از این شلوارها زیاد داره و بررسی می کنه هرکدوم که بیشتر بهم میا د با همون واسم عکس می گیره . -طناز تو خیلی خوشگل تر و خواستنی تر از اونی هستی که توی عکسات نشون میدی . حیف .. حیف از این مهرداد که قدر تو رو نمی دونه .. بازم داشت مخ منو کار می گرفت که یه جورایی راضی شم باهاش حال کنم . من خودم کرم این مردا رو می دونم . حرف نداری چشات ابروهات لبات حالت صورتت .. حیف که بیشتر از نمره 20 نداریم . خدا دنیا رو در 6 روز آفرید ولی فکر کنم خود تو و نقش و نگار تو 7 روز هم بیشتر کار برده باشه .. از این زبون بازیهای اون لذت می بردم و دلم می خواست بازم بگه . خونه اش در طبق چهارم یه مسکونی 4 طبقه و7 واحده بود . و واحد هفتم یه سره بود و طبقه چهارم همون یه واحدو داشت . می گفت که پشت بومش هم اختصاصیه وفقط واسه گذاشتن دیش ماهواره باید ازش اجازه و کلید بگیرن . -ببینم یعنی میشه رفت پشت بوم و زیر آسمون آبی هم طوری عکس انداخت که کسی مزاحم نشه ؟/؟ -بعضی قسمتهاش که زاویه اش طوریه که از اطراف مشخص نشه آره . هیجان زیادی داشتم که زودتر کارمونو شروع کنیم . یه ساعت مونده بود به ظهر ولی مختصر غذایی خوردیم که بتونیم راحت تر کارمونو شروع کنیم . مانتومو در آورده و یه چرخشی به باسنم داده و رفتم جلوی آینه تا ببینم استیل کونم چه جوریه -طناز جون نگران نباش همه چی عالی درمیاد . هیکلت که توپه و حرف نداره عکسات هم توپ توپ میشه . فرزاد زودتر از من خودشو لخت کرد و فقط با یه شورت جلوم قرار گرفت . -فرزاد من می ترسم . مهرداد زرنگه . اون می فهمه عکسا اصله .. -نترس طناز اون حال و حوصله سابقو نداره . مخشو کار می گیرم زیاد سرک نکشه . اون فقط حواسش پی این قضیه هست که تو با یکی دیگه باشی . چند تا عکس جعلی هم میذارم و قاطی این عکسا می کنم که مشکوک نشه . باورکن اصلا این روزا خیلی گیج می زنه و تو باغ نیست . اون هیجان می خواد . وای طناز تو دیگه کی هستی . هر زن دیگه ای جای تو بود به بهترین نحو ممکنه از این وضعیت به نفع خودش استفاده می کرد . حالت اولم با همون شلوار استرچ کون نما و یه تاپ حلقه ای بود . فرزاد که با یه شورت کنارم ایستاده بود کیرش عین یه توپ بیسبال شده بود و داشت شورتشو می ترکوند . داماد شب زفاف این طور خودشو لخت نمی کرد که اون مثلا واسه عکس برداری هیجان داشت . می خواست باهام حال کنه دو تا کف دستشو می ذاشت رو قسمت دو تا قاچ کونم و مثلا باسنمو از این طرف به اون طرف کرده می خواست معلوم کنه کدوم استیل بیشتر بهم میاد . منو به یاد حرکات فتانه مینداخت که اونم از این حربه واسه حال کردن من استفاده می کرد . شاید وقت گذاشتن تا یه حدی واسه تنظیم منطقی به نظر می رسید ولی در این حد دیگه جز حال کردن چی می تونست باشه . عیبی نداره بذار در همین حد حالشو بکنه . حالا کار به جاهای باریک تری نرسه ونکشه اشکالی نداره . -فرزاد جان یه خورده سریع تر این جوری که پیش میری ممکنه یک هفته هم کارما طول بکشه . چند تا عکس  که با  چند تا شلوار استرچ و کون بر جسته ام در حالت های مختلف گرفتم نوبت به این رسد که از پشت شلوارموتا نیمه کون و بعد تا زیر کون بکشه پایین و کون لختمو بندازه توی دید ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر