ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

عاشقتم میسترس 11

صبورا من دوستت دارم . عاشقتم . من می خوامت . هرکاری بخوای واست می کنم . من تسلیمتم . هر کاری رو دوست داری باهام انجام بده . من خلاصه ای از تو هستم .. -حالا دیگه پاشو . من از مردای رویایی خوشم نمیاد . حیف که رو حرفم وایسادم . وگرنه اصلا نمی ذاشتم از این چرندیات بگی .. وقتم تموم شده بود . می خواستم بهش بگم تو به این احساسات من میگی چرندیات ؟/؟ ولی حالا دیگه نوبت من بود که روحرفم وایسم و به قولم عمل کنم . این من بودم که نباید می ذاشتم اون راجع به من حس بدی پیدا کنه . -آفرین می بینم حالا داری میشی یه اسلیو خوب . اوخ که این سی دقیقه واسم مث یه سال گذشت اسلیوخان .  منو بست به ستون و دوباره یه شلاق تو دستش گرفت و این شلاق یه خورده ریش ریشای محکم تر و کلفت تری نسبت به شلاق قبلی داشت . میسترس صبورا اونو محکم تر به بدنم می زد . احساس سوزش و درد شدیدی می کردم . اون حس لطیفی رو که من نشونش داده بودم و اظهار عشقی که بهش کرده بودم اونو عصبانی کرده بود و به این سادگیها نمی تونست کوتاه بیاد . اون باهام خشن بود ولی امروز خیلی خشن ترشده بود .. آخ صبورا تو هر کاری باهام بکنی من حرفی نمی زنم . بالاتراز این نیست که جونمو بگیری . من راضیم . از این افکاری که در سر داشتم فقط همینو بهش گفتم که یه اسلیو اگه جونشو واسه میسترسش بده بازم کاری نکرده . من درخدمتم تا هرکاری که دوست داری باهام انجام بدی . سوزش شدید و درد بیچاره ام کرده بود ولی حس می کردم با هر ضربه شلاقی که بر پیکره ام می زنه درونم آروم تر میشه . صبورا رو سر حال تر می دیدم -این ضربات آدمو هوشیار تر می کنه و فکر عشق و داشتنو از سر آدم بیرون می کنه .. کاش می تونستم بهش بگم منو بکش لت و پار ترم کن ولی منو به خاطر این که گفتم دوستت دارم و غرق تو هستم تنبیهم نکن . دوست داشتن که گناه نیست . فنا شدن در یکی دیگه و فدا شدن به خاطر اون که گناه نیست . اون از این که دوستش داشته باشم و درش محو بشم راضی بود ولی عاشقانه دوست داشتنو دوست نداشت . چون به عشق اعتقادی نداشت . شاید اگه عشقو می پذیرفت حس می کرد که اونم باید عاشق من باشه و این با روح میسترس بودن اون ساز گاری نداشت . یه محفظه شیشه ای که یک سرش باز و یک سرش بسته بود و یه تلمبه دستی هم بهش نصب بود آورد و بعد از باز کردنم  اونو داد دست من  . اسمش وکیوم بود . برای کلفت تر کردن موقت کیر و ایجاد ورم در کوس به کار می رفت . کوس خوشگل و تپل اونو باید متورم می کردم . .. -نه قبل از این که با وکیوم کوسمو متورمش کنی اول بهتره خوب برقش بندازی . واسه تنوع لازمه -هرچی شما بفر مایید . رفت یه ژیلت و یه کاسه آب و یه ژل کف آورد و داد دست من . -خوب ژل کفش می کنی و خوب موهاشو می گیری .. اول با قیچی این پشما رو می تراشی که تیغ زنی واست راحت باشه . فقط اگه منو بسوزونی و خراشم بدی حالتومی گیرم . می خوام طوری برقش بندازی که وقتی ورم می کنه  به نظر بیاد که انگار داره می ترکه . ازم خواست که یه دور موهای کوسشو مثل آدامس تو دهنم بجوم . همین کارو هم کردم . ولی همراه با این کار خلافی هم می رفتم و یه خورده مغزی کوسشو هم با لبام لمسش می کردم . -داری خلاف میری . باید تنبیه بشی .. ولی خیسی کوسش نشون می داد که خیلی خوشش میاد و حس نداره که تنبیهم کنه -حالا زود باش با قیچی اول اصلاحش کن بعد تیغش بنداز -چشم میسترس صبورا . راستش من وقتی خودم می خواستم موهای کیرمو بر دارم و تمیزشون کنم اون اوایل چندشم می شد ولی برای میسترس خودم با لذت این کارو انجام می دادم . چقدر کوس نازش اون زیر سفید تر و گوشتالو تر به نطر مبومد . کوچولو و تپلی . کناره هاش هم یه ورم خاصی داشت که هرچی موهاشو بیشتر بر می داشتم ورمش مشخص تر می شد . . اگه اونو با وکیوم بادش می کردم خیلی کلفت و بر جسته می شد . شاید از ریخت و قیافه می افتاد ولی چاره چی بود . وقتی کفو رو کوسش پخش کردم واسه یه لحظه مچ دست منو گرفت . خیلی خوشش میومد . منم ژیلتو به آرامی و نرم نرم رو کوس قشنگش می کشیدم . چقدر دلم می خواست زبونمو می کشیدم روی کوسش .. -میسترس صبورا می تونم یه چیزی بپرسم .. -بپرس -اسلیوها یه آزادی خودکار ندارن ؟/؟ بعضی کارا رو نمی تونن به ناگهان انجام بدن  ؟/؟ -مثلا ؟/؟ -می تونم یکی شو نشون بدم ؟/؟ -خب بده .. کوسشو تقریبا برق انداخته بودم . زبونمو کشیدم روش و یه خورده اونو فرو کردم تو کوسش و بعدش قبل از این که حس کنم مخالفتی چیزی داره  چوچوله های صاف و صورتی اونو گذاشتم تو دهنم -آخخخخخ .. خوبه خوبه .. این مدل کارا رو آزادی تا زمانی که دستور تغییر حرکت نداده باشم .. حالا کار قبلی رو خو ب تمومش کن به اینجاش هم می رسیم . ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر