ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 97

فهمیدی چی گفتم آریا ؟/؟ اصلا از شانسمه . من نمی دونم امروز از هر سمتی که میرم باید این دختره رو اینجا ببینم اصلا شانس ندارم . -آرمیلا جون این شماره ها شانسیه .. یعنی شانسی شد که ما کنار دختر عمو قرار گرفتیم . تازه اونم از گوشت و پوست و استخون ماست . -آریا کاری نکن که دیگه زیر کیر ت نخوابم ها امشب تو رو بذارم توی خماری -منو از چی می ترسونی .. من خودم کمی خسته بودم و یه خورده هم سر و صداهای آهو و شوهره حواسمو پرت کرده بود . -هر کاری دوست داری انجام بده حرفی ندارم . باشه . تو که همه دوست داشتنات الکی و چاخانه . کوستم بهم نده خواهر . خواستم خودمو بکشم کنار ولی آرمیلا نذاشت و با سنگینی بیشتری کوسشو رو کیر من قرار داد -حالا واسه ما قهر می کنی ؟/؟ ادای دخترای ناز نازورو در میاری ؟/؟ فکر کردی ؟/؟ من ولت می کنم بری با اون دختر عموی نسناست لاس بزنی ؟/؟ -چی میگی آرمیلا اون شوهرش باهاشه و تو خودتم می دونی تا موقعی که طرف رضایت نده در این قسمت از بر نامه شبانه ما نمی تونیم با هم باشیم -داداش من خودم می دونم تو و آهو چه هفت خطی هستین . این شوهر کوس خل بی خایه آهو چه می دونه مقررات و بخشنامه چیه اون دو کلام فارسی بلد نیست حرف بزنه . فکر کردی سرش میشه که قانون شب چیه قانون روز چیه فکر می کنه حالا هم مثل روزه که هر کی از راه رسید و سر چادرو داد بالا می تونه بیاد و کیرشو فرو کنه توی کوس زنش .-خواهر از بس آهو آهو گفتی دیگه حال منو به هم زدی اگه راستی راستی من به فکرش نبودم منو به فکرش انداختی . چرا این قدر حساسیت نشون میدی . بذار به عشق و حالمون برسیم -راس میگی داداش معذرت می خوام . بیا منو ببوس . ببوس . بگو بازم دوستم داری . بگو با کوس من حال می کنی  با هیچ تنی به اندازه تن من حال نمی کنی . بگو بازم آرمیلا رو بیشتر از همه دنیا دوست داری . آرمیلا همچین رفته بود توی حس که اگه اون موقع بهش می گفتند که حاضری از شوهرت جدا شی و با داداشت از دواج کنی با کمال میل قبول می کرد . خواهر دیوونه من که دیوونه من بود . دستامو دور کمرش حلقه زده اونو به خودم فشردم . .. بازم سر و صدا ی این چینگ و آهو دیوونه ام کرده بود . تخت ما هم چسبیده به قسمتی بود که همجوار آهو و چینگ بود و با اون طرف و صدای اون طرف که مامان زیر کیر پسره قرار داشت فاصله داشتیم . نمی دونم اون پسره اسمش چی بود . فکر کنم آرمیلا گفته که اسمش مهران یا مهرداد باید باشه . هر کی بود که مامان بد جوری جیغ می کشید و صدای فریاد پسره هم به گوش میومد . چون می دونستم مامان هوسی و حشری من به کیر تازه و چاق و چله مخصوصا پسرای جوون رحم نمی کنه . یه خورده هم دلم هول بود که نکنه بیان این ور و آرمیلا بره زیر کیر این پسره . دوست داشتم آهو رو بکنم و آرمیلا رو هم بکنم و کس دیگه ای غیر من اونا رو نگاد . ولی این که نمی شد . به این می گفتن خود خواهی . من زیر بودم و آبجی روم .. قبل از این که آرمیلا لباشو بذاره رو لبام شروع کردم به بلبل زبونی . -عزیز دلم خواهر خوشگلم . تو قشنگ ترین و خواستنی ترین زن دنیایی . تو رو از همه بیشتر دوست دارم . آهو کیه .. پریسا کیه .. مامان جونو دوست دارم ولی نه به اندازه تو .. اصلا تو از خود خودم واسم عزیز تری . چرا همش می خوای باهام قهر کنی . تو که می دونی من چقدر دوستت دارم . با همه وجودم . نیاد اون روزی که اشکتو ببینم .. اون عجیب به هوس افتاده بود و با این حرفام خودمم کیرمو از پایین به بالا حرکت می دادم تا همراه با حرکات گایشی آرمیلا فشار رو زیاد تر کرده و زود تر اونو به ارگاسم برسونم . همین که گفتم نیاد اون روزی که اشکاتو ببینم اشک از چشاش سرازیر شد . . -عزیز دلم آرمیلای گلم واسه چی گریه می کنی -منم دوستت دارم آریا . اگه حرف بدی بهت زدم منو ببخش . -عیبی نداره . اگه کیرم وارد هر کوسی که بشه بازم دلش پیش کوس توست خواهر نازم . این که هر چه زود تر بپره و بیاد پیش تو . حالا اینجا مقررات اینه که هر کی بره سراغ هر کی دیگه .. . یه خورده بیشتر حرفای محبت آمیزی بهش زده و بعد لباشو شکار کردم . . با هوس و عشق و محبت اونا رو می مکیدم . آرمیلا اینا رو حس می کرد و با تمام حس و هیجان خودشو رو کیر من حرکت می داد . کوسش همچنان داغ و خیس بود . با طرز حرکاتش آشنا شده بودم . می دونستم در وضعیتی قرار گرفته که هر لحظه امکان ار گاسم شدنش هست . کف دستامو از روقاچ کونش بر داشته به طرف کمرش رسوندم و به نرمی روی کمرشو می مالوندم . . حس کردم که داخل کوس آرمیلا غلیظ تر شده و پس از این که نفسهاش تند شده بود حالا داره آروم تر میشه . خواهر گلم داشت ارضا می شد . . لبمو آروم حرکت داده و فقط همینو تونستم بگم که آرمیلا خیلی دوستت دارم تو رو باهمه حس و وجودم دوست دارم . دوستت دارم ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر