ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

نقاب انتقام 40

اصلا نفهمیدم کی و چه جوری رو تخت ولو شدیم و هر دو تامون لخت لخت تو بغل هم می لولیدیم . اون بازم منو جادو کرده بود با همه نفرتی که ازش داشتم -سها نه من نمی خوام نمی خوام که به گناه آلوده شم . -سهراب تو امروز چته شوخیت گرفته . فقط حواست باشه من حواسم هست . وقتی بهت گفتم که دوستت دارم و جز تو هیشکی دیگه رو نمی خوام و با هیچ مرد دیگه ای نیستم رو حرف خودم وای می ایستم . -ولی تو خودت اون دفعه واسم تعریف کردی که با این که شوهر داشتی اذیتش کردی -سهراب چرا حرف تو دهنم میندازی . من کی همچین غلطی کردم اون سرم بلا آورد اذیتم کرد و من مجبور شدم .. اصلا اون چه ربطی به این قضیه داره . من اگه بفهمم یه رقیب عشقی فرستادی سراغ من  باورکن یک گردان مامور می فرستم سراغش تا بهت نشون بدم هیشکی نمی تونه سد راه من شه .. من خودم می دونم چته تو به یکی دیگه دل بستی و هوایی شدی -سها تو شوهر داری . تو زندگیت با من فرق می کنه -عزیزم تو فقط لب تر کن من ولش می کنم و زن تو میشم . قسم می خورم که تا آخر عمرم چشمم دنبال مرد دیگه ای نباشه -ولی من در تو نمی بینم -اصلا معلوم هست چته ؟/؟ نکن با من این کارو پشیمون میشی ؟/؟ -می خوای چیکارم کنی . اون دختر احتمالی رو که میگی سر راهمون سبز شده اذیت می کنی ؟/؟ یا منو ؟/؟ کدومو ؟/؟ هان ؟/؟ فکر نمی کنی این جوری من ازت متنفر میشم ؟ زده و خسته میشم . بااین که اونو تحت تاثیر قرار داده بودم ولی بازم دلواپس بهشته بودم . مخصوصا اون جایی که گفت یک گردان مامور می فرسته سراغش . از دست دو تا نگهبان من چه کاری بر میومد . قاچاقچیا می خواستند بهشته منو بدزدن .. .سها خودشو انداخته بود توی بغل من . نزدیک بود اشک از چشام جاری شه . خودمو پست حس می کردم . وجدان و عشق و عاطفه و احساسو زیر پاگذاشتم . هرچقدر حواسمو بردم جای دیگه بازم دهن و لبای سها کار خودشو کرده بود . اون مثل خودش افسونگرانه کیرمو ساک می زد -نههههههه نکن . این کارو باهام نکن -الان دومین باره که مثل دخترا ناز می کنی کیرمو که سفت و شق شده بود گرفت تو دستش با حرص چند بار بر سرش بوسه داد و اونوروبرو چشام گرفت و چند بار به این طرف و اون طرف حرکتش می داد می خواست بهم نشون بده که ببین این کیر منه که واسه حال دادن و حال کردن تیز شده . درحالی که این یه امری طبیعی بود . -عزیزم ناز نکن . نمی دونم چرا کم حوصله شدی . ببینم مگه عاشق شدی ؟/؟ شایدم عاشق من شده باشی . شایدم منو دوست داری . چیه تنبل خان . اینو از اول بگو . حالشو نداری کوسمو بخوری و خودتو بندازی رو من ؟/؟ خسته ای ؟/؟ من میام روت . اومد رو من و کوسشو انداخت سر کیرم . کارشو کرده بود . دستام خود به خود رفته بود دور کمرش . دیگه فرار فایده ای نداشت . دلم می خواست کیرم شل شه از کوسش بزنه بیرون خیلی هم لذت می بردم . کیرم همون کیر بود و کوس همون کوس . همون راهی که دهها و شاید صد ها بار مسیر حرکات رفت و بر گشتی کیرم بود بازم بهم لذت می داد . این بار سعی کردم به لذت و قلقلک کیرم و هوسم فکر کنم و این که بخوام به ناگهان ارضا شم . کیرمو ول کردم تا خودشو خالی کنه ... -آخخخخخ سهراب تو این همه هوس داشتی و من نمی دونستم ؟/؟ چقدر زود آبتو خالی کردی . منو ببخش که فکر می کردم تو خیلی بی حال و بی تفاوت شدی . عیبی نداره ..فقط دوستم داشته باش . یه ذره . من که با تمام وجودم عاشق توام . دوستت دارم . فقط یه ذره .. سها از این که آب کیر منو این قدر زود خالی شده می دید لذت می برد . به هیجان اومده یه تکونی به کونش داد و کیرمو گذاشت دهنش . -سها داری بستنی قیفی می خوری ؟/؟ -آره یه بستنی داغ داغ داغ . اگه بدونی چقدر شیرینه . خیلی حال میده .. -نوش جونت .. دیگه هر کاری کرده بودم فایده ای نداشت .اونم ساز خودشو می زد و سنگ خودشو به سینه . بازم باید یه جوری باهاش راه میومدم . شاید بهترین راه و بهترین کار این بود که خودمو یه مدتی از این شهر و دیار غیب می کردم تا آبا از آسیاب بیفته .. این دانشجو بودن بهشته هم کارمو خراب کرده بود . می تونستم اونقدر تامینش کنم که اصلا دنبال مدرک و تحصیل و شغل نباشه ولی می دونستم که اون از روی عشق و علاقه هم داره درس می خونه و من اگه بهش پیشنهاد ترک تحصیل بدم هرگز قبول نمی کنه . سها یکی از سینه هاشو دودستی چسبید و اونو از نوک فرو کرد تو دهنم -بخورشششش بخورشششش سینه هامو بخور می دونم دوستشون داری . ببین چقدر آبداره . نوکشو ببین واست تیز تیز شده . من که می دونم چقدر دوستم داری واسم ناز می کنی . حالا بخورش . ببین چقدر دوستت دارم که هرچی که بگی گوش می کنم . بازم همون طعمو حس می کردم . طعم سینه هایی که بار ها و بار ها میکشون زده بودم و فکر می کردم برای سالها و تا آخرین نفس مال خودمه ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر