ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مادر فداکار 47

تازه از طرفی یادت رفت که چه جوری داشتی خودتو می کشتی که پسرم داره از بین میره و بیا یه کاری کن که اون منحرف نشه و از این حرفا ؟/؟ در هر حال من نمی دونم المیرا اگه نخوای باهام راه بیای و امیر اگه بفهمه که تو می خواستی زیر کیر جمشید بخوابی اون وقت چه حالی پیدا می کنه ؟/؟ .. المیرا خیلی ترسیده بود و با توجه به خوابی که امیر براش تعریف کرده بود و اونم باورش شده بود و این که مادره باید از یک کاری که اونو به بیراهه هدایت می کنه نجات داده بشه حتما امیر یقین می کنه که هر چی الهام گفته درسته . برای همین یه خورده کوتاه اومد -الهام همین یک باره .. تو خودت می تونی بری با هر مرد دیگه ای که خوشت اومد بلاسی . دست از سر پسرم بر دار فقط همین یک بار .. اونم چون سر زده به این صورت اومدی -المیرا فراموش نکن که من هواتو داشتم و دارم  ولی طوری بر خورد نکن که انگاری امیر دوست پسرته . فردا پس فردا باید براش زن درست کنی . می خوای با عروس خودتم این بر خوردو داشته باشی . ؟/؟ هنوز هیچی نشده چرا تا این حد حسودی می کنی ؟/؟ .. -خب چاره چیه حالا تا اینجا رو که اومدی بقیه شو بیا . زود باش تا امیر بیشتر از این مشکوک نشده . میگه چه خبر باشه . المیرا این دلخوشی رو داشت که ارگاسم شده ولی از این که نمی تونه دربست امیر رو در اختیار داشته باشه و احتمال داره که الناز فردا بر گرده حالش گرفته بود . هر چند می دونست بعدا برای بودن با امیر فرصت زیاد داره ولی این واسش یه حالت نوبری رو داشت و دلش می خواست واسه کوس دادن سر خری نداشته باشه . الهام با سه سوت خودشو لخت کرد .. -فدای امیر خوشگله ام بشم . خواهر زاده خوشگل و کاکل زری خودم . یه دستی هم به سر کیرش کشید و اونو در  مشتش گرفت و گفت کاکل زری گل به سری .. جووووون .. زبونشو دراز کرد و دهنشو باز . پس از این که چند لیسی به کیر امیر زد کیر خواهر زاده شو تا وسطا فرو برد توی دهنش .. امیر واقعا داشت حال می کرد . دو تا زن . خاله و مادرش . دو هم خون . چه تنوعی . حالا با توجه به این که آبشو واسه مادرش خالی کرده بود می تونست الهام حشری رو با هیجان بیشتری بکنه . المیرا وقتی این صحنه ها رو می دید از حرص نمی دونست چیکار کنه . الهام هم زرنگی کرد و قمبل کرد و کونشو گرفت طرف کیر شق شده امیر و در یک حالت سگی و زانو زده قرار گرفت . این جوری دیگه چشش تو چش خواهرش نمیفتاد مگر این که خود المیرا خودشو از روبرو نشون خواهرش می داد . امیر یه دستی رو کیر کلفتش کشید و به نگاهی هم به سوراخ کوس خاله اش انداخت . با چرخشایی که الهام به کونش می داد دل امیرو بیشتر برده بود . پسر زیر چشمی یه نگاهی به مادرش انداخت و از این که اونو ناراحت می دید یه خورده دلش گرفته بود .  دلش  می سوخت از این که پس از سالها مادرش حس می کرد که در هر حال می تونه با یه مردی هر چند پسرش شبو تا صبح سر کنه و یه مزاحم از راه رسیده و همه چی رو خراب کرده -امیر چته تو خاله اتو دوست نداری ؟/؟ بهت حال نمیده ؟/؟ یادت باشه من و المیرا از یه گوشت و پوست و استخون هستیم و منو کردی انگار مامانتو کردی و بالعکس .. من و مامانت  این حرفا رو با هم نداریم خواهر باید هوای خواهرو داشته باشه .. اون حس کرده بود که شاید امیر تحت تاثیر احساسات مادرش قرار گرفته باشه . امیر خیلی آروم به مادرش گفت -المیرا جون اگه شما اجازه می فر مایید احترام مهمون رو نگه داشته باشم . -امیر جون تو خودت حالا واسه خودت مردی شدی و من دیگه برات تعیین تکلیف نمی کنم . هر جوری دوست داری همین طور عمل کن . البته الهام جون گفته امشب استثناست و چون از این به بعد من می خوام زحمتشو کم کنم اونم  بهم گفته که دیگه سراغت نمیاد و امشب برای بار آخرشه .. . امیر لبای مادرشو بوسید و از اون طرف هم الهام که از حرفای المیرا عصبی شده بود به شدت حرص می خورد . این بار پسر خیلی آروم زیر گوش مادرش گفت مامان این قدر حرص نخور من با هیشکی به اندازه تو حال نمی کنم . اگه دلشو نداری برو یه اتاق دیگه .. المیرا دلش می خواست بمونه و به نوعی همگامی کنه و  خودی نشون بده . با این که حرصش می گرفت ولی اگه غیبش می زد بیشتر حرص می خورد . -امیر چقدر خاله اتو منتظر میذاری . یادت رفت دفعه قبل چه هیجانی داشتی ؟/؟ ببینم نکنه دوست دختر زیاد داری که بهت میرسن . آخه اون ظاهرا از بقیه کارای امیر و سکسهاش خبری نداشت و فکر می کرد هنوز همون تشنه روز اوله که رو هوا کوس خاله خودشو بزنه .. . امیر کیرشو در یه خط مستقیم رو کوس الهام نگه داشته بود . الهام رفت دستشو از پشت بذاره رو کیر واونو خودش به داخل کوس هدایت کنه که نتونست دستشو تنظیم کنه . المیرا این کارو انجام داد . دلش نمیومد از کیر امیر دل بکنه . کیرپسرشو گرفت تو دستش و اونو با سوراخ کوس الهام تنظیم کرد . هر چند خود امیر می تونست این کارو انجام بده ولی مشارکت این دو نفر یه لذت خاصی بهش می داد . مخصوصا وقتی که با دستای مادرش بوده باشه . هرچند المیرا کیر امیرو گرفته و اونو به طرف کوس  الهام می فرستاد ولی امیرم با حرکت خفیفی که به خودش می داد کیرو بیشتر توی کوس خاله اش جا می داد . در یه حد فاصلی المیرا دستشو گرفت تا کیر امیر تا ته بره توی کوس الهام .. ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر