ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

خوشبختی

خوشبختی ؟/؟ یاسمنی که خورشید وار می خندد . از سبزستانی که بوی نعنا می داد گذشتم به من می گفت که احساسی  ندارد . می دانستم که خوشبختی یعنی او . سینه زرخیز کوهها را می شکافند ابر های باران زا می سازند . پیکره های آهنین را به جنگ ارواح می فرستند ولی  نمی دانند که خوشبختی کجاست ,  چیست . برای من خوشبختی یعنی او . یعنی ترانه شاد و سکوت غم . اگر از من بپرسند که خوشبختی کیست بی تردید فریاد خواهم زد که او واگربگویند که خوشبخت کیست فریاد خواهم زد که من ! دیگر بارانی نخواهد بارید . گلستان , خزانی نخواهد داشت . بلبل همچنان نغمه خواهد خواند که خوشبختی در این سبزه هاست . اشکهای خوشبختی به دشت تشنه محبتم می ریزد . دوستت دارم ای ثمره رنجهایم !سالهای سال در جستجوی تو بوده ام و اینک فریاد می زنم تا آسمان و آسمانیان بلرزند تا بدانند که از خوشبخت مردن هراسی ندارم . تبسم خوشبختی گشوده تر از چشمان گشوده خورشید زیباتر از هر احساسی ابری ندارد ,تبسمی بر فراز رویاهای واقعی که زمانی با دیوانگی دمسازم ساخته بود . بار خدایا به خود این اجازه را نخواهم داد که دیگران شاهد رشک بردن به خوشبختی من باشند .چشمان زیبای خوشبختی درخشان تر از ستارگان خوشبخت است چه لذتی بالاتر از نگریستن به خوشبختی , غرق آن گشتن و خود را به روح او سپردن ! من فریاد می زنم تا همگان بشنوند و بدانند که اوست اوست . زنده نخواهم بود تا شاهد پرواز تنهای خوشبختی باشم . پروازی که از دنیای من فاصله ها گیرد . من با او پرواز خواهم کرد . بر بالهای او خواهم نشست از کنار ستارگان خدا خواهم گذشت . آن گاه به آدمیانی که صدای مرا نمی شنوند خواهم گفت ببینید من خوشبختی خود را یافته ام . .. نقل از دفترخاطرات سربازی .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر