ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اگر تو بخواهی

اگر تو بخواهی سایه ها را خواهم شکست تا خورشید عشق را یک بار دیگر ببینی تا ببینی که چگونه پای برهنه بر صخره های تیز بی مهری تو گام می سپارم . می روم تا رد پای خونین مرا ببینی . ببینی که چگونه با قلب شکسته ام از تو و گذشته ها می گریزم شاید که در رویایی دیگر و در آینده ای دیگر باز هم خود را در آغوش تو ببینم . اگر به دنبال من نیایی رد پای خونین مرا نخواهی دید . اشکها ی پیش روی من آن چه را که پشت سر نهاده ام با خود خواهد برد  و تو در کویر خشک بی مهری و بی وفایی آن چنان سنگین دل گشته ای که نه اشک و نه خون و نه اشک خون هرگز متاثرت نمی سازد . نمی دانم از که و از چه بنالم . نفرین بر زندگی که رهایم نمی سازد . هرچند که تو رهایم کرده ای . تو که هستی من بوده ای .. نفرین بر سایه زندگی که رهایم نمی سازد . نفرین بر زندگی که پنجه های مرگبارش را تا نیمه وتا نیمه پیکره ام فرو برده و حتی مرگ را به آسانی تقدیمم نمی دارد . بگو از من چه می خواهی .. بگو از من چه نمی خواهی .. من درمانده ام . در هم شکسته .. نه مهر آفتاب و نه بارش غم نه لبخند ستارگان و نه فریاد عشق از هیچیک نصیبی ندارم . نمی دانم آیا روزی هم خواهد رسید که امروز مرا در دریابی ؟ /؟شاید هر گز نخواهم که تو حال و روزم را با تمام و جودت حس کنی .. تا تو نشکنی هرگز نخواهی دانست شکستن و درد آن را .. ومن شکستن تو را نمی خواهم . ساحل و دریا , خورشید و آسمان , بهار و شکوفه ها , پاییز و برگهای گریان , آهو ی در امتداد ماه همه از عشق می گوید و می گویند اما من در سایه های خیال خود هم تو را نخواهم داشت . درمیان واژه ها سر گردانم . نمی دانم چگونه فریاد بزنم ؟/؟ نمی دانم بر سر که فریاد بزنم ؟/؟ با قلم قلب خود بر روح سرگردان تو می نویسم که دوستت دارم می نویسم که جانم را تقدیم تو می دارم می نویسم که دیگر ناتوانم از این که  قلب  سنگ و سخت آن روح سر گشته را نرمش سازم . احساس می کنم که رقص واژگان را نمی بینم احساس می کنم که از من و از خود و از احساس من می گریزی .. . هنوز هم نمی دانم که آیا چون صخره ها سنگی و یا می خواهی که سنگ باشی . از واژه هایم می گریزی . توبا فرار از فریادم به فردا  خواهی رسید . فریادم پیش از تو به فردا رسیده است . وتو فریادم را در فردا خواهی شنید . ای فراری از فریا د! از فردا چگونه خواهی گریخت ؟/؟ ای گریزان از من از خود چگونه خواهی گریخت ؟/؟ آن که چون تو قلب مهربانش را سنگ می سازد می تواند که دوباره مهربان گردد . آن که روزی از عشق می سرود باز هم می تواند از عشق بخواند از لحظه های تپش و انتظار . بسوزان ! بمیران ! از واژگان بگریز!  احساس کن که بی احساسی .. این آتشفشان را بمیران اما دود این آتشفشان خاموش , فردا و فر دا ها بر فراز قله عشق , بر مرگ احساس تو مرثیه خواهد خواند .. پایان .. نویسنده .. ایرانی  

8 نظرات:

m گفت...

ایرانی بزرگوار درود بر شما
یکی دوتا سوال فوری داشتم
1 : داستان من و مامان و زن دایی چند قسمت میکشه و چه روزهایی منتشر میشه ؟
2 : داستان های ادبی تک قسمتی که هر روز میگذارید ادامه خواهد داشت ؟ چون درخواست تاپیک جدیدی را دادم تحت عنوان ( البته با اجازه شما استاد عزیز ) دل نوشته ها ( نوشته ایرانی) در بخش ادبی

ایرانی گفت...

با سلام به آره داداش نازنین و دوست داشتنی ! داستان لز من و مامان و زن دایی هر هفته همین ساعت و در چهار شنبه ها منتشر خواهد شد که احتمالا 5 یا 6 قسمت خواهد بود . من چهار قسمت آن را تا به حال نوشته ام و مطالب و چیز خاصی هم نمانده که آن را طولانیش کنم . در مورد تک نوشته های ادبی هم از زحمات شما سپاسگزارم . قبلا هفته ای یک بار می نوشتم و الان هشت نه روزیه که پشت سر هم نوشتم وحالا فکرکنم به صورت پراکنده و با قبلی هاحداقل یه چهل تایی بشه . اگرم بعدا فرصت نکنم که هرروز بنویسم هر چند روزیک بار خواهم نوشت و ادامه خواهم داد چون عشق و علاقه من به این مطالب بیشتر از داستانهای سکسیه و به گذشته های خیلی دور تری بر می گرده ولی خب علاقه و گرایش خواننده ها ظاهرا به داستانهای سکسی بیشتره ... و چند تا از این نوشته های ادبی هم مربوط به ماههای قبله وحتی سال قبل که اگه بخوای پس از بررسی اونا رو هم معرفی کنم و عنوانشونو بگم . واقعا خسته نباشی از توجه ومحبت تو دوست و رفیق گل و نازنینم بی نهایت متشکرم . سرفراز باشی ...ایرانی

m گفت...

ایرانی جان
اگه مقدور باشه و داستانت جا برای قسمت های بیشتری داره به نظرم طرفدارای خودش را بتونه به خوبی جذب کنه حالا من با همون 6 قسمت درخواستش را میدم تا ببینیم بازخوردش و میل شما چه چیزی براش رقم خواهد زد .
با عشق : آره داداش aredadash

ایرانی گفت...

البته آره داداش عزیز در مورد خواهر خوب و خوشگلم فرموده بودی که لز حداقل باید 18 تا باشه من شاید اگه یه مطالب حاشیه ای هم بشه اضافه کرد اونو به هشت قسمت هم برسونم یعنی من و مامان و زندایی رو میگم درهر حال هر چهار شنبه من یک داستان لز میذارم . با تموم شدن یک داستان یکی دیگه جاشو می گیره و داستان خواهر خوب و خوشگلم هم که لز بین دو تا دختر و مادرشون بود که احتمال داره طرفداران لز خیلی هاشون متوجهش نشده باشن .. من بیشتر از یکساله که در همین ساعت داستان لز میذارم چون مامان آمپولی من زیاد طول کشید و بعضی ها هم چند قسمتی بودند شاید تعدادشون خیلی زیاد نشده باشه ولی بر نامه چهار شنبه و لز سر جاشه باز هم سپاسگزارم از همراهی شما ... ایرانی

m گفت...

ایرانی عزیزم
منظورم از 18 تعداد قسمت یا پست هاش نیست و نبود منظورم سن شخصیت ها است چون در بیشتر قوانین در مورد زیر 18 سال سخت گیری میکنند و برای همین داستا من و مامان و زن دایی درخواست ایجاد تاپیک با 6 قسمت را دادم اما اگه بیشتر هم بشه چه بهتر اشکالی نداره
فدات : آره داداش aredadash

دلفین گفت...

داداشی ایول حال کردم دمت گرم با این متن زیبات
داداشی همه داستانهای زیباتو خوندم عالی بود مرسی

ایرانی گفت...

ممنونم از توضیحت آره داداش عزیز ! البته اینا یک داستانه که اگرم مواردی زیر 18 باشه بر خورد خشنی هم نمیشه که زیاد ناجور باشه و جلوه زشتی پیدا کنه یعنی هارد سکس نمیشه درهر حال اگه فکرشو بکنی با کمی دقت متوجه میشیم که خود این زیر 18 گفتن خارجی ها هم در مواردی سیاه بازیه چون در خیلی از سایتها فیلمهای سکسی یا تصاویر زیر 18 که سهله زیر 8 رو هم نشون میدن . و نمی دونم چرا اونا از قوانین گوگل حمایت یا پیروی نمی کنن . درهر حال این گونه داستانها ی زیر 18یه حالت نرمش و احساسی هم داشته باشه بهتر میشه هضمش کرد . درمورد داستان من و مامان و زن دایی هم سعی می کنم بیشتر بنویسم احتمالا اگه بخوام بیشتر بنویسم باید یکی دو تا شخصیت اضافه کنم و میدونداری رو بدم به دست این سه نفر که تناسب عنوان داستان هم به هم نخوره ..یه جایی در قسمت قوانین سایت لوتی خونده بودم یه کاربر بیشتر از 20 تا تاپیک نمی تونه درخواست بده حالا کلی گفته یابرای نمونه ها استثنا داره نمی دونم .اگه این محدودیت برای شما وجود داشته باشه می تونی کلک رشتی بزنی و یک تاپیک به عنوان مجموعه داستانهای لز نوشته ایرانی باز کنی .اگه محدودیت نباشه که همین مدل فعلی خوبه .. شایدم منظورمدیر یت لوتی این نبوده درمورد 20 تا..درهر حال موفق باشی و صاحب اختیاری که تمام داستانهای منو منتشر کنی البته به صلاح خودت . خرم و شاد باشی ...ایرانی

ایرانی گفت...

سلام دلفین جان زحمتکش وعزیز خسته نباشی . هر جا که هستی و در هر کاری موفق باشی . متشکرم از این که به یاد ما هستی . سربلند باشی ...ایرانی

 

ابزار وبمستر