ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا تقسیم بر سه 30

نورا خوشگله ما رو باش حالا واسه بابایی خودش شعر می خونه . عجب هم به جا گفته بود . می دونستم که برای راضی نگه داشتن من هر کاری رو انجام میده . به خصوص حالا که هر جوری بود باید یه کاری می کرد که من هوای خواهراشو نداشته باشم . ولی شبو باید هر جوری بود می رفتم پیش اون دو تا دخترم . یعنی اون باید تنها می خوابید ؟/؟ به اینجاش فکر نکرده بودم . خب تنها بخوابه مگه چه اشکالی داره ؟/؟ دزد که نمی بردش . دختر بزرگی شده . اگرم بخوام نینا رو بذارم پیشش نه نینا قبول می کنه و نه خودش . چون اون می ترسه که منو با نونا تنها بذاره . عجب گیری افتاده بودم من . فعلا باید این یه مشکلو حلش می کردم . -بابا من آماده ام . یه کرم مخصوص هم با خودش آورده بود انگاری می دونست که کار به اینجاها می کشه و باید خودشو در اختیار من بذاره .. قوطی کرمو داد دست من و گفت بابا حالا بمال و خوب هم باهام حال کن . پدر هوس بسوزه که دو تایی مونو به هم رسوند و جفت و چفت کرد . سوراخ کون نورا رو با انگشت کمی بازش کردم . لباشو گاز می گرفت و نفسش در نمیومد .اصلا به زن نمی تونستم فکر کنم . تازه اون کدوم زن بدبختیه که بخواد بیاد با این سه نفر که چه عرض کنم با این سه تا تکخال . سرکنه . -پدر حواست کجاست . پیش اون دو تا دخترته ؟/؟ -نورا کاری نکن که همچین بکنم تو کونت که از درد نتونی تا چند ماه بلند شی . حالا کون دادن به جای خود -اون وقت بابایی مجبورت می کنم بذاری تو کوسم . -امان از دست تو دختر حرفای گنده تر از دهنت می زنی . هرچی بهت میگم یه چیزی میگی . من که خودم دل نداشتم کون دختر نازمو زخمی کنم ولی اون از اوناش نبود که با این حرفام بترسه و جا بره . از اون هفت خطهایی بود که لنگه نداشت . نورای قمبل کرده دستشو از لاپاش  به کیرم رسوند و اونو به سوراخ کونش مالید حرکت دستش کیرمو به آتیش کشونده بود . اون از سکس لذتشو برده بود ولی با کیر منم داشت حال می کرد . من دلم نمیومد فشارش بگیرم ولی اون مدام ازم می خواست که کیرمو به کونش بچسبونم .این بار هم بیشتر از سه چهار سانت نتوستم و نخواستم که کیرمو تو کونش فرو کنم . از درد به خودش می پیچید . دلم واسش سوخته بود که به خاطر عشق به پدرش چه دردی رو تحمل می کنه . نگاهمو به کون کوچولوی دخترم دوختم و اون سوراخ وسطش و کیرخودم که رفته بود تو کونش و حلقه ریز کونشو باز کرده بود . فکرمو متمر کز لذت و هوسم کردم .. -بابا کیف کن .. آبتو بریز تو کونم . . خودشو بهم می مالوند و منم خودمو تا اونجایی که می شد بهش می چسبوندم اما اون قسمت از کیرم که بیرون از کوسش قرار داشت یه فاصله ای بین ما انداخته بود که کاملا بهش نچسبم . دستمو رو سینه هاش گذاشته و با یه آه بلند کارو تموم کردم .. -نورا دخترم عزیزم دوستت دارم . چقدر به این کار نیاز داشتم . ممنونم که به بابا حال دادی . وقتی کیرمو کشیدم بیرون اول خودشو انداخت تو بغل من و بعد از این که خودشو بالا کشید و منو بوسید کیرمو ساک زد و منم دیگه نتونستم جلو شو بگیرم . حتی نذاشت برم اون کیرو بشورم و هرچی بهش گفتم عزیزم جونم این کیر رفته تو کونت بهداشتی نیست گفت من قبلا هم ساک زدم و تو چیزی نگفتی و از این حرفا در هر حال تا می تونست با کیرم حال کرد و اگه دست خودش بود تا صبح هم می گفت تو حموم باشیم .. ول کنم نبود .. -بابایی اگه خواهرام خوابیده باشن باید بیایی پیش من بخوابی .. بابایی نکنه شیطونی کنی .. فرداشب باید بیای پیش من .. شب جمعه ها رو باید کنار من بخوابی که نه تو میری سر کار و نه من میرم مدرسه و این جوری می تونیم راحت تا صبح با هم حال کنیم . شانس آوردم که سر و صدای نونا بلند شد -بابا جونم تو نیومدی نینا از بس بابا بابا کرد گرفت خوابید .. .. رو کردم به نورا و گفتم عزیزم تو که تنهایی نمی ترسی بخوابی -ترس از چی . من دیگه واسه خودم خانومی شدم . مثل این بچه مچه ها نیستم که از سایه خودشون هم می ترسن .. لبامو بوسید و رفت و منم کنار دو تا دخترام دراز کشیدم .. -نونا تو چرا امشب شلوار پات نکردی -بابا زیر پتوییم . -درست آدم کنار باباش که این جوری دراز نمی کشه -پدر اگه نورا بود بازم این جوری باهاش حرف می زدی تازه ما که تو حموم همه مون لخت بودیم . -هر کاری دوست داری بکن فقط بذار بخوابم خیلی خسته ام صبح باید برم سر کار -بابا بعد ار سالها یه شب اومدی و می خوای پیش ما بخوابی . دوست دارم سرمو بذارم رو سینه ات نازم کنی و تو بغلت بخوابم . خوشم میاد . . این روزا همش به فکر نورا هستی . هر چی اون میگه میگی چشم . منو دیگه دوست نداری . نینا کوچولو رو دیگه دوست نداری -تو هم کوچولویی نورا جونم . هنوز ده سالت نشده .. -ولی منم خیلی چیزا می فهمم . نورا خیلی خودشو واسه تو لوس می کنه . همش میری طرف اون . حالا من چیزی نمیگم نه این که هیچی نفهمم . بابا من بچه ام ولی حالیم میشه .. اگه اون مامان نداره منم مامان ندارم .. این حرفو که زد گریه امونم نداد .. همین جور که دو نفری تو بغل هم زار زار اشک می ریختیم داشتم به این فکر می کردم که این یکی در هوش و حواس دست کمی از اون یکی نداره و این کوچیک تر از همه هم که گرفته خوابیده شاید دست این دو تا رو هم از پشت ببنده ... ادامه دارد .. نویسنده .. ایرانی 

8 نظرات:

ناشناس گفت...

با سلام.من خیلی طرف دار سایت شما هستم واز داستانهای پدر با دختر خیلی خوشم میاد.در مورداین داستان بایدبگم که خیلی داره طولانی میشه بعد سی قسمت تازه شاید به یک سوم داستان رسیده باشیم واین کمی حوصله ادمو سر میبره خصوصا وقتی که هفته ای یک بار منتشر میشه از نویسنده داستان تشکر میکنم و خواهش دارد که داستانهای کوتاه تر تنظیم کنه.در ضمن چندتا موضوع واسه داستان نویسی دارم فکر میکنم برای خیلیها جذاب باشه مثل(سکس با پدر بزرگ یا مادربزرگ.سکس پدر با دختر حتی بعد از ازدواج دختر.ضربدری دامادباپدرزن.ضربدری پدر وپسر.سکس با پدر شوهر)البته خیلی از این موضوعات قبلا نوشته شده ولی خبلی کم یا تک قسمتی.خواحشم اینه که به تمام این موضوع ها در داستانهای چند قسمتی نه خیلی بلند ونه خیلی کوتاه نوشته بشه.من خیلی حرف زدم منو ببخشید.با تشکر فراوان از شما

ایرانی گفت...

دوست خوب و نازنین و آشنای من !ممنونم از نظر و پیشنهادهای منطقی و توجه شما به این مجموعه و داستانهای آن ..درهر حال روند داستان به این صورت در آمده و نمی توان به ناگهان داستانها را به انتها رساند و من هم یک نفرم آن چنان که درمورد انجام وظیفه درخصوص درخواست پیشنهاد داستانهای دنباله داراکثرا زمان آن از هفت هشت ماه هم می گذرد ولی اگر در آینده به نکته ای که اشاره فرمودید درخصوص نه بلند بودن و نه کوتاه بودن داستانهاتوجه شود شاید بتوان این مشکل را رفع نمود . البته خود من در این خصوص و موارد عنوان شده داستانهای بسیار زیادی نوشته ام و اطمینان دارم که بیشتر آنها توسط خوانندگان عزیز هنوز خوانده نشده ..بیشتر خواننده ها وقتی وارد سایت می شوند ترجیح می دهند به داستانهای جدید و روز بپردازند ویا از این سایت به آن سایت کرده ..درهرحال به نوبت درمورد پیشنهاد شما انجام وظیفه خواهم نمود . سپاسگزارم از راهنمایی شما ..شاد و تندرست باشید ...ایرانی

ناشناس گفت...

با سلام مجددخدمت نویسنده.اگر امکان داره لیست داستانهای روکه قبلا منتشر شده همراه با موضوعاتش منتشر کنید تا اگر موضوعات مد نظر من قبلا چاپ شده بدونم کدوم داستانو بخونم

ایرانی گفت...

با سلام مجدد خدمت دوست خوبم .. تعداد داستانهایی که در این دو سال نوشته ام از نظر تکه بندی از هزاران و از نظر عنوان از صد ها هم تجاوز می کند و گاه خود من هم در مواردی چند خط از داستان خودم را مطالعه می کنم تا ببینم در مورد چیست ومعرفی یکسره اونها همراه با توضیه در یک وهله امکان نداره ..در معرفی داستانها آن هم به صورت چند تا چند تا در چند ماه اخیر در ذیل نظرات تو ضیحاتی برای آره داداش کاربر محترم سایت لوتی داشته ام که تازه یک پنجم معرفی نبوده و بسیار زمان بر است . اما به طور خلاصه می توان به چند مورد اشاره کرد . مثلا درداستان شوخی یا جدی که دنباله دار بوده به چند مورد سکس می توان اشاره کرد که مهم ترین آنها سکس پدر با دختر شوهر داراست و بعدش مادرزن با داماد و ضربدری و.... در اوایل داستان راز نگاه هم سکس پدر با دختر و سکس برادر با خواهر وجود دارد . داستان زبون دراز هم داستانی پر ملات است که در آن سکس با خواهر زن وجود دارد . حرف حرف بابا که سکس پدر با دختر از کودکی تا سن بلوغ و بعدش رو در بر داره . داستان زن ذلیل مرد ذلیل که علاوه بر میستر و میسترس اسلیوی سکس مهیج و سکس با مادر هم داره . سد های شکسته در اوایل هارد سکس داره و بعد پسر با خواهر و مادرش سکس می کنه و در مسیر انتقامجویی از اونایی که به مادرش تجاوز کردند ماجراهای جالبی به وجود میاد . داستان گی و همجنس بازی مرد با مرد رو با این که می تونم بنویسم ولی خوشم نمیاد بنویسم . درمورد پدر بزرگ و مادر بزرگ دو سه مورد تک قسمتی نوشتم حضور ذهن ندارم ولی در هر کی به هرکی چند تیکه سکس با مادر بزرگ هست . خیلی از داستانها اسمشون نشون دهنده موضوع اونا هست مثل خیلی از داستانهای سکس با مادر یا خواهر . پرواز هوس با این که داستان سکس با مادره ولی لطافت و هیجان خاصی درش هست .کرسی داغ هوس هم علاوه بر هیجاناتی خاص سکس زن و شوهر ..پسر و مادر ..برادر و خواهر و داماد و مادر زن هم داره .. در اوایل داستان زن نامرئی هم سکس پدر با دختر وجود داره . و همچنین داستانهای تک قسمتی بابا می دونم چی می خوای و بابا گلی به جمالت هم در این موردند و نیز بابا بهتر از شوهر . حالا نمی دونم این ها رو مطالعه فرمودی یا نه .. در هر حال متشکرم از تماست .. شاد و خرم باشی ...ایرانی

ناشناس گفت...

باسلام مجددخدمت نویسنده محترم.خبلی تشکر میکنم از راهنمایی که کردید من قبلا بعضی از این داستانهارو خوندم ولی تعدادی رو نخونده بودم که حتما از امروز شروع به خوندنشون میکونم.ولی منظور من اینکه در کل به این موضوعات نسبت به داستانهای دیگه کمتر پرداخته شده.بازم تشکر میکنم از لطفی که به من داشتی.درضمن بک خواهش دیگه دارم که در صورت امکان یک داستان سکس پدر با دختر که در اون دختره اعلاوه بر سکس باپدرش از بین همکلاسی هاش یا فامبلاش واسه پدرش سکس جور میکنه بنویسید.ممنون

ایرانی گفت...

با سلام و درودی دیگر خدمت دوست گلم ..چشم حتما در فرصت های آینده و به نوبت درخواست ها این داستان را هم خواهم نوشت .. تک قسمتی خواهد بود و چون من یک نفرم و داستانهای دنباله دار هم داریم تا بخوام بنویسم شاید چند هفته ای بکشه چون حداقل میشه دوازده تا در خواستی دیگه فقط قبلا فرموده بودی دوست داری دخترازدواج کرده باشه چند نکته ظریف وجود داره درداستان درخواستی 1-دختر شوهر دار باشه ؟/؟ 2-دانشجو باشه که خب باید این جور باشه دبیرستانی کوچیکه و معمولا آزادی عمل نداره 3-پدر اول با دختر سکس کنه یا همکلاسی دخترش ؟..طرز نوشته ات نشون میده اول با دختر واین منطقیه ولی سکس آخر با دخترش باشه ظرافت دیگه ای داره بازم میل شماست تا نوبت این داستان شه خیلی وقت داریم منتظر اوامر شما هستم اگرم نتونستی و نشد پاسخمو بدی اون جوری که حس می کنم بهتر میشه می نویسم هرچند خوشحال میشم پیامهای گرم و محبت آمیز شما رو ببینم و بخونم . خرم و شاد باشی ..ایرانی

ناشناس گفت...

باسلام مجدد.باید خیلی تشکر کنم که داستان شوخی با جدی رو به من معرفی کردی خیلی لذت بردم.در مورد مطلب بالا باید عرض کنم که هرجور خودتون تشخیص میدن بنویسید شمابا تجربه تر هستین ومیدونین که چه جور نوشته بشه بهتروجذابتره.

ایرانی گفت...

اطاعت میشه دوست آشنا و گل و نازنین من ! فقط اگه یه خورده دیر میشه ببخشید . چون همه شما برای من دوست داشتنی و محترم هستید . ممنونم از راهنمایی و همراهی شما . کامیاب باشید ...ایرانی

 

ابزار وبمستر