ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زن نامرئی 159

ناهید جون چیه چی می خوای .. -تورووووووووو توررررررررو نادیااااااااا -فدای عشوه هات بشم من . -نمی دونی که چقدر باهات حال می کنم . خاله جونو بی خیال شو شوهرم و داداشم حالشو جا میارن و  دو تایی مون  از خنده روده بر شدده بودیم . خودمونو انداخته بودیم رو کاناپه و تختو واگذار کرده بودیم به اون سه نفر . هر چند می تونستیم بریم به یه اتاق دیگه ولی تر جیح دادیم همین جا بمونیم و شاهد باشیم و ببینیم که خاله شهین من با دو تا کیر چیکار می کنه . خیلی دوست داشتم قیافه خاله روببینم . .. خاله صدام زد . با صدایی خیلی آهسته گفت ببینم شما می خواین همین جا باشین .. -چه اشکالی داره . ما همه مون زن هستیم و احساسات یه زنو درک می کنیم . همون هوسی رو که من دارم تو هم داری پس با این حساب نباید از هم خجالت بکشیم . مگه الان که  جاوید پیش تو کرد توی کس من, من از تو خجالت کشیدم ؟/؟ خلاصه یه جوری با این شهین جونمون حرف زدیم که اونو تونستیم راضیش کنم که  قبول کنه که پنج تایی مون با هم باشیم . من بر گشتم پیش ناهید . لنگامونو گذاشتیم توی هم . طوری که کس من و نا هید جون به هم چسبید و با حرکاتی که روی هم انجام می دادیم و کس غلتونی رفتیم توی حال . اون خاله شهین  رو در یه حالت قمبلی نیمه سگی نگه داشته جاوید فرو کرد توی کسش و فرخ هم از همون زیر کرد توی کون خاله .. -خاله جون خوش به حالت . بختت بلنده  .. ناهید : البته بلند ضرب در دو . خاله صورتش از شرم سرخ شده بود . اخلاقشو می دونستم . -شهین جون نادیا فدات شه . اگه بدونی منظره دو تا کیر که داره میره توی کس و کونت چه صفایی داره . .. رو کردم به ناهید و خیلی آروم بهش گفتم ببینم اگه هندی کم داری می خوام یه چند دقیقه ای از این صحنه فیلم بگیری فقط می خوام که در همین فضا خاله جون استیل قشنگ کونشو ببینه که چه جوری دو تا کیر داره با اون قالب خوشگلش حال می کنه . ناهید که به من نه نمی تونست بگه فوری رفت و دور بینو آورد و از اون صحنه یه چند دقیقه ای رو فیلم گرفت . -نادیا جونم طوری گرفتم که قیافه ها اصلا مشخص نیست . -فدای تو ناهید جونم .  دستامونو دور گردن هم حلقه زده و شروع کردیم به بوسیدن هم . لبا رو لبا . طوری   رو هم  بودیم که بیشتر قسمتای بدنمون رو هم قرار گرفته بود . دو تایی مون در حال صفا کردن به اون سه تا نگاه کرده و عشق می کردیم . جاوید و فرخ کیرشونو از سوراخا بیرون کشیدند . جاوید پاهای شهین جونو گرفت و اونو به صورت کله معلقی روی زمین نگه داشت . یعنی  مخالف ایستادن و عمود بر روی زمین پاهاشو انداخت رو شونه هاش . کیرشو فرو کرد توی کسش . سر خاله رو به زمین قرار داشت . گردنش کمی حالت خمیده رو به خودش گرفت . فرخ روی زمین دراز کشید کیرشو به طرف دهن شهین جون گرفت . شهین  دهنشو باز کرد و کیر فرخ رو  فرو برد توی دهنش . جز این چاره دیگه ای هم نداشت . جاوید که خیلی حریصانه در حال گاییدن خاله ام بود . -ناهید جون چه جوری دارن خاله رو میگان . طوری رفتار می کنن که انگاری چند ساله که سکس ندارن . -آره اونا اخلاقشون همینه . هر وقت هم که با منن باورم نمیشه که چند ساعت قبلش هم با من بودند . ولی خیلی پر شر و شور و دوست داشتنی هستند . خاله شهین داشت عقش می گرفت . هر چند از میک زدن و ساک زدن کیر فرخ لذت می برد ولی فرخ گاه طوری دهنشو می گایید که کیرشو تا ته و تا سر حلق خاله شهین فرو می کرد و راه نفسشو می بست . -ناهید به چی فکر می کنی -به تو نادیا . به این که من که دارم این صحنه ها رو می بینم هر لحظه به این فکر می کنم که می تونم با تن تو با گرمای وجود تو برم به اون حالتی که دیگه هیچی نخوام -ناهید یه جوری حرف می زنی که گویی با هم خیلی از این بر نامه ها داشتیم . -خب همین یکی دو بارش به دنیایی می ارزه تو این طور فکر نمی کنی -چرا عزیزم . وقتی که رسیدیم تهرون می تونیم لحظه های خوبی رو با هم داشته باشیم . -می دونم وقتی پات برسه اونجا فراموشم می کنی . -ناهید جون این چه حرفیه که می زنی .مگه میشه من لحظه های خوبی رو که با تو داشتم فراموش کنم . لحظه هایی پر از عشق و هوس . -نادیا بغلم کن . بغلم کن . بذار ببوسمت . بذار با هوس و هیجان خودمو در اختیارت بذارم . اصلا خودم کنیزتم . می خوام بهت حال بدم .. صدای  جیغ خاله رشته افکار ما رو پاره کرد . چند لحظه ای بود که به سمت اونا نگاه نمی کردیم نمی دونستیم چی به چیه . ترس برم داشته بود نمی دونستم چه بلایی بر سر خاله شهین آوردن . سکته نکرده باشه خوبه . از قرار معلوم خاله منو کس گیر آورده بودند و دو تایی شون کرده بودند توی کونش .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر