ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

زنی عاشق آنال سکس 18

دو تا کیر با هم توی کون چه کیفی می داد . خودمو مرتب به طرف آینه کج می کردم تا بلکه این حالت رو بهتر ببینم . از پسرا هم می خواستم که با کونم بازی کنند و هیجان بیشتری به من بدن .  از اون کلکا بودن این پسرا . به جای این که فشار اصلی خودشونو روی کونم بیارن با دستشون کسمو فشارش می دادند . اونو به دو قسمت تقسیم کرده بودند یک قسمتشو تورج باهاش بازی می کرد و یک قسمت دیگه شو هم ایرج . تارا هم که داشت یه تیکه هایی رو که تصویر سر ما درش نباشه فیلمبرداری می کرد . پسرا منو گذاشتند زمین . این جوری هم خودشون کم تر خسته می شدند هم من . از این نظر که وقتی منو رو هوا می گاییدند همش از این ناراحت بودم که کمرشون درد می گیره واسه همین هم رو هوا تا حدودی خودمو سبک می کردم . اولش می گفتم به درک بذار خسته شن ولی بعدش دلم می خواست طوری تسلط داشته باشن که منو تا سر حد لذت بکنن . وقتی منو گذاشتن زمین دیگه نمی تونستم جفت کیر رو به خوبی و با هم ببینم . می تونستم سرم رو خم کنم یا به پشت بر گردونم ولی دیگه بیشتر به حال کردن فکر می کردم . رفته بودم توی حس . کلفت ضرب در دو , داخل کونم وول می خورد .  وقتی منو گذاشتن رو زمین با سرعت بیشتری باهام حال می کردند . تورج که زیرم خوابیده بود راحت تر با کسم ور می رفت . انگاری که دستش شفا بخش جان وجسمم بود . بدنهاشون به من انرژی می داد . تارا اومده بود کمکشون تا به نوعی دیگه به من حال بده . درد خفیفی رو توی کونم حس می کردم ولی از بس خوشم میومد تمام درد ها رو فراموش کرده بودم . وقتی تورج سینه مو فرو کرد توی دهنش منم دستمو گذاشتم پشت سرش و سرشو به سینه ام فشردم . تارا با یه سینه دیگه من بازی می کرد .   چه راحت تسلیم خواسته های کون خودم شده بودم . به این هم فکر نمی کردم که ممکنه کون گشاد شم . هر چقدر هم که می خواستم گشاد شم بازم سوراخ کون من در حدی بود که بتونه از فرو رفتن یک کیر در خودش احساس لذت کنه . تازه اگه کون با این نون و ماستها بخواد گشاد شه همون بهتر  که اونو از همون اول بدن به دم خر تا اونو بکنه . تورج : فدای بدنت . آتنا جون . من یکی که دیگه نمی تونم نگه دار آب خودم باشم . ایرج : داداش! منم همین طور . کون آتنا جون یه چسبندگی خاصی داره .. من که فکر می کردم از اونجایی  که کیر این دو پسر چسبیده به هم داخل کون من قرار داره و از طرفی هم به کون من چسبیده ان واسه همین خیلی داغ شدن .. -آخخخخخخخ پسرا پسرا این چیه که دارین توی کون من خالی می کنین . داغ شدم سوختم . سوختم .. وووووویییییی چه کیفی داره .. من سیر نشدم سیر نشدم . ریزش دو تا کیر رو توی کونم خوب حس می کردم . پرش های کیر اونا به سختی و انگاری  ثابت در کون من انجام می شد . کیرشونو که از کونم بیرون کشیدن آبشون به سرعت بر گشت کرد ودور و بر کون منو خیس کرد . ولی  این بار دو تایی منو رو زمین خوابوندن و درازم کردن . .. برای یه لحظه ترسیدم . دستپاچه شدم . حس کردم که می خوان منو بکشن . نمی دونستم چه عکس العملی باید از خودم نشون بدم . هر چی لذت برده بودم از دماغم داشت در میومد . ولی اونا دو تا کیرشونو به دهنم چسبونده گفتند بازش کن . راستش در هر شرایط دیگه ای بود شاید کیر خیس کرده داخل کون رفته رو اگه می خواستند وارد دهنم کنند چندشم می شد ولی در اون لحظات از این که حس می کردم دیگه خفه کردنی در کار نیست دچار آرامشی شده بودم که بی اختیار دهنم باز شد تا دو تا کیرشونو توی دهنم جا بدم . طوری با لذت و آرامش اونا رو میک می زدم که انگاری دارم بهشون زندگی دوباره ای میدم در حالی که همین احساسو خودم داشتم . چند قطره از آب کیر مونده در آلتشونو خوردم . حتی در این حالت هم دو تا کیرشون در کنار هم قرار داشته با هم فرو کرده بودند توی دهنم و ولم نمی کردند .. آخ که چه شور و حالی داشت این جور کون دادن و کیر خوردن . بعد از اون پسرا عین شیر رفتار کردند . بلند شده رفتند به یه گوشه ای که دیده نمی شدند . به اصطلاح منو داده بودند دست روباه . حالا این تارا بود که داشت با من حال می کرد اومد رو من دراز کشید . کسشو روکس من می غلتوند . لباشو رو لبام گذاشت و به سینه هام دست می زد . چقدر از این کاراش خوشم میومد و خستگیمو در می کرد . حس می کردم که باید منو به یه جایی برسونه که با احساسی خوب  و آرامش از این جا برم . نزدیک بود پسرا رو فریاد بزنم که بیان به کمک تارا . چون نیاز داشتم . نیاز به لب و دهن و دستا و شایدم کیر اونا . ولی تارا کسمو با دهنش اون قدر میک زد و زبون زد و لبه های اونو بین دو لبش می گردند که یه لحظه حس کردم مثل هفت تیر های آبی و آب پاش میخوام از کسم آب بپاشونم . جیغی ادامه دارکشیده همزمان با اوم حس کردم کسم به اونجایی که شایستگی اونو داشته رسیده ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر