ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

بابا بخش بر چهار 19

نه نه الهام . تو همش داری افسونم می کنی . همش داری یه جوری با هام ور میری که من نمی تونم کاری بکنم . چیزی بگم . -بابا ناراحت نباش . حس نکن که بین من و تو فاصله هاست . این فاصله ها با این رابطه صمیمانه ما از بین رفته . دیگه خواسته هامون یکی شده . من و تو یکی شدیم . نیاز هامون یکی شده . دوستت دارم بابایی . بیا نترس . بذارش توی دهنم . می تونی بازم بر گردی . اوخ بابا تو وقتی کسمو می خوری نمی دونی چقدر شل میشم . کاش صبح می شد و الناز از خونه می رفت بیرون و من تا می تونستم خودمو برات خوشگل می کردم . صدای آهنگو تا آخر می بردم بالا برات می رقصیدم . واست استریپ تیز می کردم . آروم آروم به هیجانت می آوردم -نهههههه الهام این کجاش آرامشه اینایی که تو داری میگی دست کمی از طوفان نداره . با یه لبخند عشوه گرانه که می دونم لبخند شیطانی دوست داشتنی بود منو به نهایت بی حسی رسوند . دوباره روش خوابیدم و کیرمو کردم توی دهنش . جفت پاهاشو نگه داشتم و یک بار دیگه سرمو فرو بردم لاپاش و دهنمو روی کسش چسبوندم . غرق در لذت حرکات شده بودم . نمی دونستم به کجا بند شم دلم نمیومد از یه حرکت خاصی گریزی داشته باتشم . می خواستم غرق در همه قسمتها و هر نقطه ای از بدنش شم . همش برام هوس و هیجان بود . التهابی که می دونستم در لحظه بعد منو به اوجی دیگه می رسونه . آتشی که هر لحظه بیشتر می سوزوند .  کیرمو با چه هیجانی ساک می زد . دلش می خواست که آبمو بیاره و نشون بده که می تونه قدرت داره . در حالی که در اینجای کار وقتی کیر مرد وارد دهن زن میشه و اون به نرمی دهنشو روی پوست کیر می کشه . منی خیلی نرم و روون از جاش میاد بیرون و میره به جایی که باید بره . الهام تشنه کیر من و آبش بود . اون هم می خواست خوشحالم کنه و هم غرق هوس بود .. -عزیزم بازم داره توی دهنت خالی میشه . اون نمی تونست چیزی بگه . گذاشتم که در آرامش لذت خودش آبی رو که وارد دهنش میشه تا قطره آخرشو بخوره .  کیرم در جهتی مخالف جهت اصلی توی دهنش قرار داشت . من روش سوار بودم و اون به حالت طاقباز بود . پاهاشو انداخته بودم رو شونه هام . رون پاشو میک می زدم و با زبون هوسشو زیاد می کردم . من احساس سبکی می کردم . اون تا قطره آخر آبمو خورد . ولی این تازه آغاز عطشش بود . هنوز ار گاسمش نکرده بودم . کارم تازه شروع شده بود . چند دقیقه ای رو با بدنش ور رفتم و آماده ترش کردم .  بعد تغییر حالت داده روش قرار گرفتم . -حالا چی می خوای دخترم -تو که خودت خیلی خوب می دونی بابا -می خوام از زبون تو بشنوم -بابا تو رو می خوام . تو رو کیرت رو .  هنوز حال نکردم . احساس درد و سنگینی شدیدی می کنم . باید کلی به من لذت بدی . تمام بدنم دچار برق گرفتگی شده . حس و هیجان دست از سرم ور نمی داره . بابا کمکم کن . کمکم کن .. . همون کیرمو دوباره فرو کردم توی دهن الهام . انگاری شگرد این کارو داشت . خیلی حرفه ای ساک می زد . می دونست در هر لحظه به چه نقطه ای باید بچسبه تا کیر شق تر شه . به چشام نگاه می کرد . به عکس العملهام . وقتی خوب متوجه می شد که من در چه شرایطی هستم خودشو با من هماهنگ می کرد . -الهام لاپاتو باز کن . موشک بابا داره میاد .. -منفجرم کن بابا . می خوام مثل روز قبل منو ا ز درون بپاشونی . می خوام تیکه تیکه ام کنی .. -اوووووخخخخخخ نه نهههههه می خوام تو زندگی کنی . مال خودم باشی . رویای من , هستی من , نفس من و همه چیز من .. -بگو بابا بازم بگو .. بگو که منو از همه دخترا بیشتر دوست داری . بگو که داری با من اون کارایی رو می کنی که با هیشکی دیگه نمی کنی . بگو بگو .. -عزیزم دوستت دارم دوستت دارم . تو رو با یه احساس دیگه ای دوست دارم . احساسی که نمی دونم اسمشو چی بذارم . -می دونم بابا احساستو حس می کنم . درکت می کنم . من هم مثل دخترت هستم . هم می تونی منو زنت فرض کنی . این حسو نسبت به من داری . به چشای دختر نازم نگاه کرده و می دونستم که در این لحظه هیچ چیز به اندازه کیر داغ باباش نمی تونه خوشحالش کنه . کیری که تا دقایق زیادی می تونه کسشو هدف بگیره و با ورود و خروجاش یک بار دیگه الهام نازنینمو سر حالش کنه .. . چشامو بسته بودم  . تنها تصویری که از ذهنم داشتم حالت و تصور تماس کیرم با کس الهام بود . .وقتی سر کیر من به انتهای کس الهام می رسید و پلکهای در حال حرکتشو می دیدم سرعت گاییدنشو زیاد می کردم تا زود تر ردیفش کنم .  لبامو گذاشتم رو چشاش . آروم آروم می بوسیدمشون .  پلکهای ناز و پوست تازه الهام زیر بدن من درخشش خاصی پیدا کرده بود . ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر