ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 85

لیلا بد جوری به صحنه نگاه می کرد . حس کرد که داره تحریک میشه  .  این احساس رو در خودش ضعیف حس می کرد . به یاد زمانی افتاده بود که پاهاشو برای همسرش باز می کرد و بهش می گفت که حتما باید بکنه توی کسش و از کون دادن به اون خود داری می کرد .   این مقاومت کردنها بیشتر مربوط به همین اواخر می شد هر چند زمانی که جوون تر بود هم اون جوری که باید تمکین نداشت  . منیره خیلی از با اعتماد  بودن لذت می برد . بعد از چند دقیقه میک زدن حالا نوبت این بود که منیره لنگاشو به دو طرف باز کنه . دست لیلا رفته بود روی کسش . حس کرد که یه خورده تر شده . داره خوشش میاد . کیرشوهرشو می دید که چسبیده  به سر کس منیره . شکاف کس منیره همچین تنگ هم نبود . نشون می داد که شوهرش ازش خیلی کار کشیده . دیگه خبر نداشت که منیره هم در فعالیت و رسیدن به خودش به نوعی مشابه  یک جنده هست و با این تفاوت که جنده ها معمولا از سکسشون لذت نمی برند اما منیره با هر کی که بوده تا می تونسته ازش کام گرفته با هاش حال کرده . هنوز به اون درجه نرسیده بود که بخواد حسادت کنه . اون فقط از این می ترسید که شوهره بره یه زن جوونو بگیره و دیگه بهش توجهی نداشته باشه . منیره با یه احساس قشنگ دیگه خودشو زیر کیر مرد دیگه ای می دید . اعتماد پس ازمدتها تازه داشت  لذت زندگی رو درک می کرد . -فدات خانومی .. چه کس آبداری داری . چه بدن نازی داری . لیلا این حرفا رو می شنید . حرفایی که هزاران بار به هنگام سکس براش تکرار شده بود . اعتماد این کلمات رو برای اون برزبون می آورد . احساسات خودشو این جوری بهش نشون می داد . لکه های سفید هوس رو به روی کیر اعتماد می دید که  پس از رفت و بر گشت های زیاد به کس منیره هنوز هم بر روی کیر می شد دید . . دوست داشت به جای منیره باشه این کس رو اون داشته باشه که این قدر تشنه و سر شار ار هوسه . اختلاف سنی زیادی هم با منیره نداشت . چشاش بسته شده بود . دستش روی کسش رفته بود . حس می کرد که هر لحظه بیش از لحظه قبل  هوس یه چیزی رو داره که با بدنش با کسش و حتی با سوراخ کونش ور بره . دو تا انگشتشو در حالتی قرار داد که هم بتونه با سوراخ کون و هم کسش ور بره . انگشتو فرو کنه توی سوراخهاش و بکشه بیرون .  هنوز شاهد سکس شوهرش و منیره بود . یادش میومد قبلا اگه زنی شوهرشو با نگاهی خریدارانه تعقیب می کرد عصبی می شد . طوری که حس می کرد حتما شوهره هم به اون توجه داره . گاهی از اون منطقه دور می شد و گاهی هم می رفت جلو و مثل یک مرد با اون زن دست به یقه می شد . حالا این قدر راحت به در خواست خودش یه زن دیگه ای رو زیر کیر شوهرش قرار داده بود .اون بدون این که متوجه باشه که این سکس در جهت رفع سرد مزاجی اون تاثیر زیادی داشته همچنان با کسش ور می رفت . هر لحظه بر سرعت چنگ گرفتن کسش افزوده آروم و قرار نداشت .. منیره یه لحظه نگاهش به لیلا افتاد . حس کرد که تا حدود زیادی  عشقبازی اون و اعتماد در لیلا و حرکاتش تاثیر داشته . برای همین دوست داشت پیاز داغ سکسش با اعتماد رو زیاد کنه .. -اووووفففففف اعتماد جون .. واقعا که تکی .  تو باید مال خودم بشی .. - مال خودمی منیره .  کس تو برای همیشه مال کیرمه و خود تو مال منی .. لیلا که متوجه بود اونا دارن چی میگن کمی ترس برش داشته بود . ولی می دونست که میشه به منیره اعتماد کرد . یه حالتی در چهره منیره وجود داشت و در میان حرفاش که راحت می شد حرفاشو باور کرد . با این حال یه حالتی شبیه به دیدن فیلم سوپر داشت واسش درست می شد . در اون فیلم اولش تحریک می شد ولی بعد بی خیال نشون می داد و اما این انگار قوی تر از هر فیلمی بود . این که یک زن دیگه داره از شوهرش استفاده می کنه در حالی که این حق مسلم اون بوده که لخت در بغل شوهر لختش باشه . چند قدمی به اونا نزدیک شد حالا می تونست خیلی واضح تمام زوایای عملیات رو ببینه و اونو به خوبی تحت نظر داشته باشه -عزیزم  می دونم سختته . خوب نیست . باور کن من دوست ندارم وجدانم اجازه نمید ه کنار همسر گلم با یکی دیگه باشم ولی خود ت گفتی و آخه من چیکار کنم . لیلا معلوم نبود نگاهشو باید به دهن شوهرش بدوزه که داره براش حرف می زنه یا به کیرش که به سرعت داره کس منیره رو می شکافه و هنوزم  داره خیسی کس منیره رو بیرون می کشه . -نه اعتماد من همین جا وای می ایستم و به خاطرات خوب خودمون فکر می کنم . -ببینم اگه ناراحتت می کنم یا از دیدن این جریان ناراحت میشی بگو من همین الان تمومش می کنم . می دونی که چقدر دوستت دارم . لیلا حس می کرد که شنیدن این حرفا از شوهرش لذت زیادی بهش داده . لذتی که شاید بیشتر از هر عاملی هوسشو زیاد کرده . شاید اونم به شنیدم کلمات محبت آمیز همسرش نیاز داشت .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر