ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

به دادم برس شیطان 86

اعتماد منیره رو به شکلهای مختلف می گایید . حالا اونو داشت از روبرو می کرد . بوسه های نرمی که بر سر و صورتش می داد و حرکات دستش رو تن منیره همچنان به اون هیجان می داد . حالا دیگه نگاهشو به کانون هوس دوخته بود جایی که همه کار ها به اونجا ختم می شد . شوهرش بازم پاهای منیره رو به دو طرف باز کرده کیرشو فرو کرده بود که بره توی کس . اون نمی خواست پیش اون یا حتی زن غریبه ضعفی نشون بده ولی دستش خود به خود می رفت روی کسش . تصورمی کرد که داره جوون میشه . مثل سالهای اول جوونی . همون وقتی  که تازه ازدواج کرده بود . این که یکی دیگه بره با همسرش باشه داشت  اثر تحریک آمیز خودشو روی اون نشون می داد .خیلی دوست داشت بره جلووزبونشو بذاره رو کیر شوهرش حتی در حالتی که وارد کس زن دیگه ای میشه . دلش می خواست به اون زن بگه این کیر و این مرد پیش از این که مال اون باشه در اختیار لیلا بوده . لیلا لیلا عجله نکن . حقته باید آتیش بگیری . زشته زشته . تو خودت از منیره خواستی تو خودت از اعتماد خواستی . دوست داشتی که اون دو تا با هم بجوشن .حالا باید مثل آب جوش بجوشی . حس کنی که زندگی داره اون روی خودشو بهت نشون میده . به قسمت خوبش نگاه کن . به اون مثالی که این روزا زیاد می زنن . به نیمه پر لیوان که اگه این طور نبود من دیگه حالا به نقطه ای نمی رسیدم که به این صورت تحریک شم . بکش منیره . بکش .. حقته که این جوری زجر بکشی . اون مال خودته . اعتماد مال خودته . ولی اگه منیره بخواد اونو تصاحب کنه چی ؟/؟ من حالا دلم می خواد باید چیکار کنم . چه جوری به همسرم بگم که دست از اون زن بر داره و به من برسه . من نمی تونم این جا وایسم و این صحنه رو ببینم . منیره هم از اون جایی که حس می کرد باید لیلا رو بیشتر تحریک کنه تا از این سکسش نتیجه مفیدی رو براش به ارمغان بیاره اشاره کرد به لیلا و گفت لیلا جون برای این حسن انتخابت بهت تبریک میگم . اصلا دلم نمی خواد که از زیر کیر شوهرت پاشم . طوری آدمو تحریک می کنه و لذت میده که دلم می خواد تا آخرین نفسم همین جا زیر تن و بدن اون باشم . لیلا جون مگه زندگی چیه . خوردن و خوابیدن و عشقبازی کردن . ولی وقتی که بعد از یه سکس جانانه خواب به چشات میاد  اعصابت آروم میشه . واییییییی اعتماد جون تند تر تند تر خواهش می کنم .. نگاه کن لیلا جون هم مثل من منتظره که من زود تر ار گاسم شم . زود تر حالمو جا بیاری . من قربونت شم لیلاکه مهمون نواز تر از تو در این دنیا پیدا نمیشه . که یه زنی پیدا شه و بیاد شوهرشو دو دستی تقدیم آدم کنه . منیره از اونجایی که یک زن بود تغییر حالتهای لیلا رو خیلی خوب احساس کرده بود . هم خودش حال می کرد و هم این که دوست داشت تحریک لیلا رو تا جایی ادامه بده که حس کنه اعتماد باید فقط مال همسرش مال زنش باشه . اون حتی می دونست که شاید لیلا همین حالا توی دلش شاید که اونو فحش بده . نوعی پشیمونی رو در چهره لیلا می دید . حس می کرد که اون زن به زور داره بر خشمش غلبه می کنه و از طرفی منیره هم داغ داغ شده بود . با خودش می گفت لیلا لیلا واقعا حیفه که قدر این شوهر رو نمی دونی اگه من جای تو بودم به همین یکی می چسبیدم و اونو ول نمی کردم . اعتماد دیگه توجهی به لیلا نداشت . اون فقط زن غریبه ای رو می دید که به خاطر سکس با اون فاصله های غربت را شکسته بود و این نیاز تن و هوس بود که اونا رو به هم پیوند می داد . حتی برای زیاد تر شدن هوس منیره و این که اونو به سر شوق بیاره و عشوه گریهای بیشتری از اون ببینه حرفای سکسی و عاشقونه ای هم تحویلش می داد . منیره با این که خوشش میومد و لذت می برد از این که این حرفا رو از اعتماد بشنوه ولی از اونجایی که حس می کرد لیلا داره حالت طبیعی خودشو پیدا می کنه کمی سختش بود . -منیره عزیزم دوستت دارم . عشق من . پری دریایی من . بهشت تن تو منو از جهنم زندگی نجات میده .. لیلا نزدیک بود اشکش در آد . شوهرش چی داره به این زن میگه ؟/؟ یعنی من براش جهنم بودم ؟/؟ هنوز کس منیره با هوس زیر کیر مرد قرار داشت . -اعتماد جون فدات منو ببوس و سینه هامو فشارش بگیر . نترس  . منیره تو پوست کلفته .. حالا منیره هم به درجه ای از هوس رسیده بود که فراموش کرده بود یه زنی هست که داره به دقت اونا رو می پاد . زنی که در واقع خودشو مالک مردی می دونه که داره بهش حال میده . اعتماد فشار کیرش را روی کس منیره زیاد تر کرده بود . منیره چند تا انگشتشو روی کس قرار داده اونا رو به طرف بالا می کشید تا از تماس کیر با کس لذت بیشتری ببره .... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

5 نظرات:

دلفین گفت...

داداشم داستانها عالی بودن مرسی

دلفین گفت...

راستی داداشم از این جلسه های مذهبی دیگه نذاشتی تو داستان نظرت چیه یه جلسه خونه منیره بزاری به پیشنهاد کبری که به منیره میگه من گفتم جلسه این دوره خونه شماست داداشم نظرت چیه که کبری به منیره بیاد تو دفتر شریف بیش کبری کار کنه که کبری میشه منشی شریف شوهرش منیره هم کارای دفتری انجام میده که کبری به منیره میگه اینجوری بهتره چون اونجا ادم هایی میان که بدرد میخوره هم مرخصی راحت میری راستی داداشم این صحنه های که منیره جلوی زنه باشوهرش سکس میکنه خیلی با حاله یا چند تا هم بزاری منیره جلوی مادر پسره باپسره سکس کنه داداشم نمیشه دوستای کمال و جمالو وارد داستان کنی به پیشنهاد کبری

ایرانی گفت...

با سلام خدمت داداش گلم که پیشنهاد های جالب و ارزنده ای میدی .ولی من و تو با هم اون دفعه هماهنگ شده بودیم که این داستانو زود تر کلکشو بکنم و برم سر داستان سکسی خانوادگی که تمام خونواده دیگه همه لخت و نیمه لخت و هیجانی باشن و همه با هم سکس کنن و خیلی آزاد و ریلکس این داستان رو بنویسم . انگار که همه چی خیلی آزاد و معمولیه اما با تنش ها و هیجانات جدیدی که وارد داستان می کنم . البته میشه چند تا از این موضوعاتی روکه فر مودی خیلی خلاصه وارد داستان به دادم برس شیطان کنم . مثلا منیره بعد از ظهر ها بره دفتر شریف که خب میره . ولی اگه بخوام همه مطالب رو بنویسیم داستان از 150 قسمت هم می گذره ..حوصله خیلی ها هم شاید سر بیاد .فعلا با چند تا موضوع این داستانو طوری پیش ببریم که در قسمت 100 تمومش کنیم و اون سکسی خانوادگی رو شروع کنیم به نظرم برای تنوع بد نیست و می تونه جالب تر باشه . فعلا به اندازه کافی آخوندا مفتضح شدند و بعدها در همین داستان و در داستانهای دیگه باز هم از گند کاریهای اونا خواهیم گفت و می دونم که همراه من خواهی بود . با تشکر : ایرانی

دلفین گفت...

داداشم هرچی شما بگی بنظرم بهتره

ایرانی گفت...

دلفین جان شما استاد مایی ومی دونم در داستان جدید وجایگزین هم که اگه بخواد شروع شه سه ماهی طول می کشه باز هم راهنما و درکنارم خواهی بود . پاینده باشی ....ایرانی

 

ابزار وبمستر