ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

هرکی به هرکی 179

عده ای از جمعیت که هیجان زده شده بودند گفتند پری  جون اگه طرف ما فقط خودت باشی ما مانعی در این کار نمی بینیم . خلاصه کون گنده منصوره توجه همه رو جلب کرده بود ولی دیگه اون منصوره قدیم نبود که اگه کسی بهش متلک بگه احساس ناراحتی و درد شدیدی بکنه . اون خودشو مدیون من می دونست واسه همین به من گفته بود که تحت هر شرایطی حتی اگه از کنار شوهرش پاشه خودشو میندازه بغل من تا منو ارضام کنه . -فدای تومنصوره بذار حالا که در کنار توام  از وجود تو لذت ببرم . -آریا اگه بدونی که من چقدر واسه این که زود تر به این مجلس و روزای اون برسیم ثانیه شماری می کنم ؟/؟ کیر شوهرم اکثرا به زور میره توی کسم . پاهامو تا اونجایی که میشه به دو طرف باز می کنم تا یه راه عبوری واسش باز شه .. همه کار واسش می کنم تازه آقا ناز داره . همش هم داغ می کنه . انگاری که من آدم نباشم . ولی  اون حاضره که تو هر چند وقت در میون بیایی کمکش . خیلی دوستت داره . همش میگه مخلص اونی هستم که به عیالم حال میده هوای اونو داره . -خب منصوره جون مردونگی به همین میگن دیگه --اووووووههههههه آریا به یه چیز دیگه ای هم میگن -به چی عزیزم ؟/؟ -به همون که من کشته مرده شم . دلم می خواد اون قدر کیرت دراز باشه که از دهن من بزنه بیرون . من همین جور جیغ بکشم و از حال برم . وقتی هم که بیدار شدم ببینم که تو رو من سواری و داری منو می کنی . الان هنوزم  باورم نمیشه که رسیدیم به اینجا و حالا خیلی راحت داری منو می کنی . اگه تو نبودی معلوم نبود کارم چی می شد . دوستت دارم دوستت دارم آریا عزیزم . اون طرف عارف و آرمیلا هم رابطه خوبی با هم داشتند ولی در نهایت آرامش . انگاری  هیچ حرف و صحبتی بین اونا نبود . نمی دونم آرمیلا چرا این کارو می کرد . شاید به نوعی می خواست لجبازی کنه . ولی من اینو نمی پسندیدم . دوست داشتم  کمی شور و حال نشون بده . اخلاقشومی دونستم . دلش می خواست که من طوری باهاش رفتار می کردم که بتونه پیش همه پز بده که  خواهر منه و من خیلی تحویلش می گیرم . اما  به نظر من این محافل جای پز دادن نیست ..  در همین افکار بودم که یهو دیدم مامان چه جوری از اون دور برام بوس می فرسته . چند تا کیر در آن واحد رفته بودند سمتش  . داد بعضی زنا در اومده بود که این چه وضعشه نمیشه یکی تند تند بخوره و یکی دیگه از گشنگی ندونه چیکار کنه .. مامان فوری شونه های اون زن معترض رو گرفت و گفت شما هم دسته جمعی برین دنبال یه مرد که بقیه آزاد شن . اوخ اوخ با مامان عجب کاری کرده بودند . هر چند این برای اون تازگی نداشت ولی اونو  از رو زمین بلند کرده و دو تا مرد گردن کلفت که می شد گفت میانسال هستند مادرجونو همون وسط بلندش کرده دو تا کیر به نرمی و راحتی آب خوردن وارد کوس و کون شده بود  مامان جونو طوری رو هوا می گاییدند که اون فقط  همین قدر می تونست که بناله .  من و مامان دستای همو به علامت پیروزی می بردیم بالا و چه کیفی می کرد این مامان ..  واسه یه چند لحظه که سرمو به طرفی بر گردونده بودم و دوباره به مامان چشم دو ختم داشتم شاخ در می آودم . ابن بار به جای دو تا میانسال دو تا جوون رو دیدم که مامانو وسط خودشونگه داشته و به تن و بدنش رحم نمی کردند . من تعجب می کردم . گاییدن منصوره دیگه داشت خسته ام می کرد ولی با همه اینها از فرو رفتن کیر توی کس که یک زمانی برام رویا بود خیلی لذت می بردم . کس های متنوع همه به من چشمک می زدند تا این که در این محفل تونستم  اونا رو از نزدیک بهتر و بیشتر لمسشون کنم . حسشون کنم .  ظاهرا از اونجایی که مامان چند تا مرد رو به خودش مشغول کرده بود موازنه قوا به هم خورده بود ولی در عوض چند تا از این خانوما بساط رقص به راه انداخته بودند . چه رقصای بندری قشنگی هم می کردند . بازم از دست این چشمم در عذاب بودم . واقعا راسته که باید چشم از نا محرمان دور داشت . حداقل انسان بایداون لحظه ای که داره یکی رو می کنه اونو محرم خودش فرض کنه دیگرانو دید نزنه .. -خانوما چه خوشگل می رقصین .. واییییییی پریسا زن داداش گل من هم جزو همونا بود . -آریا جون اگه دوست داری منصوره خانوم هم بیاد پیش ما بندری برقصه -بقیه زدن زیر خنده .. -زن داداش ازت این انتظارو نداشتم که منصوره جونو دست بندازی . -به جون تو من همچه قصدی نداشتم . اومد طرف ما و در حالی که لبامو واسه چند ثانیه به تصرف خودش در آورده بود گفت آریا جون تو که خودت می دونی من هم تو هم منصوره رو خیلی دوست دارم .. پریسا هم یاد گرفته بود . می خواست یه جورایی خودشو قاطی ما کنه ... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر