ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

اتوبوس هوس 29

چه حالت قشنگی داشت شیلا .. دلم می خواست دو طرف کونشو  با کف دستام سرخ سرخش می کردم . مات مونده بودم و به کون گنده خوش ترکیبش نگاه می کردم . خودمو بهش چسبوندم . سینه هاشو گرفتم توی دستم و کیرمو به ته کسش فشار داده و در حالت ثابت نگهش داشتم . تماس تن من و اون داغم کرده بود . واسه انزال دیگه نیازی به این نبود که با چند ضربه پی در پی به کیرم انرژی بدم . خیلی نرم و با لذتی که از همون ثانیه اول بهم آرامش می داد آب کیرمو روونه کس شیلا جون کردم . -پسر معلومه که خیلی حال کردی -خیلی بیشتر از اون چه فکرشو بکنی . -ببینم تو که نمی خوای واسه معین مایه بیای . -نمی دونم من اهل نامردی نیستم . همه مون دوست داریم از زندگی خودمون لذت ببریم . سکس هم یه نیاز از نیاز های زندگی ماست که باید تامینش کنیم و اونم ما رو تامین کنه . ولی فرض می کنیم  سر نمی رسیدم و متوجه نمی شدم . اگه یکی دیگه میومدومتوجه جریان می شد آیا مثل من دلسوز و محافظه کار می بود ؟/؟ شیلا روشو بر گردوند .-ممنونم ایمان جوابمو گرفتم . در جا کیرمو گرفت توی دهنش تا برام ساک بزنه . اون قدر برام ساک زد که نه تنها اون آب باقیمونده آلت منو بیرون کشید و خورد یک بار دیگه هم پس از چند دقیقه ساک زدن آبمو آورد و اونو دیگه یکسره با لذت خورد . تا برم لباسمو بپوشم اونم یه زنگی واسه معین زد و با خوشحالی  مطمئنش کرد به این که از جانب من خطری اونا رو تهدید نمی کنه . -واقعا که شما که خربزه می خورین باید پای لرزش هم بشینین . خلاصه نصیحت کردن منم همچینا هم منطقی نبود چون منم کس خل تر از اونا بودم . آخه آدم توی روز روشن وسط خیابون شلوغ شهر داخل اتوبوس دانشگاه میاد و سکس می کنه ؟/؟ اگه منو می گرفتن دو تا جرم که سهله ده تا جرم و خلاف به من می چسبوندند . از اونجا دوباره رفتیم به دانشگاه .. انگاری این جمعیت منتظر بودند که کار من و شیلا تموم شه و بر گردیم . دیگه بلبل زبون شده بودم . -ببینم آقایون خانوما شما کار و زندگی ندارین . الان ساعت چنده ؟/؟ .. نمی دونم اینجا  دانشگاه بود یا جنده خونه ؟/؟ زمانی که من دانشجو بودم تا این حد اسلامی نبود .  معاون آموزشی رو کرد به من و گفت . ایمان جان من یک طرحی دارم که موافقت اصولی تو شرطه . اگرم می خوای افرادی رو هم که مورد اعتماد تو هستند در این طرح شرکت بدی ما حرفی نداریم . یعنی من یکی به تو اطمینان دارم . سر در نمی آوردم که چی داره میگه  و طرح چیه -ببخشید  معین جان مگه قراره یک پروژه ای رو ردیف کنین که منم درش نقشی داشته باشم ؟/؟ خوشحال شده بودم از این که در یک طرح اساسی مشارکت داشته باشم . این طرح چی می تونه باشه .. ؟/؟ معین خیلی این پا و اون پا کرد که با من در میون بذاره یا نه ؟/؟ یواش یواش ترس برم داشت . با این قیافه های شیش در هشتی که اینجا دیده بودم مشکوک شدم به این که نکنه ازم انتظار دارن که واسشون مواد حمل کنم . واقعا نمی دونستم که آیا اینا شیشه ای هستند یا روان گردانی .. -ایمان خان رک و پوست کنده بریم سر اصل مطلب ما هواتو داریم . پول خوبی هم گیرت میاد . ما هفته آینده به یه مناسبتی چند روزی روتعطیلیم . می خواهیم یه بر نامه سفر و پیک نیک دسته جمعی با این اتوبوس بذاریم . یه گردش تفریحی علمی .. خلاصه با یه بهانه ای راه بیفتیم بریم گردش .. نفسی به راحتی کشیدم -خب این که دیگه  گفتنش این قدر زحمت نداره -اتفاقا علاوه بر این که گفتنش زحمت داره پیاده کردنش هم خیلی پر زحمته . کافیه یکی از مسافرایی که با خودمون می بریم بز بازی در بیاره . خطش با ما نخونه . ما باید از اول اونایی رو که با خودمون می بریم حسابی چک کنیم . روحیه شونو ارزیابی کنیم . شناخت کافی راجع به اونا داشته باشیم -ببخشید مگه ما قراره به فضا بریم . این جوری که داری میگی فقط فضانوردی امریکا ناسا روی فضا نوردای خودش همچین بر نامه هایی پیاده می کنه .. -کار ما هم به نوعی فضا نوردیه .. -ببخشید من اهل شیشه و مواد روان گردان نیستم .. -ما هم نیستیم ..ولی تو اهل همون چیزی که ماییم هستی .. داداش همین الان یه چشمه شو که با شیلا رفتی . ما می خواهیم یه بر نامه سکس سکس سکس و داغ داغ داغ در اتوبوس پیاده کنیم . خوش بگذرونیم . به کمک تو هم نیاز داریم . فعلا چهار ده پونزده نفری هستیم . به یک نحوی مجوزشو از کسی که مجوز میده و خودش اهلشه می گیرم . به هیچ وجه نمی خوام افرادغیر از این موضوع با خبر شن و ثبت نام کنن . خلاصه میریم می گردیم و خوش می گذرونیم . اگه تا ده نفر مورد اعتماد رو تونستی جورشون کنی بد نیست . حداقل سی نفر رو بشیم که اتوبوس پر تر شه بهتره . اون جوری اگه نیمه پر ونیمه خالی بریم ممکنه مشکوک شن .. پول خیلی خوبی هم بهت میدیم . اگرم مخالفی فراموش کن چی بهت گفتیم . یه نگاهی به بقیه انداختم . دختراش بد نبودند . -به یک شرط موافقم . -چه شرطی . -از این قرص های نشاط آور و مواد مخدر همراهتون نیارین . -ایمان ما اهل این بر نامه ها نیستیم .. ... ادامه دارد ... نویسنده .... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر