ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

مامان بخش بر چهار 26

حدسم درست بود . اونا کاملا تونسته بودند منو به اون چه که می خوام برسونن . سر حال سر حال شده بودم . حس کردم که با یه قلقلک و داغی خاصی ازم داره یه چیزی می ریزه . -پسرا  حالا می تونین خودتونو سبک کنین . دو تایی شون همچین ضرباتی به کس و کونم می زدند که حس کردم هم کون و هم کس منو دارن پاره پاره می کنند . با این که ار ضا شده بودم ولی از این که این قدر حریصانه دارن  آتیشم می کنن و با من حال می کنند لذت می بردم . اونا دیگه امونم نداده بودند . .. ووووویییییی مثل هفت تیر های آب پاش آب کیرشونو طوری با سرعت و فشار ریختند توی کوس و کونم که لذتشو مثل یه آتیش در تمام نقاط بدنم حس می کردم . مثل یه فلفل تند و تیز تمام تنمو آتیش می داد . حتی وقتی کیر هاشونو از توی سوراخام بیرون کشیدند بازم این آتیشو احساس می کردم .ولی گویی که یه باد خنکی به  سر سوراخ های آزاد شده ام می خورد و تا حدودی اونا رو خنک می کرد . یعنی کس و کونمو . رو زمین و طاقباز دراز کشیده . دهنمو تا اونجایی که می تونستم بازکرده و از پسرام خواستم که کیرشونو فرو کنن توی دهنم . می خواستم که منم یه مادر مفید و لذت دهنده واسه اونا باشم . ازم لذت ببرن باهام حال کنن و این خاطره های شیرین برای اونا باقی بمونه . دو تایی شون همین کارو با من کردند . چقدر هم با فرو کردن خشن کیر توی دهنم حال می کردند . منم ازشون خواسته بودم که هر جوری دوست دارن با دهن من رفتار کنند . اونا هم کیرشونو اونم دو تایی محکم به سر حلقم فشار می دادند . دیگه نایی برام نمونده بود که این کیر ها رو ساک بزنم . کیر هاشون همش در حال حرکت بود تا این که در جایی ثابت شد و تا حدودی تونستم اونا رو توی دهنم بگردونم . امان از دست این پسرا . بذار هر جور دوست دارن با من حال کنن .  اگه یه وقتی خواستن زن بگیرن یا با دخترای مردم از این کارا بکنن من که مادرشون هستم دل ندارم که اون دخترا یه اوف به پسرام بگن یا به اونا بگن که بالای چشتون ابروست هر چند که در اون شرایط این پسرا نمیان که از این حرفا با مادرشون بزنن ولی من خودم در تصورات خودم باید که پیش خود حساب باشم . اونا رو به خوبی سیر کنم که دیگه عقده ای نشن . فقط نفسم بند اومده بود . طوری که  از راه دهن که هیچ .. برای لحظاتی هم از بینی به سختی نفس می کشیدم ولی گذشته از اینها کیر هایی که توی دهنم بود با همه سختیهاش بهم حال می داد . یه خورده که جون گرفتم و نفسی با بینی ام تازه کردم و کمی دهنم منبسط شد می تونستم  دو تا کله کیر رو با هم میکشون بزنم و گاه یکی یکی این کیر رو میکش می زدم . اصلا فکرشو نمی کردم که یک بار دیگه این پسرام آبشونو توی دهنم خالی کنند . یک بار دیگه دهنمو پر آب کرده بودند .  وقتی که داشتن آب کیرشونو توی دهنم خالی می کردند دو تا دستامو گذاشتم روی دو تا لپام و کیر اونا رو  که لپامو گنده نشون می داد از رو صورتم مالش داده و طوری که حس می کردم با مالش صورتم و نرمشی که به کیرشون می دادم آب بیشتری از کیرشونو وارد دهنم کردم . پسرای زرنگ تا می تونستن تو دهنم خالی کرده بودند و اون قدر زبل بودند که وقتی فهمیدند دیگه چیزی توی دهنم نمونده که فرو نداده باشم کیرشونو از دهنم بیرون کشیدند . تا چند دقیقه همین جور داشتم نفس نفس می زدم . از حال رفته بودم ولی دو تایی شون با ماساژ و مالوندن قسمتهای مختلف بدنم منو سر حالم کرده بودند . یک بار دیگه از سکس و عشقبازی تقریبا سیر شده بودم . بازم به یاد این افتاده بودم که باید کاری کنم که افشین واشکان هم به من حال بدن . .. -پسرا بر نامه هاتون چیه . چه طرح و نقشه ای پیاده کردین که دو تا داداشای دیگه به من نزدیک شن .. اسحاق : به نظرم تا یه مدتی اگه ما دو تا به شما سه تا کاری نداشته باشیم و شما رو به حال خودتون بذاریم بهتر باشه . اون وقت تو می تونی راحت واسه این پسرا افسونگری کنی -آخه اونا دارن درس می خونن . پزشکی درسش خیلی سخته . -خب مامان کاری نداره .. خونه ما که خیلی اتاق داره . هر کدوم از ما یه اتاق مستقل و بزرگ هم داریم . تازگیها اونا با هم درس می خونن . تو می تونی با لباسای فانتزی و سکسی و به بهانه پذیرایی از اونا و رفع خستگی شون دور و برشون بپلکی و براشون نوشیدنی و خوردنی ببری و از این کارا . در این بین دیدنی ها رو هم نشونشون بدی که اونا روحیه شون شاد شه . ما هم تا بتونیم اونا رو ذهنشونو به شیوه های مختلف آماده می کنیم تا تو بتونی راحت تر کارات رو پیش ببری . اینو هم باید به یاد داشته باشی مامان جون که حرفای وسوسه انگیزی هم بزنی و هنوزم درساشون به اون صورت سنگین نشده بهترین زمان برای پیاده کردن نقشه همین وقته .... ادامه دارد ... نویسنده ... ایرانی 

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر