ابزار وبمستر

ابزار وبمستر

فراموشی 49

صداي زنگ موبايل بود که از خواب بيدارم کرد.با چشماي بسته همين جور رو تخت دنبال گوشيم ميگشتم تا ببينم کدوم خري اين موقع زنگ ميزنه.

-الو؟
-سلااام به عليرضا جونم
-تخمه سگ تويي؟
-نه بابا پدرامم انگار اشتباه گرفتيا
-آخه من به تو چي بگم تو خواب نداري که 6 صبح زنگ زدي؟
-نه والا ديشب تاحالا اين قوم فاميل کل و هم ريختن خونمون نذاشتن بخوابيم که.
-عجب؛چون تو نخوابيدي من بدبختم نبايد بخوابم!
-علي چقد زر ميزني،زنگ زدم بگم با چندتا از بچه ها ساعت 9 قرار گذاشتيم سال جديد هم ديگرو ببينم همشونم تأکيد کردن تو باشي،مخصوصا پيمان.
-باشه پس حالا بذار بتمرگم ساعت هشت و نيم بيا دنبالم
-نوکره بابات غلام سيا ،ديگه چي؟
-ببين پس من نميام؛اصن حسشم نيست
-لعنت به شيطون؛باشه سگ خور ميام.
-خب انگار حسم داره برميگرده پس فعلا
-باي توله سگ
گوشيو پرت کردم رو ميز و ولو شدم رو تخت تا يه چرتکي بزنم.
*********
-عليرضا بيا حداقل اين يه لقمه رو بخور بعد برو.
-چشم مادر گل؛بده بياد
لقمه ي نون و پنير رو از مامان گرفتم و زدم بيرون.
-سلام پدرام چطوري داداش؟سال جديدت مبارک
-سلام جيگره پدرام عيد توأم مبارک.
-خب حالا بزن بريم؛راستي کجا قرار گذاشتين؟
-همين پارک وسط ميدون خودمون.
-آها
***********
وقتي رسيديم همه بودن با تک تک احوال پرسي کردم و عيد رو تبريک گفتم و با پيمان رو يه نيمکت نشستم خيلي وقت بود نديده بودمش.
-خب بگو ببينم چيکارا ميکني؟
-هيچي پيمان؛درس و دانشگاهو از همين کس شعرا،تو چه خبر؟کارت چيه؟
-کار که به اون صورت ندارم اما پاره وقت تو يه شرکتي کار مي کنم.
-چه شرکتي هست حالا؟
-شرکت کامپيوتري،غروبم قراره برم به افراد جديد آموزش بدم اگه بيکاري بگو بيام دنبالت ببرمت اونجارو نشونت بدم.
-آره بابا بيکارم حتما ميام.
-پس دور و ور ساعت 4 ميام دنبالت
-حله..
يکي دو ساعته ديگه هم اونجا بوديم و با بچه ها از قديما گفتيمو خنديديم دمه ظهر هم پدرام منو رسوند خونه و خودش رفت.
بعد ناهار يه چرتي زدم و بعدش پا شدم رفتم حموم،حسابي شارژ بودم چون سارا قرار بود شب برگرده اينجا.دلم براش يه ذره شده بود.دلم طاقت نداد بالاخره گوشيو برداشتم و بهش زنگ زدم.
-سلااام علي
-سلام سارا گاو دلم برات تنگ شد پس کي مياي؟
-گاو خودتي دل منم برات يه ذره شده امشب ديگه پيشتم.خب بگو ببينم من نيستم شيطوني که نمي کني؟
-آخه اصن به تيپ من اين حرفا مياد؟
-نخير به تيپ عممون مياد.
-اون که آره؛عمه شيطوني داريم.
-چقد رو داري تو
-فدا بشم؛من برم حموم قراره پيمان بياد دنبالم با هم بريم محل کارشو نشونم بده.
-باشه؛پس مراقب خودت باش شب مي بينمت.
-خداحافظ عزيزم.
پريدم تو حموم تا سريع يه دوش بگيرم...
.نویسنده : (ali2agh (az4ever.... نقل از : سایت لوتی

0 نظرات:

 

ابزار وبمستر